گفتوگو با مهدی باقری، کارگردان مستند «ناگهان ذهنم ایستاد»
زندگی در مواجهه با بیماری ام اس
ملیکا نصیری - خبرنگار
مهدی باقری متولد سال 1360مستندسازی است که تجربه ساخت آثاری چون «اهالی خیابان یکطرفه»، «پیله»، «مهربانو»، «پیرپسر» و... را در کارنامه کاری خود دارد و برای مستند «در جستوجوی خانه خورشید» در یازدهمین دوره جشنواره سینماحقیقت برنده جایزه شد. به بهانه حضور تازهترین اثرش «ناگهان ذهنم ایستاد» در پانزدهمین دوره این جشنواره با او به گفتوگو نشستهایم.
مستند ناگهان ذهنم ایستاد درباره کدام معضل اجتماعی بحث میکند؟
این فیلم، مستندی درباره بیماری اماس است که با مبتلایان به این بیماری در استان اصفهان گفتوگو میکند. این اثر به هیچوجه یک مستند علمی- پزشکی نیست، بلکه ما در آن تجربه شخصی 2 بیمار حاضر و یک فرد غایب را شرح دادهایم. ما از شهر اصفهان بهعنوان بستری برای تصویر زندگی این بیماران بهرهبردهایم و دلایل ابتلا به این بیماری را به شیوهای بیانگرا شرح دادهایم.
نام یک اثر، درواقع تیتری کوتاه است که به مخاطب، از آن چیزی خبر میدهد که در فیلم قرار است با آن مواجه شود. شما به چه علت این نام را برای اثر خود انتخاب کردید؟
در بیماری اماس، پلاکهایی دور سلولهای عصبی تشکیل میشود و موجب میشود که آن بخش از سلولها، دچار آسیب شوند. اگر این آسیبدیدگی در مغز اتفاق بیفتد و تخریب سلولها این عضو بدن را نشانه بگیرند، ممکن است حافظه فرد آسیب ببیند. براساس این فرایند، این نام انتخاب شد. در این مستند، حافظه را با خاطره ترکیب کردهایم و بیماران از داستانهایی میگویند که درباره شهر خود بهخاطر دارند. این، اشارهای شاعرانه است به زمانی که ذهن آسیب میبیند و همه ارکان زندگی فرد ازجمله هویت او، از دست میرود.
شما پیشتر نیز مستندهایی با محوریت بیماری ساختهاید. پرداختن به این موضوع تا چه میزان دغدغه شخصی شماست؟
این اثر، از یک مستند سهگانه میآید که درباره بیماریها صحبت میکند. در 2 مستند قبلی به دیابت و قلب پرداخته بودم و در این اثر به سراغ بیماری اماس، نه از منظر علمی بلکه از زاویه پدیدارشناسانه رفتهام. من یک مستندساز حرفهای هستم و پرداختن به موضوعات متفاوت، بخشی از شغلم است. هنگام انتخاب سوژهها به این فکر میکنم که موضوع، پتانسیل و قابلیت پرداخته شدن در قالب یک مستند با چارچوب و ساختار قابلقبول را داشته باشد. در واقع دغدغه من، پرداختن به بحرانهای اجتماعی است که در دل آن موضوعات مختلفی نمود پیدا میکنند.
نگاه شما به این بحرانها از چه منظری است؟
در این سهگانه، بهدنبال این هستم تا بگویم بسیاری از بحرانهای زیستمحیطی که در روزمرگیهای زندگی خود با آنها دست و پنجه نرم میکنیم، همانند تونلی وحشتناک مسیر زندگی ما را به سمت بروز بیماریهای مختلف در بدنمان میبرند. در این سهگانه، با این رویکرد، به بیماریها و نقش جامعه بر امکان بروز آنها پرداختهام.
پرداختن به چنین موضوعاتی ساده نیست و مستندساز حین ساخت اثر، خود به تجارب تازهای دست مییابد که شاید به آنها نیندیشیده باشد. هنگام ساخت این مستند با چه مشکلاتی مواجه شدید؟
من مدتهاست که به مستندسازی مشغول هستم و به اندازهای کار کردهام که دیگر در تولید با چالش خاصی روبهرو نشوم. اما مهمترین چالشی که همواره گریبانگیر مستندسازان میشود، مسئله بودجه است. امیدوارم کسی که این بودجهها را تعریف میکند، خودش در جریان اهمیت کاری که انجام میدهد، باشد. اما این یک واقعیت است که با تخصیص ندادن بودجه لازم به آثار مستندی که دغدغههای اجتماعی را ترسیم میکنند، به وخامت بحرانهای اجتماعی دامن زده میشود. میتوان گفت که بزرگترین معضل سینمای مستند، مشکل تخصیص بودجه است و این کمبود، منجر میشود که مستندسازان با سختی زیادی فیلم بسازند. بودجههایی که در ارگانها و سازمانهای مختلف برای سینمای مستند تعریف میشود، نباید در جای دیگری خرج شود چون این بودجه برای سازماندهی بدنه سینمای مستند است و مدیران باید آن را بهدرستی خرج کنند. این پول برای آگاهیرسانی و اطلاعرسانی است و عدمتخصیص آن به سینمای مستند باعث میشود که مردم از جریان آگاهیرسانی محروم شوند. ما با نپرداختن به بحرانها، همهچیز را آرام نشان میدهیم درحالیکه بحران زیر پوست شهر جریان دارد و مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند.
با وجود نهاد متمرکزی چون مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شما به لزوم مشارکت سایر سازمانها اشاره کردید. نکتهای که دغدغه بسیاری از کارشناسان و مستندسازان است. این مشارکت و تعامل چقدر لازمه سینمای مستند است؟
این درست نیست که همه بار سینمای مستند را بر دوش مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بیندازیم. طبیعی است که تنها یک مرکز نتواند نیاز تمامی مستندسازان را مرتفع کند. چنین ماجرایی میتواند منجر به این شود که پولهایی از خارج از کشور برای ساخت آثار مستند وارد ایران شود که بدون شک تمامی این بودجهها نیز به قصد خیر وارد کشور نمیشوند. این جریان بسیار آسیبزاست.