تاکسی یا باجه تلفنخانه؟
سمیه جاهدعطائیان
اواسط یکی از هفتههایی است که برای تمام شدن و رسیدن به روز جمعه، لحظهشماری میکنیم، قراراست همراه با 2مسافر دیگر مسیر رسالت تا ونک را با یک راننده تاکسی آشنا به مسیر طی کنیم. رادیوی تاکسی روشن بود و موزیکی از خطه آذربایجان به گوش میرسید. تلفن همراه مسافری زنگ خورد. آرامش تاکسی در لحظهای از بین رفت. احوالپرسیها و قربانصدقهرفتنها شروع شد. صدای مسافر بلند است و قصد ندارد کمی از شدت هیجانش کمکند. تصور کردم که حتما ابتدای صحبت است و به مرور آرام می شود اما نه. قرار بر دمی مراعات هم نبود. تمام مکالمه را همراه با مسافرهای دیگر شنیدیم و تا اینجا متوجه شدیم که دختر خاله «ندا» در فلان مهمانی لباس مناسب و بهروزی نپوشیده و همه مهمانها از مدل لباسش که به 10سال پیش برمیگشت تعجب کرده بودند. شانس با ما یار بود و این مسافر بین مسیر پیاده شد تا آرامش را به تاکسی برگرداند. مسافر کناری نفس بلندی کشید. آنقدر بلند که صدای آن از زیر ماسک به گوش راننده هم رسید. همزمان گفت: «ماشاءالله چه تن صدای بلندی داشت!...»راننده حالا به گوش شنوایی نیاز داشت که دردش را بفهمد و ما مسافرهای انتهای خط ونک به خاطر تجربه مشترکمان کمی با او همراه شدیم. میگفت: «شما الان فقط یکمورد را دیدید. اسم ما رانندههای تاکسی بد درآمده که میگویند ما رانندهها خیلی حرف میزنیم. در حالیکه بارها مسافر آقا یا خانمی داشتیم که تمام مسیر را با صدای بلند و گوشی به دست صحبت میکردند. انگار تاکسی مثل باجههای تلفنخانه قدیم است که داخل آن احساس راحتی بیشتری میکنند و رشتههای درازی از حرفهای نگفته را باز می کنند». راننده هنوز حرف داشت؛«حتی من و همکارانم بارها صدای رادیو یا ضبط ماشین را زیاد کردیم تا شاید متوجه شوند اما اصلا حواسشان به هیچچیز نیست. فقط من این مشکل را ندارم. شما بیایید سر خط یا انتهای خط از رانندههای دیگر هم بپرسید. خیلی از رانندهها روی داشبود ماشین مینویسند که «لطفا با تلفن همراه صحبت نکنید» اما گاهی این کار هم بیفایده است. هنوز خیلیهایمان نمیدانیم، توجیه نیستیم که ماشین مسافرکش اتاق شخصی یا باجه تلفن نیست که تماسهای شخصی را به زمان تاکسیسواری موکول میکنیم.»
شک ندارم که برای ما 2 مسافر تاکسی که برای حرفهای بحق راننده تاکسی سراپا گوش بودیم فرهنگسازی خوبی شد تا در تاکسی جواب زنگهای نه چندان مهم تلفن همراهمان را ندهیم و رعایت حال مسافر و راننده را بکنیم اما نمی دانم کدام اتفاق میتواند مسافرهای دیگر را مطلع و قانع کند.