شهر خالی...
مروری بر خبرسازترین اقدامات طالبان در مسیر دستیابی به قدرت
سبا ثروتی- روزنامهنگار
با خروج نیروهای ناتو و بعد سربازان آمریکایی به دستور جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، بعد از 20سال (بعد از حملات 11سپتامبر 2001 و حمله نظامی بوش به افغانستان) از افغانستان، نیروهای طالبان ابتدا در شمال و بعد در جنوب، یورش به شهرها و ولسوالیها (استانها) را شروع کردند، آنهم درحالیکه در قطر و ابوظبی مذاکرات در ظاهر صلح را با نمایندگانی از دولت مرکزی برای گرفتن بخش از قدرت در این کشور پیش میبردند.
از نیمههای مرداد بود که حملات طالبان در شمال و جنوب افغانستان شکلی بسیار جدی بهخود گرفت؛ آنها ابتدا به شهرهای کوچک حملهور شدند و وقتی دیدند که خبری از ارتش 300هزار نفری افغانستان (که در دودهه گذشته برای شکلگیری و تجهیز آن میلیاردها دلار هزینه شده) نیست، با جسارت بیشتری اقدام به پیشروی کردند و از چهار جبهه شمال، جنوب، شرق و غرب به اشغال تکتک شهرهای کوچک و بزرگ پرداختند و درنهایت به قلب کشور یعنی کابل رسیدند.
وقتی خبرنگار الجزیره 20مرداد گزارش خود را از آخرین تحولات افغانستان منتشر کرد، نمیدانست در کمتر از یک هفته نیروهای طالبان در کابل به گشتزنی مشغول خواهند شد و او در نشست خبری ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، شرکت میکند. او در گزارش خود نوشته بود طالبان روستاها و شهرهای کوچک زیادی را در سراسر کشور فتح کردهاند و کنترل چندین گذرگاه مرزی هم بهدست آنها افتاده است اما با این حال موفق نشدهاند هیچ شهر بزرگی را فتح کنند و نبرد لشکرگاه به همینخاطر حیاتی است زیرا درصورت سقوط لشکرگاه نخستین شهر بزرگ است که بهدست طالبان میافتد.
در میانه حملات سنگین به لشکرگاه، روز 20مرداد روزنامه نیویورک تایمز آمریکا هم تیتر یک خود را به تحولات افغانستان اختصاص داد و در گزارشی با عنوان پیام آمریکا به افغانستان «ما نیستیم» نوشت؛ پاسخ آمریکا به درخواستهای کمک افغانستان این است که باوجود قدرتگرفتن طالبان، نمیخواهد دوباره در این کشور مداخله نظامی کند. بهجای کمک نظامی، آمریکا میخواهد مذاکرات صلح را در دوحه قطر از سر بگیرد.
این گزارش در شرایطی منتشر شد که در نبود انسجام دولت مرکزی، بیمسئولیتی اشرف غنی، رئیسجمهور، جدینگرفتن حملات طالبان از سوی بخشی از مقامات افغان و البته جای خالی مقاومت و نبرد ارتش، شهرهای بزرگ افغانستان یکی پس از دیگری سقوط کردند و بهدست طالبان افتادند؛ یک روز خبر از سقوط لشکرگاه رسید، بعد نوبت مزارشریف شد و پس از آن قندهار و 22مرداد هم هرات... درواقع طالبان در کمتر از یک هفته توانست شهرهای کلیدی افغانستان را فتح و حلقه محاصره کابل را تنگ کند و نیروهایش را به دروازههای این شهر برساند. درنهایت روز 24مرداد کابل هم بدون اینکه حتی یک گلوله شلیک شود سقوط کرد و ساکنان این شهر در نیمههای روز شاهد نیروهای طالبان بودند که در شهر حرکت میکردند و کنترل همهچیز ازجمله ارگ حکومتی و دفتر کار اشرف غنی را بهدست گرفته بودند، در حالی که غنی سوار هواپیما بود تا از کشور فرار کند. اشرف غنی در شرایطی ابتدا به تاجیکستان، بعد عمان و درنهایت به امارات رفت که برخی افغانستانیها بهدنبال راهی میگردند تا برای حفظ جانشان از این کشور، بگریزند؛ آنها که زندگی خود را تباهشده میدانند و حتی حاضرند از میان سیمهای خاردار روی دیوار فرودگاه کابل کودک نوزادشان را تحویل سرباز آمریکایی دهند تا شاید برای فرزند خردسالشان آینده در سرزمین دیگری رقم بخورد. افغانهایی که در آوارگی و ترس این شعر «امیرجان صبوری» را با پوست و گوشت زیستهاند: شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی/ جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی/ کوچ کرده دستهدسته آشنایان عندلیبان/ باغ خالی باغچه خالی شانه خالی لانه خالی...