سارا کریمان
وقتی صحبت از نوستالژی و تهران قدیم میشود غالبا تصاویری از لالهزار و زمزمه ترانههایش به ذهن متبادر میشود که سهم زیادی از آن بهدلیل ساخت فیلمهای متعددی است که برای بازسازی و یادآوری آن روزگار به شبیهسازی فضای لالهزار پرداختهاند. انواع ترانههایی که اگر بخشی از تجربه زیستی ما نباشند حتما آنها را سینه به سینه شنیدهایم و بهعنوان نماد تهران در سالهای دهههای 20و30 میشناسیم، اگرچه در طول آن سالها جریانهای مختلف موسیقی به فعالیت خود مشغول بودند و رسانه اصلی که در آن دوره رادیو بود به حمایت از تولید و پخش آن میپرداخت، اما جریانات موسیقی مردمی در کوچه و بازار به حیات خود ادامه میدادند و بسته به شرایط و پدیدههای نوظهور، قالبی تازه برای بیان زندگی توده مردم مییافتند. پیش پردهخوانی یکی از این انواع هنری بود که گرچه اوج و شکوفایی آن عمری به کوتاهی یک دهه داشت اما تأثیرات و خاطرهانگیزی آن تا به امروز پابرجاست. شهرت و فراگیری برخی از این ترانهها به حدی است که همانند ضربالمثل وارد زبان محاوره شدهاند، از آن میان ترانه ماشین مَمدلی مثالزدنی است پیش پردهخوانی قطعات موزیکال و نشاطانگیزی است که در فاصله بین دو پرده نمایش اجرا میشد. بعضا سبقه این هنر را نمونههای پیش واقعهخوانی و حکایتگری در گذشته میدانند.این قطعات معمولا دارای مضامین طنز و کنایههای سیاسی- اجتماعی بودند، در واقع هنرمند پیش پردهخوان مفاهیم روزمره را با چاشنی طنز در قالب ترانههایی که بهراحتی به ذهن سپرده میشدند اجرا میکرد. این اشعار در میان مطبوعات نیزمحبوبیت یافت. ابوالقاسم حالت، مهدی سهیلی و پرویز خطیبی در هفتهنامه توفیق و کریم فکوری، حسین مدنی و اسماعیل نوابصفا در روزنامه توفیق به انتشار اشعار فکاهی با مضامین سیاسی- اجتماعی میپرداختند. این اشعار وقتی توسط بازیگران تئاتر مانند مرتضی احمدی و عزتالله انتظامی با لحن و حرکاتی خاص اجرا میشد، شهرت یافته و بر سر زبانها میافتاد. پس از کودتای سال 32و خفقان فضای سیاسی، رفته رفته دوران شکوفایی تئاتر رو به رکود نهاد و پیش پردهخوانی صورتی درباری یافت که از ذات و ماهیت خود فاصله داشت و بسیاری از هنرمندان اصیل این رشته بهدلیل ابتذال، از آن دست کشیدند و عملا حیات 10 ساله این رشته پایان یافت. بسیاری از این ترانهها تا به امروز در ذهن و زبان شهروندان جاری است و تداعیبخش حال و دوران تئاتر در دهه 20و اجرای این ترانهها بر صحنههای لالهزار است.مرتضی احمدی که خود از پیشگامان و پایهگذاران این هنر بود، در کتاب پیشپرده و پیش پردهخوانی به تفصیل به شرح و معرفی این هنر پرداخته و بخش زیادی از این ترانهها را گردآوری کرده است.
شمع یادت نره
در زمان جنگ جهانی دوم با ورود متفقین به کشور، تهران در شهریور ۱۳۲۰ اشغال شد. اشغال و پیامدهای حاصل از جنگ که خود پرده از انفعال حاکمیت برمیدارد مضامین اعتراضی و سیاسی را موضوع آثار ادبی و هنری قرار داد. ترانه «شمع یادت نره» (کار ما کلک بازیس/ شمع یادت نره/ چون که برق ما نازیس/شمع یادت نره/ ترون بیبرقه/ شمع یادت نره/ خون به دل خلقه/ شمع یادت نره) با کلامی طنزآمیز به بیبرقی حاصل از بیکفایتی اشاره دارد و در همان دوران توسط مرتضی احمدی در قالب پیشپرده روی صحنههای تئاتر اجرا میشد.
چهار شنبه 6 مرداد 1400
کد مطلب :
136813
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved