پریمو لِوی
همه به یکدیگر میگفتیم روسها بهزودی از راه میرسند، شاید همین فردا.
همه از این موضوع اطمینان داشتیم و با اطمینان از آن حرف میزدیم، اما هیچکس در دل به آمدنشان باور نداشت، چون آدمی در «لاگر» عادت به امیدواری و حتی اعتماد به مشاعر خویش را از دست میدهد. بیشتر وقایع به شکلی پیشبینیناپذیر رخ میدهند و از همین رو فکرکردن در لاگر نهتنها بیهوده که زیانبار هم است، زیرا حساسیتی را زنده نگه میدارد که سرچشمه رنج است، حساسیتی که وقتی رنج از حد معینی فراتر میرود، قانون طبیعی مبارکی آن را کند میکند.
اگر این نیز انسان است
در همینه زمینه :