فرهنگ و زندگی / محبوب متوسطها
حمیدرضا محمدی
قهوه بس تلخست کش نوشند مردم صبح و شام/ لیک بس شیرین شود چون گشت با شکر عجین
قاآنی شیرازی
قهوه، مضار و مزایا کم ندارد. در دوسوی این میدان کسانی ایستادهاند که ذم و مدحش میکنند. حتی بر سر طعمش، هرکس نظری دارد. بعضی آن را با شیر و شکر میپسندند و برخی هم تلخ تلخ، و تازه وقتی کنارشان مینشینی تلخی قهوه را به تلخی زندگی ربط میدهند. اصلا نوشیدن قهوه، در میان گروهی، شکلی از مد است، یا پزی برای روشنفکرنمایی، حتی به قیمت آنکه هر جرعه از قهوه، برایشان بسان زهر باشد و چنانچه در جمعی از قهوهنوشان بنشینند، با آن تلخمزگی همراهی کنند.
قهوه اگرچه در روزگاری، نوشیدنی رایج نویسندگان و مترجمان و فعالان سیاسی و دانشجویی و صنفی و البته سیگار مکملش بود اما در میان آنان، کسانی که مبارز بودند و چریک، قهوه را به طبقه نسبت میدادند و نشان و نشانهای از رفاه. هرچند با وجود این، محال ممکن بود که در نیمهقرن بیستم میلادی و سده چهاردهم خورشیدی، در کافهای میرفتی و در گرماگرم مناظرات و مباحثات و حتی منازعات، کسی را فنجان قهوه در دست و نخ سیگار بر لب مییافتی. و ایندو در کنار یک کتاب فلسفی در بَر و حرفهای گندهگنده زدن بود که معنای آن تیپ شخصیتی را تکمیل میکرد؛ سیاقی که در میان جوانان امروز که البته رنگوبویی از آن دوران نبردهاند، شاید هنوز هم سکهاش اعتبار داشته باشد و بشود کسانی را، بهخصوص در میان دانشجویان پیدا کرد که چنین باشند.
و البته ناگفته نماند سبک زندگی با قهوهای که امروز طرفدار دارد، در ایران خود را از قهوهخانههای عهد صفوی و بعد، چایخانههای قاجاری، به کافههای امروز رسانده است. از همان زمان صفویه که ژانتاورنیه فرانسوی، از «همه ایرانیهایی که بضاعتی دارند، هرروز قبل از ظهر به آن مکانها میروند و فوراً یک قلیان و فنجان قهوه به آنها عرضه میدارند» را روایت کرد، تا همین زمان امروز، بهویژه در چنددهه پیش که کافه نادری برای جماعتی، مرکز جهان بود، قهوه بود که شکلدهنده کسان بود و قوامدهنده اجتماعات طبقه متوسط. همچنین از پس همه اینها «فال قهوه» رواج یافت که آن هم مختص طبقه متوسط بود. نوشیدنیای - که نخستین روز ماه اکتبر به نامش است – در عمق فرهنگ طبقه متوسط همه جوامع ازجمله ایرانیها راه یافته و توصیف شیوه زندگیشان، بیآن دشوار باشد.