جایی برای محبوبان توانیاب
زهرا نساجی؛ مسئول هیأت ورزشی جانبازان و معلولان استان تهران
دوازدهم آذرماه بهعنوان روز جهانی معلولان توانیاب، بهانهای است تا توجه مسئولان را به برخی مشکلات عمده این قشر از جامعه جلب کنیم؛ اینکه شهرهای ما فاقد شرایط مناسبی برای توانیابان است یا اینکه فرهنگسازی لازم در جهت مساعدت توانیابان صورت نگرفته است، نیازمند عنایت ویژه مسئولان در سطوح مختلف و شهروندان است. توجه به مشکلات این عزیزان در حوزههای مختلف نیازمند بررسی و توجه است؛ نخست اینکه در حوزه فرهنگسازی باید تلاشهایی برای پذیرش مددخواهان صورت بگیرد. در دومین گام هم باید تلاش کنیم که پشتکار و امید را در توانخواهان بالا ببریم. اگر ما بتوانیم انگیزه و امید را در آنها بالا ببریم به یقین انسانهای بزرگی را داشته و داریم که توانستهاند غیرممکنها را ممکن کنند. سومین نکته به مناسبسازی شهر مربوط است که در این زمینه باید شهر را شهری انسانمدار قرار بدهیم.
متأسفانه شهرهای ما بهویژه کلانشهرها و تهران، شهرهای سواره و ماشینمحور هستند؛ بنابراین ما باید نگاهی انسانمحور به شهر داشته باشیم تا بتوانیم حیات اجتماعی را به شهرها بازگردانیم. در این صورت مناسبسازی مکانهای شهری مانند پیادهروها، ساختمانهای اداری و وسایل حملونقل عمومی باید بهگونهای سامان داده شود که توانیاب ما با حداقل امکانات و با حداقل مزاحمتها بتواند استفاده مطلوب را ببرد. ما در طول سالهای گذشته، در این رابطه شعار دادهایم و مسائل لازم در قوانین هم پیشبینی شده است، اما علت اینکه در عمل این موضوعات محقق نشده، نگاه ماشینمحوری است که نسبت به شهر حاکم بوده است.
ما باید از محلات شروع کنیم و با مشارکت جمعی، همبستگی و مساعدت اجتماعی شرایطی را بهوجود بیاوریم که جامعه توانیاب احساس کند که شهر متعلق به آنهاست. باید به هر میزان که ممکن است مشارکت و مداخله شهروندان را بالا ببریم؛ بهطوری که شهروندان احساس کنند که مداخله آنها در امور شهر مؤثر است. در نتیجه امیدی که با روی کار آمدن مدیریت شهری جدید ایجاد شده، انتظار میرود که حجم قابلتوجهی از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی شهرداری به فرهنگ زیست شهری و شهر انسانمدار اختصاص پیدا کند. امید میرود با توجه ویژه معاونت فرهنگی و هنری شهرداری، تحول لازم در رویکرد مدیریت شهری به سمت بسترسازی مدنیت شهری و مناسبسازی شهر برای جامعه توانیاب صورت بگیرد، اما مسئولیتهای مهمی متوجه دستگاههای دولتی و نهادهای فرهنگی و اجتماعی در ارتباط با رفع مشکلات جامعه توانیاب است که متأسفانه برنامهها و طرحهای مربوطه هیچگاه بهصورت ریشهای به مسائل نگاه نکرده و اقدامات صورت گرفته همواره به شکل شعاری بوده و نتایج مطلوبی را به بار نیاورده است. در سطح ملی باید نگاه علمی و تخصصی به بخشهای فرهنگی و اجتماعی حاکم شود و در ۲ بخش مذکور نظارت، هدایت و برنامههای درونبخشی، بینبخشی و فرابخشی تحت نظارت دولت ملی حاکم شود.