مارسل پروست
چه بارها که قایقرانی را دیدم - و دلم خواست هنگامی که اختیار زندگیام بهدست خودم باشد از او تقلید کنم- که پارو رها کرده، به پشت در گودی کف قایق خوابیده و آن را بهدست آب سپرده بود، چیزی جز آسمان که آهستهآهسته بالای سرش میگذشت نمیدید و طعم خوشی و صفا روی چهرهاش آشکار بود.
بوک مارک/ طرف خانه سوان
در همینه زمینه :