شاگرد امام ره خادم بی منت محله
ثریا روزبهانی| خبرنگار:
منطقه 9
این روزها ساکنان محله دستغیب برای از دست دادن روحانی و امام جماعت قدیمی محلهشان به سوگ نشستهاند. کسی که 56 سال با اخلاق و رفتار نیکویش در دل اهالی این محل جا باز کرده بود و یک محله به اسمش قسم میخوردند. بارها در این مدت که در بستر بیماری بود به عیادتش رفته و برای سلامتیاش دست به آسمان بلند کرده بودند.
آیتالله «صفرعلی شهسواری» اعتقاد داشت باید به دنیا اعتنایی نکرد و با نفساماره به مبارزه برخاست. به خاطر همین رفتار و عقایدش جوانان دیروز و امروز بسیاری پای منبرش مینشستند و او برایشان از دین و اخلاق میگفت. حرفهایش امروز هم مشق زندگی و رفتار بسیاری از اهالی محله دستغیب است. این روحانی مبارز، هفته گذشته به دیار حق شتافت و گزارش زیر، بررسی فعالیتهای وی است.
مرحوم آیتالله «صفرعلی شهسواری» امام جماعت مسجد محله دستغیب، بیش از80 سال پیش در قریه ابرنه قزوین در خانوادهای عالم، چشم به دنیا گشود. پدرش مرحوم ملایعقوب علی شهسواری، از علمای پرهیزگار و فقیه قزوین بود. او در کنار کشاورزی و فعالیت اقتصادی، روحانی یکی از مناطق قزوین بود.
حضور در کنار پدری روحانی باعث شد تا شهسواری به فراگیری علوم دینی علاقهمند شود و پدرش، او و برادرش حاج شیخ ابوعلی را برای آموزش دروس مقدماتی به قزوین برد. طی 8 سال، دورههای مقدماتی، ادبی و فقهی را زیر نظر استادان بزرگ گذراند و پس از آن برای ادامه تحصیل به شهر قم رفت.»
پای درس استاد
آیتالله شهسواری، تحصیلات حوزوی را در شهر قم و زیرنظر آیاتعظام مشکینی و سلطانی گذراند. چند سالی هم برای آموزش دروس، در محضر آیتالله بروجردی حضور داشت و مدتی هم شاگرد امام خمینی(ره) در درس خارج بود. بعد از آن هم مدرس دروس حوزوی شد. آیتالله شهسواری تا سال 1341 در شهر قم زندگی کرد. اگرچه مبارزات انقلابی در آن دوران شکل جدی به خود نگرفته بود، اما شاگردی در محضر امام خمینی(ره) باعث شده بود اغلب اوقاتش را کنار امام(ره) باشد و از وقایع مطلع شود. او همیشه در خاطراتش، حادثه خونین مدرسه فیضیه را فراموش نشدنی میدانست.
مدتی پس از این اتفاق در حملهای که نظامیان شاهنشاهی به طلاب داشتند او هم حضور داشت. در زمان حضورش در قم همواره مورد حمایت پدرش بود تا اینکه پس از فوت پدرش به همراه خانوادهاش به تهران آمد. مدتی از حضورش در تهران میگذشت که امام جماعت مسجد امام جعفرصادق(ع) در محله دستغیب شد. آیتالله شهسواری در دوران انقلاب در فعالیتهای انقلابی حضور پرشوری داشت. از هر شرایطی برای بیان فتواهای امام خمینی(ره) استفاده و اغلب در منبرش، حرفهای امام(ره) را بیان میکرد.
با وجود اینکه بارها از سوی ساواک به او اخطار داده بودند، اما به آنها بیاعتنایی میکرد. سرانجام سال 1350 دستگیر و چند روز روانه زندان شد. به دلیل نداشتن مدارک برای اثبات فعالیتهای انقلابی او، باعث شد از زندان آزاد شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار امام خمینی(ره) در جماران بهعنوان مسئول پاسخ به سؤالات شرعی، فعالیتش را شروع کرد و تا زمان رحلت امام(ره) پاسخگوی سؤالات شرعی مردم بود.
پس از فوت امام(ره) هم فعالیتش را در دفتر مقام معظم رهبری ادامه داد. او در این سالها در مراکز علمی و مذهبی تدریس میکرد و از آنجا که مسئولیتش در مسجد محله و دفتر حضرت آیتالله خامنهای برای پاسخ به سؤالات شرعی سنگین شده بود، بعد از مدتی تدریس در دانشگاه را کنار گذاشت. گرچه از سوی مسجد بازار بزرگ تهران و باغ فیض بهعنوان امام جماعت دعوت شد، اما محبتی که اهالی محلهاش به او داشتند باعث شد تا مسجد امام جعفرصادق(ع) را رها نکند. به اعتقاد ساکنان محله دستغیب، آیتالله شهسواری با کلام و خطبههایش به آنها درس اخلاق و زندگی میداد.
نخستین امام جماعت مسجد امام صادق(ع)
«علیاصغر شریفی» یکی از ساکنان محله دستغیب به زمانیکه آیتالله شهسواری بهعنوان امام جماعت مسجد محله انتخاب شد، اشاره میکند و میگوید: «بعد از ساخت بنای مسجد، نخستین امام جماعت حجتالاسلام «صفرعلی شهسواری» بود که از سال 1341 به تقاضای اهل محله انتخاب شد. او قریب به نیم قرن در این مسجد در راستای تبلیغ دین و بیان احکام اسلامی برای جوانان و اهالی محل تلاش کرد. بعد از ساخت مسجد، یک ماه طول کشید تا حصیری برای محوطه مسجد بافته شود.
سپس نخستین نمازجماعت ظهر و عصر به پیشنمازی ایشان اقامه شد. در طول این سالها آیتالله شهسواری برای تربیت دینی جوانان و تبلیغ معارف اسلامی در محله زحمات زیادی کشید. حضور در جبهههای جنگ، مراسم و مناسبتهای مذهبی و ملی، تشویق مردم به معارف دینی، دیدار با خانواده شهدا و مجروحان جنگ تحمیلی و سایر فعالیتهای فرهنگی و معنوی، بخشی از دهها فعالیتهایی است که آیتالله شهسواری بدون هیچ چشمداشتی انجام میداد.»
مکبر کوچک محله
«حسن بیادی» نایب رئیس سابق شورای اسلامی شهر تهران و ساکن قدیمی منطقه9 درباره این عالم ربانی میگوید: «از 6سالگی مکبر مسجد امام جعفرصادق(ع) بودم. آن روزها آیتالله شهسواری، امام جماعت مسجد بود. 10 سالی مکبر مسجد بودم و به خاطر ارادتی که به حاج آقا شهسواری داشتم، باعث شده بود تا بسیاری از افراد تصور کنند که فرزند حاج آقا هستم.» بیادی به اخلاق نیکوی آیتالله شهسواری اشاره میکند و میگوید: «مرد بزرگی بود و درسهای بسیاری را از او آموختم. او اگرچه امکان زندگی در مناطق مرفه را داشت، اما این منطقه را برای زندگی انتخاب کرد و خود را یکی از اهالی محله دستغیب میدانست.»