• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
شنبه 27 آذر 1400
کد مطلب : 148401
+
-

گفت‌وگو با رضا فیاضی بازیگر نام‌آشنا که پویشی برای حمایت از نویسندگان ایرانی راه‌انداخته است

ایرانی، کتاب ایرانی بخوان

ایرانی، کتاب ایرانی بخوان

سعیده مرادی- روزنامه‌نگار

رضا فیاضی بازیگر باسابقه سینما، تلویزیون و تئاتر که به‌عنوان نویسنده هم آثاری از وی به چاپ رسیده است، با همکاری «نشر آواژ» پویشی را با عنوان «ایرانی، کتاب ایرانی بخوان» راه‌اندازی کرده که هدف آن ترغیب و تشویق مردم به حمایت از نویسندگان ایرانی است. این پویش مردم را به خرید و خواندن کتاب‌های ایرانی دعوت می‌کند و تأکید دارد که مثل بخش صنعت، کالاهای فرهنگی ساخت ایران هم نیاز به حمایت دارند. به همین بهانه با رضا فیاضی درباره پویشی که به راه‌انداخته و کتاب‌هایی که نوشته است، گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

نویسندگی را از چه سالی شروع کردید و نخستین کتابتان چه زمانی چاپ شد؟
در سن و سال کودکی و نوجوانی برای دوستانم نامه می‌نوشتم و شعر می‌سرودم. خوشبختانه بعضی از دوستان این نامه‌ها را نگه داشته بودند و تعدادی از آنها را به من برگرداندند. البته نوشتن حرفه‌ای را از دهه 80 شروع کردم. اولین کتاب شعرم سال 86 با عنوان «بازیگر» به چاپ رسید. بعد از آن «قصه‌های آسیاباد» را نوشتم و این کتاب توسط انتشارات امیرکبیر چاپ شد. «قصه‌های ملی» و «صندوقچه اسرارآمیز» از جمله کتاب‌های داستانی است که به رشته تحریر درآورده‌ام و منتشر شده است. یک رمان هم با عنوان «مردی با لاک قرمز» منتشر کرده‌ام. اینکه چطور شد این رمان را نوشتم خودش ماجرای جالبی دارد. وقتی «قصه‌های ملی» را نوشتم و آن را برای چاپ به «انتشارات علمی» بردم، آقای علمی، مدیر انتشارات گفت که این قصه‌ها خواننده ندارد و ما چاپ نمی‌کنیم، اما از من پرسید که موضوع قصه‌ها درباره چیست. توضیح دادم که درباره پسربچه‌ای به نام ملی است که ماجراهای جالبی دارد و گفتم در واقع ملی، خود من هستم! با وجود اینکه اسمم عبدالرضا بود، اما در کودکی تا چند سال به این نام خوانده می‌شدم و دلیلش هم این بود که در سال ملی شدن صنعت نفت به دنیا آمدم و به مناسبت این روز، شرکت نفت قرار بود به کارکنان خود حق اولاد پرداخت کند. با اینکه یک سال از به دنیا آمدنم گذشته بود هنوز شناسنامه نداشتم و بعد از ماجرای پرداخت حق اولاد، خانواده به صرافت افتادند تا برای من شناسنامه بگیرند. همین موضوع باعث شده تا در خانه به نام ملی صدایم بزنند. آقای علمی بعد از شنیدن ماجرا پیشنهاد داد داستان ملی را در قالب رمان بنویسم. در ابتدا تصمیم گرفتم این داستان را به رمان تبدیل کنم، اما در ادامه منصرف شدم و تصمیم گرفتم که کلا یک رمان جدید بنویسم و این‌گونه بود که «مردی با لاک قرمز» خلق شد. همچنین 5 داستان مجزا برای کودکان نوشته‌ام که تصویرسازی هم شده است و دو کتاب دیگرم یعنی «الو اینجا پدری به قتل رسیده» و «روایت‌های زنانه» هم در فضای مجازی منتشر شده و به شکل کاغذی هم چاپ شده است. کتابی 6 جلدی دیگری هم با عنوان «نمایش خلاق» دارم که با همراهی دیگر هنرمندان این رشته همچون داود کیانیان، منوچهر اکبرلو، فائزه فیض شیخ‌الاسلام، حسین فدایی‌حسین از سوی جهاد دانشگاهی چاپ شده است. همچنین کتاب‌های بانوی نیلوفری، پرسه در پاریس، دریا از چشمان تو بر می‌آید، دو نمایشنامه «لیر ناشاه» که آداپته «لیر شاه» شکسپیر است، زن و شوهری با قامت متوسط هم از دیگر آثار من هستند که همگی به چاپ رسیده و روانه بازار شده‌اند.

درباره پویش کتابخوانی بگویید. این پویش چگونه شکل گرفت و هدف شما از راه‌اندازی آن چیست؟
چند سال پیش در حمایت از کالای ایرانی، شعاری با مضمون «ایرانی، جنس ایرانی بخر» تبلیغ شد و کم و بیش هم مورد استقبال مردم قرار گرفت. متأسفانه امروزه کشور ما بیش از هر زمان دیگری در بحران رکود کتابخوانی به سر می‌برد و تیراژ کتاب‌های ایرانی به 200 یا حتی 100جلد رسیده است. در کنار افزایش قیمت‌ها، یکی از دلایلی که موجب کاهش تیراژ کتاب شده، علاقه زیاد مردم به کتاب‌های خارجی و توجه کمتر به نویسندگان داخلی است. در گذشته وقتی برای خرید کتاب به کتابفروشی می‌رفتم دست روی کتاب‌هایی می‌گذاشتم که نویسنده خارجی داشت و این یکی از فاکتور‌هایم برای انتخاب کتاب بود. در جامعه ما خیلی‌ها مانند من فقط به‌دنبال کتاب نویسندگان خارجی هستند که این موضوع ضربه بزرگی به ادبیات ایرانی و نویسندگان داخلی وارد می‌کند. آن هم درحالی‌که ما در کشورمان نویسندگان خوبی داریم که تعدادشان هم کم نیست، اما توجه چندانی به آنها و آثارشان نمی‌شود و کتاب‌هایشان در انبارها خاک می‌خورد. بنابراین باید فکری به حل این مشکل کرد. نیاز است که همه ما شعار «ایرانی، کتاب ایرانی بخوان» را سرلوحه قرار دهیم و از آثار نویسندگان ایران‌زمین حمایت کنیم، باشد که کتابستان ایران بار دهد و گلستان شود و ما شاهد شکوفایی فرهنگ کتابخوانی در کشور عزیزمان باشیم. مهم‌ترین هدف این پویش و جریان فرهنگی هم علاوه بر تشویق عمومی به کتابخوانی و توجه به ادبیات بومی، ایجاد انگیزه برای ناشرانی است که آثاری از نویسنده‌های ایرانی چاپ می‌کنند.

بسیاری از مردم هم‌اکنون نیاز چندانی به کتاب خواندن احساس نمی‌کنند و خرید کتاب از سبد خرید خانواده‌ها حذف شده است؛ خیلی‌ها این روند نزولی مطالعه را به توسعه فضای مجازی یا مشکلاتی مانند شیوع ویروس کرونا و وضعیت بد اقتصادی مرتبط می‌دانند. به‌نظر شما این عوامل ذکر شده واقعا چقدر در بحث کتاب و کتابخوانی تأثیر‌گذار است؟
کاهش سرانه مطالعه بیش از هر چیز، نتیجه فقر فرهنگی است. ما مردم عجیبی هستیم و در خیلی مسائل ازجمله حضور در فضای مجازی از کشورهایی که خودشان ابداع‌کننده و مروج هستند پیشی می‌گیریم. در بحث استفاده از اینترنت و فضای مجازی هم آنقدر که ما در استفاده از گوشی همراه و فضای مجازی افراط می‌کنیم فکر نمی‌کنم در هیچ جای دنیا به این شکل باشد. انگار ما یادمان رفته که مردم بافرهنگ و اندیشمندی هستیم و آثار باارزشی از صد‌ها سال و هزاران سال قبل مانند بوستان و گلستان و مثنوی‌معنوی داریم. یک بخش از این بی‌توجهی به کتاب و کتابخوانی، نتیجه نبود فرهنگسازی و تبلیغ کافی در این زمینه است. در رسانه‌ها از فوتبال و خیلی از مسائل دیگر بسیار صحبت می‌شود و ایجاد جذابیت می‌کنند، اما از ادبیات و کتاب و کتابخوانی صحبت چندانی نمی‌شود. متأسفانه به فرهنگ و ادبیات کم بها داده‌ایم. سال‌هاست که ما به‌دست کودکانمان کتاب نداده‌ایم. ما زحمتی در این حوزه نکشیده‌ایم. پس نباید هم انتظار داشته باشیم جامعه و نسلی کتاب‌دوست و کتابخوان داشته باشیم.

این پویش تا چه حد مورد استقبال قرار گرفته و کدام‌یک از افراد سرشناس شما را همراهی کرده‌اند؟
خدا را شکر تاکنون از این پویش استقبال خوبی شده است و افراد بسیاری ازجمله رضا بابک، عباس جهانگیریان، خانم مرضیه برومند، آقای حمید جبلی و ایرج طهماسب و بسیاری دیگر از دوستان من را همراهی کرده‌اند. درباره این پویش در شبکه‌های مجازی هم صحبت می‌شود و دوستان بسیاری آن را تبلیغ می‌کنند. امیدوارم همه با این پویش همراه شوند و به این شکل بتوانیم از آثار و نویسندگان ایرانی حمایت کنیم و گامی در این مسیر برداریم.

این خبر را به اشتراک بگذارید