ابراهیم حاتمیکیا
من این حرفارو چرا باید اینجا بگم یوسف... منی که میدونم اینجا نیستی... خودتو به من نشون بده، تو کجایی؟ تو شکم کوسه؟ من با این دل چه کنم؟ من با این حال چه کنم؟ من این غصهرو با کی تقسیم کنم؟ من با چه قوتی این همه راهو بیام که چی؟ دیگه دارم اذیت میشم. دیگه وقتشه بخوابونم تو گوشات پسر. بچهجون من خستهام. از من پیرمرد چه انتظاری داری؟ خُب خودتو به من نشون بده… خودتو به من نشون بده. آخه من با این یه تیکه حلبی چه کنم؟ برین کنار. شمارو به مقدسات برین کنار. بذارین ببینمش. بذارین تا چشام سو داره ببینمش. آهای یوسف، من اینجام… .
دیالوگ/ بوی پیراهن یوسف
در همینه زمینه :