• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 4 مهر 1400
کد مطلب : 141599
+
-

پایان سرقت‌های گانگستری دزدان مسلح

عاملان تیراندازی در اتوبان همت، اعضای یک باند مخوف سرقت مسلحانه بودند

پیگیری
پایان سرقت‌های گانگستری دزدان مسلح


مردان مسلح که کلیپ درگیری مسلحانه آنها با پلیس و سرقت خودروی پژو در اتوبان همت در شبکه‌های اجتماعی جنجالی شده بود، اعضای یک باند مخوف بودند که در استان‌های مختلف دست به سرقت از طلافروشی‌ها می‌زدند. در جریان تیراندازی متهمان یک زن و یک مأمور پلیس مجروح شدند اما در نهایت سردسته باند هدف گلوله مأموران قرار گرفت و به همراه همدستانش به دام افتاد.
به گزارش همشهری، اعضای این باند مخوف سرقت مسلحانه از مدت‌ها قبل تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بودند. اگرچه اردیبهشت‌ماه امسال مأموران موفق شدند 4نفر از اعضای اصلی این باند را دستگیر کنند اما هنوز سرکرده گروه فراری بود.
شگرد این گروه خشن اینگونه بود که با اسلحه کلاشنیکف به طلافروشی‌ها در شهرهای مختلف ازجمله باقرشهر، اسلامشهر، ملارد، شهریار و استان‌های دیگر هجوم برده و درحالی‌که صورتشان را با پارچه‌ای پوشانده بودند، طلافروشان را تهدید به قتل می‌کردند.
آنها در روز روشن و همانند فیلم‌های گانگستری، با ایجاد وحشت، دست به سرقت طلاها می‌زدند و در هر دستبرد حدود 3تا 4کیلو طلا می‌دزدیدند.
اعضای این باند که هنگام سرقت‌ها کیسه و گونی همراهشان بود، در یک چشم برهم زدن ویترین طلافروشی‌ها را خالی می‌کردند و آنها را داخل کیسه و گونی می‌ریختند و پس از خروج از طلافروشی، در مقابل چشم مردم فرار می‌کردند. اعضای این باند در برخی از سرقت‌ها، برای اینکه مردم را بترسانند و مانع تعقیب آنها شوند اسلحه کلاشنیکف را به سمت مردم می‌گرفتند تا اجازه هرگونه واکنشی را به شاهدان ندهند.

ردپای 2برادر
به‌دنبال سرقت‌های سریالی این باند، تیمی از مأموران پلیس برای دستگیری آنها وارد عمل شدند. آنها در تحقیقات گسترده به سرنخ‌هایی از سارقان رسیدند و متوجه شدند که سرکردگان اصلی این گروه مخوف دو برادر هستند که سال‌ها قبل از یکی از شهرها راهی پایتخت شده و اقدام به تشکیل باند مسلح کرده بودند. این دو برادر از مجرمان سابقه‌دار بودند که یکی از آنها به نام سهیل سال 95 به اتهام سرقت مسلحانه صرافی در خیابان فردوسی بازداشت شده و پس از آزادی از زندان، بار دیگر سرقت‌هایش را از سر گرفته بود. برادر او به نام ساسان نیز سابقه سرقت مسلحانه و آدم‌ربایی داشت که با شناسایی آنها و زیرنظر گرفته شدنشان از سوی پلیس، معلوم شد این گروه قصد سرقت از 2طلافروشی در شهرستان قم و تفرش را دارند.
 با این سرنخ مأموران موفق شدند اردیبهشت امسال 4نفر از اعضای این گروه را در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر کنند و با اعتراف متهمان 4عضو دیگر این گروه نیز به دام پلیس افتادند، اما سرکرده اصلی این باند که ساسان نام داشت، به‌رغم دستگیری برادرش از سوی پلیس، موفق به فرار شد. در مخفیگاه متهمان دستگیر شده اسلحه کلاشنیکف و کلت کمری به همراه فشنگ و بخشی از طلاهای سرقتی کشف شد و نام ساسان نیز در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه مشخص شد وی این‌بار باند تازه‌ای تشکیل داده است.
درگیری مسلحانه در اتوبان همت 
ساسان که همچنان فراری بود، با تشکیل باندی تازه این بار به سرقت از خانه‌ها روی آورد. سرقت‌های آنها ادامه داشت تا اینکه هجدهم شهریور ماه، پلیس توانست آنها را ردگیری کند و اینگونه بود که ماجرای درگیری مسلحانه در اتوبان همت که فیلم آن در شبکه‌های اجتماعی جنجالی شد، رقم خورد.
ماجرا از این قرار بود که آن شب ساسان و همدستانش قصد دستبرد به خانه‌ای در غرب تهران را داشتند اما زمانی که سوار یک پرشیا بودند، مأموران گشت کلانتری به آنها مشکوک شدند. مأموران به طرفشان رفتند و درخواست مدارک کردند که ناگهان ساسان به سمت مأموران اسلحه گرفت و تیراندازی کرد. در جریان این تیراندازی، یکی از مأموران مجروح شد و همکارش با تیراندازی قصد بازداشت متهمان را داشت.
سارقان اما اقدام به فرار کرده و همچنان تیراندازی می‌کردند تا به عملیات تعقیب پلیس پایان بدهند که در جریان این تیراندازی، یکی از گلوله‌های آنها به پای زنی خورد که به همراه خانواده‌اش درحال پیاده شدن از خودرو بود و باعث زخمی شدن وی شد.
سارقان همچنان که در حال فرار بودند به سمت بزرگراه همت رفتند. یکی از همدستان آنها هدف گلوله پلیس قرار گرفته و مجروح شده بود. آنها برای ادامه فرار سد راه یک خودروی پژو شده و اسلحه را به سمت راننده نشانه گرفته و او را تهدید به قتل کردند. دزدان راننده را از خودرو به بیرون انداختند و با سرقت ماشین وی و انتقال همدست مجروح خود به این خودرو، به فرار ادامه دادند. در جریان این حادثه متهمان موفق به فرار شدند و مأمور پلیس و زن جوانی که در این حادثه زخمی شده بودند به بیمارستان انتقال یافتند و در بازرسی از خودروی به جا مانده از سارقان، تعدادی سلاح گرم و مقدار زیادی مهمات کشف شد.

شلیک پلیس به متهم
پس از این اتفاق مأموران پلیس از هیچ تلاشی برای شناسایی مخفیگاه مجرمان فراری دریغ نکردند. آنها مدتی بعد موفق شدند مخفیگاه متهمان فراری را در فردیس کرج شناسایی کنند. تیم‌های عملیاتی پلیس روز پنجشنبه برای بازداشت متهمان وارد عمل شدند اما ساسان، سرکرده اصلی باند، سعی داشت هر‌طور شده از دست مأموران فرار کند که با شلیک پلیس زخمی شد و سرانجام به دام پلیس افتاد. مأموران در مخفیگاه این باند مخوف 5‌قبضه سلاح ازجمله کلت، کلاشنیکف و وینچستر به همراه ده‌ها عدد فشنگ، اسناد و مدارک سرقت شده از خانه‌ها به همراه مقدار زیادی اموال مسروقه کشف کردند.
با دستگیری اعضای این باند مشخص شد که آنها علاوه بر تهران از سوی مراجع قضایی در استان‌های فارس، اصفهان، قم و غرب استان تهران نیز تحت تعقیب بودند. اگرچه نقشه اصلی این باند بزرگ دستبرد به طلافروشی‌ها بود اما آنها از مدتی قبل خانه‌هایی در مناطق شمالی، غربی و مرفه‌نشین تهران را نیز هدف سرقت‌های خود قرار داده بودند. متهمانی که در تازه‌ترین عملیات پلیس دستگیر شده‌اند دو مرد و یک زن هستند که با دستور قاضی علیرضا بهشتی، بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت، برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفته‌اند.



   توبه گرگ

سرکرده اصلی باند سرقت مسلحانه که ساسان نام دارد و 26ساله است، دیروز برای انجام تحقیقات به شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت منتقل شد و در بازجویی‌ها جزئیات سرقت‌های مسلحانه اعضای باندش را فاش کرد. او گفت که انگیزه‌اش از سرقت‌ها، طمع رسیدن به پول زیاد بوده و به‌گفته خودش: «با دیدن طلاهای زیاد پشت ویترین وسوسه سرقت به جانم می‌افتاد». گفت‌وگوی خبرنگار همشهری با او را بخوانید.

سرقت از طلافروشی‌ها را از کی شروع کردید؟
دو سال پیش از زندان آزاد شدم و حدود 4‌ماه بعد از آزادی تصمیم به سرقت از طلافروشی‌ها گرفتیم.
این تصمیم را با چه کسانی گرفتی؟
یکی از آنها برادرم بود که چند‌ماه قبل(اردیبهشت‌ماه) دستگیر شد. مابقی هم دوست و فامیل دور بودند. حدود 5، 6نفر اعضای اصلی بودیم که گاهی 2یا 3یا 4نفری برای سرقت می‌رفتیم.
چرا طلافروشی را انتخاب کردید؟
وقتی آن همه طلا پشت ویترین طلافروشی‌ها را می‌دیدم، چطور می‌توانستم وسوسه نشوم؟ فقر و بیکاری باعث شد که تصمیم به سرقت بگیرم.
از چند طلافروشی سرقت کردید؟
بسیاری از آنها نافرجام بود. شاید دو یا 3مورد توانستیم سرقت کنیم. یکی از آنها که موفق بود ملارد بود که حدود سه و نیم کیلو طلا دزدیدیم. دیگری هم اسلامشهر بود که توانستیم دو و نیم کیلو طلا سرقت کنیم.
نقش تو در این سرقت‌ها چه بود؟
گاهی اسلحه می‌کشیدم و گاهی هم طلا می‌ریختم توی کیسه. یعنی نقش جمع‌آوری طلا را بر‌عهده داشتم.
تیراندازی هم می‌کردی؟
فقط یک‌بار برای ترساندن صاحب طلافروشی به سمت در مغازه نشانه گرفتم و شلیک کردم اما کسی آسیب ندید.
نمی ترسیدی کسی آسیب ببیند؟
نه. تمام سعی خودم را می‌کردم که به هیچ‌کس آسیبی نرسد.
ظاهرا سردسته باند هم تو بودی. درست است؟
نه اینطور نبود. هر کسی پیشنهادش را می‌داد و اگر خوب بود اجرا می‌شد. من چون زرنگ‌تر از بقیه هستم اغلب پیشنهادهای خوبی می‌دادم برای همین همه تصور می‌کردند من سرکرده‌ام.
طلافروشی‌ها را از قبل شناسایی می‌کردید؟
معمولا یکی‌دو روز قبل از سرقت طلافروشی‌ها را شناسایی می‌کردیم و حتی مسیر فرارمان را هم مشخص می‌کردیم.
دلیل اینکه برخی از سرقت‌های طلافروشی ناکام می‌ماند چه بود؟
چون طلافروشی مجهز به سیستم‌های ایمنی بود. مثلا دزدگیر داشت یا شیشه‌های ضد‌گلوله. در کار ما هم سرعت حرف اول را می‌زند. چون هر لحظه ممکن است پلیس برسد و دستگیرمان کند. به همین دلیل وقتی مانعی مقابلمان می‌دیدیم، فرصت نمی‌کردیم بمانیم و بی‌آنکه سرقتی انجام بدهیم فرار می‌کردیم.
اردیبهشت امسال برادرت و تعدادی از همدستانت دستگیر شدند، پس از دستگیری آنها کجا فرار کردی؟
در اطراف تهران مخفی شده بودم. کمی که گذشت یک باند دیگر تشکیل دادم و این بار تصمیم به سرقت از خانه‌ها گرفتم.
با وجود اینکه می‌دانستی تحت تعقیب پلیس هستی باز هم نقشه مجرمانه کشیدی؟
به یک مجرم سابقه‌دار تحت تعقیب مگر جایی کار می‌دهند؟ شکم خودم را چطور سیر می‌کردم؟ ناچار بودم خلاف کنم اما پشیمانم. این‌بار می‌خواهم توبه کنم. می‌دانم که می‌گویید توبه گرگ مرگ است اما من می‌خواهم درست زندگی کنم. قصدم این است که دلالی کنم و یک تولیدی بزنم تا خواهر و مادرم هم آنجا مشغول به‌کار شوند.
از شگردت برای سرقت از خانه‌ها بگو؟
من و دوستم که هر دو تحت تعقیب بودیم، یک فردی را پیدا کرده بودیم که ریموت در خانه‌ها را هک می‌کرد. به وسیله ریموت خاصی که داشت در پارکینگ‌ها را باز می‌کردیم. یک شاه کلید هم داشتیم که در خانه‌ها را با آن باز می‌کردیم و معمولا از داخل گاوصندوق‌ها سرقت می‌کردیم. اموال قیمتی مانند سند، طلا، سکه، جواهر و دلار.
آن شبی که در اتوبان همت با پلیس درگیر شدید، چه اتفاقی افتاد؟
آن شب رفته بودیم برای سرقت اما هنوز انجامش نداده بودیم. داخل ماشین نشسته بودم که مأمور پلیس با اسلحه به سمتم آمد. من هم ناچار شدم به روی او اسلحه بکشم. بالاخره دعوا و درگیری بود و باید کاری می‌کردم که دستگیر نشوم. من تیر زدم اما خودم هم تیر خوردم. ناچار شدم به سمت پلیس تیراندازی کنم تا دنبالم نیایند. در این میان یک زن هم تیر خورد و زخمی شد. بعد هم دوستانم سد راه یک خودروی 207 شدند و ماشینش را دزدیدند.
برای درمان کجا رفتی؟
به خانه‌ای در اطراف تهران رفتم. به آنجا رفتم و با کمک دوستانم زخمم را پانسمان کردم. چون گلوله از آن طرف پایم خارج شده بود. البته الان وضعیت خوبی ندارم. احساس می‌کنم عفونت کرده و درد شدیدی دارم.
زنی که هنگام دستگیری همراهتان بود چه‌کسی بود؟
(متهم به گریه می‌افتد و می‌گوید) نامزدم بود. اما او نقشی در ماجرا ندارد. اصلا روحش خبر نداشت که ما قرار است سرقت کنیم. بعد از اینکه پلیس دنبالمان افتاد تازه متوجه ماجرا شد. او بیگناه است.
سابقه داری؟
دو سابقه کیفری دارم. یکی سرقت خانه و دیگری آدم‌ربایی. ماجرای آدم ربایی به 4سال قبل برمی‌گردد. در آن زمان یکی از دوستانم خلافکاری را به من معرفی کرد که می‌گفت یک ریموت مادر دارد و آن را 100میلیون می‌فروشد. قصدم این بود او را گروگان بگیرم و ریموت را بی‌آنکه پولی به او پرداخت کنم از چنگش دربیاورم اما نشد. او را دزدیدم اما ریموت را گیر نیاوردم و او شکایت کرد. من هم گیر افتادم و دوسالی زندانی شدم. سرقت از خانه‌ها را هم چند سال قبل به‌خاطر برادرم انجام دادم. فکر می‌کنم 20سالم بود. برادرم را در جریان یک تیراندازی گرفتند و برای آزاد کردن او نیاز به پول داشتم. ناچار شدم سرقت کنم.
همان برادرت که در سرقت از طلافروشی‌ها با تو بود؟
بله. او هم با ما همکاری داشت که دستگیر شد.
از سرقت‌های قبلی چقدر پول گیرت آمد؟
از سرقت‌های طلافروشی حدود 500تا 600میلیون تومان که بیشتر خرج خوشگذرانی و خرید لباس‌های گران‌قیمت شد.
600میلیون خرج خوشگذرانی؟!
یادم است از شهرام جزایری پرسیدند با یک میلیارد تومان اختلاس چه کار کردی گفت از تهران تا دم عوارضی که رفتم از یک میلیارد یک میلیون تومان باقی مانده بود. حالا حکایت من است که شما می‌پرسی با 600میلیون چه کردی؟ در این اوضاع دو تا کافه با نامزدت بروی و 4تا لباس خوب بخری 600میلیون تومان می‌شود! 
اعتیاد داری؟
نه تا به حال لب به مواد نزده‌ام. حتی وقتی تیر خورده بودم دوستانم می‌گفتند تریاک مصرف کن تا دردت آرام شود اما نکردم.

این خبر را به اشتراک بگذارید