خزر؛ مادر فرسوده البرز
کارشناسان معتقدند اگر روند پسروی آب دریای خزر بههمین روال ادامه یابد، ارتباط آبی خلیجگرگان و خزر تا سال ۱۴۰۲ قطع میشود
ستاره حجتی-خبرنگار
خزر؛ پهنه زیبای آبی و قلب تپنده شمال ایران است؛ مادری که نه فقط حیات را در نیمهشمالی کشور ممکن میکند، بلکه قرنهاست خوان بیدریغ نعمت برای ایران گشودهاست، بهویژه برای حاشینهنشینانی که چشمشان به این مادر پیر و قلبشان در گرو حیات آن است.
کافی است روی نقشه جغرافی، بیآنکه بدانید، بهدنبال دریاچه کوچکی بگردید، پیدا کردن خزر کار آسانی است؛ انگار خلقتش اینگونه بوده که چشم را به سمت خویش بکشد، اما چه نامهربانند فرزندانی که سالهاست او را به ورطه خطر و نابودی کشیدهاند. مرگ تدریجی سالهای درازش اما هنوز، چیزی از الفت و انس مادریاش کم نکردهاست.
«خزر» دریاچهای با وسعت ۶۰۰هزارو ۳۸۴کیلومترمربع است که طول سواحل آن به 7هزار کیلومتر هم میرسد و کشورهای ایران، روسیه، جمهوریآذربایجان، جمهوریهای ترکمنستان و قزاقستان این دریاچه را دربر گرفتهاند و از مواهب آن استفاده میکنند.
نظارهگر تاریخ
در سال ۱۳۸۲، ۵کشور ساحلی پیرامون خزر، کنوانسیون منطقهای حفاظت از محیط زیست دریای خزر موسوم به کنوانسیون تهران را امضاء کردند و در ۱۲آگوست ۲۰۰۶ برابر با ۲۱مردادماه۱۳۸۵ نیز متعهد شدند مفاد این معاهدهنامه را رعایت کنند و این روز بهعنوان یک واقعه مهم زیست محیطی به ثبترسید. اینچنین بود که 21مردادماه بهعنوان «روزملی دریای خزر» در تقویم کشور جای گرفت. تاریخ گواهی میدهد این دریاچه کوچک و آرام محصور در یکی از حساسترین نقاط استراتژیک جهان، بهویژه در تاریخ معاصر، شاهد تحولات شگرفی بودهاست؛ از حمله مغول و سرنگونی خوارزمشاه و فرار شاه ایران به آبسکون افسانهای گرفته تا تحولات هرات و جمهوریآذربایجان و قفقاز. در سال۱۳۶۱ دولت «دریای مازندران» را به عنوان نام رسمی اعلام کرد، اما در بخشنامه دولتی سال۱۳۸۱ نام رسمی دریای شمال ایران در مکاتبههای فارسی «دریای خزر» و در مکاتبههای انگلیسی «دریای کاسپین» اعلام شد، اما ایرانیان ازسال ۱۳۱۶ این دریا را مازندران مینامند. نام دریای مازندران و دریای خزر در ۵۰سال گذشته در رسانههای گروهی ایران رایج بودهاست، با این وجود، نام رسمی و بینالمللی دریای شمال ایران در همه زبانها «کاسپین» و معادلهای آن است. همانگونه که درباره بسیاری دیگر از عوارض جغرافیایی جهان رایج است، برای این دریا نیز نامهای متفاوتی در زمانهای گوناگون استفاده شدهاست؛ اما «دریای هیرکان» و «دریای کاسپی» ازنظر تاریخی مطرحتر بودهاست.
محیطزیست خزر در انتظار توجه ویژه
سال۱۳۹۷ و پس از کشمکشهای فراوانی که برسر تعیین رژیم حقوقی دریایخزر از زمان فروپاشی شوروی سابق، میان کشورهای مشارکالمنافع وجود داشت، رژیم حقوقی خزر به امضای کشورهای حاشیه رسید. دراین میان اگرچه کارشناسان انتظار داشتند محیط زیست خزر نیز بخش مهمی از محتوای این معاهده باشد، اما توجه ویژهای به این موضوع نشد و حتی موضوع مهمی مانند پرداخت حقآبه دریاچه از رود «ولگا» نیز دراین معاهده جای نگرفت، تا جایی که کاهش قابلتوجه حجم آب دریاچه و پسرفت آن، نیمی از خلیج گرگان را خشک کردهاست. مجری طرح بینالمللی «اثر نوسانات دریای خزر بر محیط زیست مناطق ساحلی» دراین باره میگوید: اگر روند پسروی آب دریای خزر بههمین روال ادامه یابد، ارتباط آبی خلیجگرگان و خزر تا سال ۱۴۰۲ کاملا قطع میشود و با این شرایط، خلیجگرگان تا یک دهه آینده بهطورکامل خشک خواهد شد. دکتر «همایون خوشروان» اظهار میکند: نکته مهمی که در روند پسروی آب دریای خزر اتفاق افتاد، تغییر PH یا اسیدیته محیط آب و خاک و هدایت الکتریکی است که روی گونههای سطح پایینی هرمغذایی تأثیر گذاشته و سبب ازبین رفتن فیتوپلانگتونها، زئوپلانگتونها و انقراض گونههای بسیاری از جانداران شدهاست.
وی ادامه میدهد: وقتی ما در سطوح پایین هرمغذایی بخش وسیعی از جانداران را از دست بدهیم، این موضوع روی جانورانی که در سطوح بالاتر هرمغذایی قرار دارند، بهصورت مستقیم تأثیرگذار خواهد بود و سبب کمبود طعمه خواهد شد که این موضوع سبب میشود فراوانی و تنوع گونههایی که در بالای هرم غذایی قرار دارند، مانند پرندگان، کاهش یابد.
خوشروان تصریح میکند: برهمین اساس امروز تراکم جمعیت بسیاری از پرندگانی که در محیط خلیجگرگان و تالاب میانکاله زندگی میکردند، از یک میلیونو ۲۰۰هزار پرندهای که شمارش شدهبود، به ۳۸۰هزارپرنده کاهش یافتهاست. کاهش میزان فراوانی پرندگان یعنی رویداد مهمی که در یک اکوسیستم درحال وقوع است و زنگ خطری برای چالش در کارکرد این اکوسیستم بهحساب میآید و اثر مستقیم آن در معیارهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بر زندگی انسانها قابل مشاهده خواهد شد.
تالاب میانکاله و خلیجگرگان یک ذخیرهگاه زیستی است که ارزش جهانی دارد و در کنوانسیون رامسر بهعنوان یک منطقه بسیارمهم حفاظت شده ثبت شدهاست و زیستگاه پرندگان بسیار ارزشمندی بهشمار میرود و با پسروی آب، قاچاق پرندگان نیز افزایش مییابد. همچنین صید ماهیان کفال در تابستان و رواج ماهیگیری دراین مناطق بر روی هرمغذایی اثرگذار بوده و این تأثیر میتواند سبب شود زندگی سایر جانوران نیز تحتالشعاع قرار گیرد.
تغییرات غیرقابل بازگشت
یک کارشناس محیط زیست نیز با تأیید این موضوع، میگوید: نکته مهم این است که همزمان با پسروی آب دریای خزر، بخش وسیعی در نواحی منتهیالیه غربی خلیجگرگان خشک شد. با این اتفاق زمینه نفوذ متعرضان به حاشیه مناطق ساحلی خلیجگرگان فراهم و سبب شود امنیت دامداران هم بهخطر بیفتد، چراکه میزان سرقت دراین مناطق افزایش یافتهاست و دامداران هم متضرر شدهاند.
«عباس موسوی» میافزاید: همچنین بخشی از بستری که از آب خارج شد، با حضور خودروها، مسافران و حتی ایجاد کمپهای گردشگری ازسوی محلیها، دستخوش تغییرهای غیرقابل بازگشت شدهاست.
وی ادامه میدهد: نکته بعدی آتشسوزیهای وسیعی است که در خلیجگرگان و تالاب میانکاله رخ میدهد. دریک دهه اخیر میبینیم که بخش وسیعی از علفزارهای حاشیه خلیجگرگان و جنگلهای انارترش دچار حریق شدند که بیشتر عامل انسانی داشته و خسارتهای بسیار زیادی به شبهجزیره میانکاله وارد کردهاست.
چرا خزر مهم است؟
خزر باید بماند، چراکه نه فقط حیات گونههای زیستی این منطقه، بلکه حیات حاشیهنشینان آن و معیشتشان بیشاز هرچیز دیگری به آن وابسته است. براساس آمار شرکت شیلات کشور، بیشاز ۱۰هزارصیاد در غالب تعاونیهای صید پره در حاشیه دریاچه، به صید مشغولند. این عدد برای کشورهای حاشیه خزر به ۴۵۰هزارنفر میرسد. ایندرحالیاست که قاچاق ماهی و شکار بیرویه نیز به یکی از مشکلات دریای خزر تبدیل شدهاست.
آلودگیهای نفتی از یکسو، ریختن فاضلاب خانگی و صنعتی از روستاها و شهرهای ساحلی ازسوی دیگر، در کنار همه چالشهایی که به آن اشاره شد، خزر را درمسیر مرگ تدریجی است؛ نوشدارو پیش از مرگ کارگشاست، نه وقتی جسدی بیجان برایمان باقی بماند.