سمت و سوی سیاست واشنگتن در قبال تهران
امیرعلی ابوالفتح در گفتوگو با همشهری چرایی شکست سیاستهای آمریکا علیه ایران را تشریح کرد
سرنوشت توافق هستهای همچنان مبهم و نامشخص است و اظهارات ضدونقیض آمریکاییها در این زمینه ادامه دارد. مقامات دولت جو بایدن از یکسو اذعان دارند که سیاست فشار حداکثری و تحریم علیه ایران شکست خورده اما در سوی دیگر حاضر نیستند تا تحریمها را برای احیای توافق هستهای و بازگشت به برجام لغو کنند. در چنین شرایطی دانشگاه جان هاپکینز یکی از معتبرترین دانشگاههای تحقیقاتی آمریکا نیز پژوهشی درباره سنجش سیاستهای آمریکا در قبال ایران منتشر کرده که حکایت از ناکامماندن آنها دارد. حتی در هفته گذشته اخباری مبنی بر حذف میز ایران در سازمان اطلاعات آمریکا منتشر شد که برخی آن را نشانهای دال بر احتمال تغییر رویکرد آمریکا در برابر ایران دانستند. اما باید دید که آیا سیاستهای کلی آمریکا که در 4دهه گذشته از سوی همه دولتها در برابر ایران دنبال شده، قرار است در دولت بایدن تغییراتی داشته باشد؟ امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا در گفتوگو با همشهری به این سؤال پاسخ میدهد و معتقد است که آمریکاییها در آینده نزدیک و حتی دور قرار نیست تا از سیاست تحریمها در برابر ایران دست بکشند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
اخیرا دانشگاه جان هاپکینز گزارشی درباره شکست سیاستهای آمریکا و تحریمها علیه ایران منتشر کرده است. بهطور کلی نشانههایی مبنی بر تغییر رفتار و رویکرد مجموعه حاکمیت در آمریکا نسبت به ایران وجود دارد؟
چنین گزارشهایی لزوما نشانه تأثیری بر سیاستهای کلی دولت ندارد و حتی در زمان دونالد ترامپ نیز نهادهای پژوهشی نزدیک به لیبرالها بودند که سیاستهای او را غلط میدانستند و تحقیقهایی در این زمینه منتشر میکردند. امروز نشانهای از تغییر در رفتار آمریکا دیده نمیشود. جو بایدن 3ماه قبل از انتخابات و 6ماه قبل از اینکه رئیسجمهور شود، مقالهای نوشت و در آنجا مشخص کرد که مسیر پیشروی آمریکا چه خواهد بود. امروز دولت آمریکا بر همان اساس حرکت میکند و سیاست کلان دولت بایدن با سیاست کلان دولت ترامپ تفاوت معناداری ندارد. البته لحن و تاکتیکها تغییر کرده اما چارچوب کلی و دغدغهها تفاوتی با گذشته ندارد. یک تفاوت کلی نیز وجود دارد. ترامپ معتقد بود که میتوان همه مشکلات با ایران را یکجا حلوفصل کرد و همه مسائل را روی میز گذاشت. اما دولت بایدن به فازبندی معتقد است و میخواهد دغدغههای خود را مرحله به مرحله پیش ببرد.
پس میتوان گفت که سیاستهای کلی آمریکا در قبال ایران چندان تابع تغییر دولتها نیست؟
هم بله، هم خیر. بله از این جهت که کشورها اصولی کلی دارند که منافع ملی در چارچوب آن تعریف میشود و متاثر از تغییر دولتها نیست. اما این بهمعنای عدمتفاوت تاکتیک دولتها در رسیدن به اهداف بلندمدت خود نیست. ایالات متحده از روز نخست انقلاب اسلامی بهدنبال مهار قدرت ایران و نفوذ به درون کشور است. اما برای رسیدن به این هدف تفاوتهایی وجود دارد و مسیر دولت اوباما، ترامپ و بایدن تفاوتهایی دارد که قابل انکار نیست.
سؤالی که در اینجا وجود دارد تناقض در مواضع مقامات آمریکایی است. مقامات دولت بایدن از یکسو به شکست سیاست فشار حداکثری و تحریم اذعان دارند و از سوی دیگر حتی در مذاکرات وین حاضر به لغو همه تحریمها نشدند. این تناقض را چگونه باید تحلیل کرد؟
برای آمریکا قدرتمندترین، مخربترین و مؤثرین سلاح نه بمب اتم و نه ناو هواپیمابر بلکه تحریم است. آمریکا در قرن21 تلاش میکند تا با تحریم بر کشورهایی که دشمن خود میداند، اثر بگذارد. با متحدان خود با سیاستهای تعرفهای به تقابل میپردازد و آمریکا تا آینده قابل پیشبینی خود را در مقابل این سلاح قدرتمند خلع سلاح نمیکند و تحریم را کنار نمیگذارد. امروز بسیاری از کشورها تحت تحریمهای مستقیم یا تعرفهای آمریکا هستند و باید بدانیم که ایران و آمریکا هرگز در دوران بدون تحریم قرار نمیگیرند. بنابراین هرچند اصل تحریمها همواره وجود دارد، اما شدت آن کم و زیاد میشود. بنابراین اشتباه دانستن سیاست فشار حداکثری از سوی مقامات دولت بایدن بیشتر بازخورد داخلی دارد و برای نقض دولت پیشین در رقابتهای حزبی بهکار میرود و تکتک دولتهای آمریکا از تحریم استفاده کردند و خواهند کرد.
در چنین شرایطی وزیر خارجه آمریکا میگوید درصورت به نتیجه نرسیدن دیپلماسی گزینههای دیگری روی میز دارد. فکر میکنید این کشور چه سناریوهای مشخصی را درصورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات دنبال میکند؟
گزینههای روی میز یک اصطلاح ژورنالیستی است. همه کشورها در مقابل دیگر کشورها گزینههای مختلفی دارند و وقتی مذاکره میکنند، بهمعنای کنارگذاشتن دیگر گزینهها نیست. آنچه معمولا در رسانهها از گزینههای روی میز تعبیر میشود، گزینه نظامی است. درحالیکه نهادهای مرتبط 2کشور همیشه برای چنین شرایطی آمادگی دارند و این موضوع جدیدی نیست. نکته اینجاست که امروز در عصر جنگهای قرن بیستویکمی است و جنگهای توپ و موشک و بمباران به پایان رسیده است. آمریکاییها با ایران جنگ قرن بیستویکمی را آغاز کردهاند. خبری از بمباران نیست اما چرخش یک خودکار روی کاغذ تأثیری مشابه همان بمباران دارد. البته جنگهای نیابتی و سایبری و فرهنگی نیز مطرح است که آمریکاییها در پیش گرفتهاند. بنابراین همه گزینههای روی میز بهمعنای جنگ قرن بیستمی نیست اما همه گزینههای روی میز بهمعنای تشدید تحریمها، ایجاد آشوبهای اجتماعی و نارضایتیها، درگیرکردن ایران در منطقه و از این قبیل اقدامات است که همین امروز نیز در دستور کار آمریکاییهاست.
معمولا از تأثیر سیاستهای آمریکا بر ایران نکتههای بسیاری گفته میشود. اما سؤال اینجاست که این تقابل چه تأثیری بر مناسبات و تحولات داخلی آمریکا داشته است؟
به هر روی، در این تقابل 2کشور وزن متفاوتی در عرصههای مختلف دارند. هرچند که من منکر نقش و قدرت ایران نیستم اما طبیعی است که قدرت بزرگ میتواند اثرگذاری بیشتری داشته باشد. با این همه 40سال پیش ریاستجمهوری جیمی کارتر تحتتأثیر اشتباهاتش در قبال ایران قرار گرفت و حزب او برای 12سال از قدرت کنار رفت و ریاستجمهوری را ازدست داد. از سوی دیگر ایران همواره یکی از موضوعات مهم بین احزاب این کشور بوده و درباره آن بحثهای بسیاری درمیگیرد. البته باید توجه داشت که این یک موضوع نخبگانی است و برای افکار عمومی در آمریکا اهمیت چندانی ندارد. البته این تا زمانی است که تنشها اوج نگیرد و بر زندگی روزمره آنها تأثیر نگذارد و در آن صورت مردم عادی نیز وارد این بحثها میشوند.
با توجه به شرایط فعلی، مذاکرات وین و سرنوشت برجام را چطور میبینید؟ فکر میکنید مذاکرات از بنبست فعلی خارج میشود؟
مذاکرات سرانجام آغاز میشود اما در شرایط فعلی رسیدن به نتیجه دور از انتظار بهنظر میرسد؛ چراکه ایران بهشدت به آمریکا بیاعتمادتر شده و از نظر آمریکاییها نیز ایران۲۰۲۱ بهمراتب خطرناکتر از ایران۲۰۱۵ محسوب میشود. ایران که به 60درصد غنیسازی دست پیدا کرده، سانتریفیوژهای بیشتری دارد، اقتصادش بهکار خود ادامه میدهد، توانایی سرنگونکردن پهپاد آمریکایی را دارد، به پایگاه آمریکاییها در منطقه موشک زده و نفتکشهایش مقابل چشم آمریکاییها و اسرائیلیها به لبنان سوخت میرساند، بنابراین ایران۲۰۲۱ ایرانی بسیاری قویتر است و از نظر آمریکاییها باید بیشتر مهار و کنترل شود. برجام از نظر آمریکا امروز نمیتواند نگرانی آنها را برطرف کند و به همین دلیل آنها از برجام خارج شدند و بایدن بهراحتی به آن بازنمیگردد. به این ترتیب، بهدلیل افزایش قدرت ایران، آمریکا سختگیری بیشتری در مذاکرات میکند و این در حالی است که سختگیری ایران نیز بیشتر شده است. چنین شرایطی رسیدن به توافق را بسیار دشوار میکند.