دغدغه/ باور نکن
فاطمه عباسی
تا بود، آدمها توی فیلمهای سینمایی در برجهای آنچنانی زندگی میکردند و خانه هایشان پر بود از مبلهای استیل و مجسمههای عتیقه. خیلی دور نیست، تا همین چند سال پیش هم که هنوز فیلم ساختن از قشر محروم باب نشده بود، قهرمانها در فیلمها، یا بهتر است بگوییم اغلب فیلمها، زندگیهای لاکچری را در خانههای ویلایی به نمایش میگذاشتند. حالا در سینما اوضاع فرق کرده و عرقگیر پوشها و حاشیه شهریها بیشتر طرفدار دارند اما صبح که از خواب بیدار میشویم، گوشی تلفن را که دستمان میگیریم و پا به دنیای اینستاگرام میگذاریم، انگار برگشتهایم به همان فیلمها، یک نفر ماشین لوکس کادو گرفته، یک نفر کنار استخر خانهاش قهوه صبحگاهیاش را مزمزه میکند، ظهر که میشود یکی دیگر از همین آدمهای مجازی دارد استیک گوشت را در بالکن پنت هاوسش با آب پرتقال قورت میدهد و آن یکی گوشی موبایل آخرین مدل 50میلیون تومانیاش را به رخ بقیه میکشد. ما هم عین آدمهای مسخ شده، افسردگی میگیریم که چرا نباید درچنین زندگی لاکچری و مرفهی زندگی کنیم. اما همه ما، حتی آنهایی که به این مدل رفاه غبطه میخورند هم میدانیم که 90درصد از این ماجراها، پوچ و تو خالی است. اگر یک نفر از این آدمها را از نزدیک بشناسید متوجه میشوید که خیلی از این بهاصطلاح مرفهها، خانه و ماشین و این وسایل لوکس را یک روزه اجاره میکنند فقط برای اینکه به اندازه یک سال عکس و فیلم بگیرند و با این عکسها برای خودشان طرفدار جمع کنند. همه آن چیزهایی که ما از صبح تا شب در تصاویر شبکههای اجتماعی میبینیم و حسرتش را میخوریم، در واقعیت وجود ندارد. درست مثل فیلمها، کارگردان کات میدهد، صحنه جمع میشود و قهرمان فیلم لباسهای گرانقیمت را تحویل میدهد و میرود، ما میمانیم و حسرت زندگیهای فیکی که نکردهایم.