• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
چهار شنبه 16 تیر 1400
کد مطلب : 135155
+
-

جوک تعریف کردن مقابل دوربین

خاستگاه، ریشه‌ها و مولفه‌های سینمای کمدی ایران

جوک تعریف کردن مقابل دوربین


شهاب مهدوی ـ روزنامه‌نگار

اولین فیلم تاریخ سینمای ایران کمدی بود. «آبی و رابی» (آوانس اوگانیانس ۱۳۰۸) نخستین فیلم ساخته شده در سینمای ایران که هیچ نسخه‌ای از آن به جا نمانده است، براساس کمدی‌های صامت پات و پاتاشون -کمدین‌های دانمارکی- ساخته شد. آبی و رابی براساس آنچه روزنامه‌ها زمان اکران فیلم منتشر کرده‌اند ماجرای آبی (محمدخان ضرابی) و رابی (غلامعلی‌خان سهرابی‌فرد) است. آبی هنگامی که آب می‌نوشد، شکم رابی باد می‌کند، رابی زیر بوم غلتانی دراز می‌کشد و آبی با پتک بر سر او می‌زند و رابی پهن و کوتاه می‌شود. در رستوران لقانطه، آبی و رابی سفارش مرغ می‌دهند و وقتی قصد خوردن آن را دارند مرغ به پرواز درمی‌آید و... . فیلمی که با امکانات فنی ابتدایی و با دشواری ساخته شده بود سال ۱۳۱۱ تنها نسخه‌اش در آتش‌سوزی سینما مایاک سوخت و از بین رفت. وقتی سینمای ایران بعد از سکوتی۱۱‌ساله از اواخر دهه ۲۰ تولدی دوباره را تجربه کرد، چرخ باید از نو اختراع می‌شد. سینمایی که با آزمون و خطا و امکانات اندک به مرور راه خود را پیدا می‌کرد با کارگردان‌هایی که اغلب از صحنه تئاتر به سینما می‌آمدند، در حوزه کمدی هم بنایش را بیشتر بر سنت دیرپای روحوضی گذاشت. اصغر تفکری، کمدین شاخص سینمای ایران در این دوران تجربه‌های خود از تیاتر را به جلوی دوربین آورده بود. تیپ‌های موفق کمدی یا برخاسته از تیاتر‌های عامه‌پسند یا نمایشنامه‌های رادیویی (مثل شاباجی خانوم) بودند. در دهه 40تیم سه‌تایی‌ها (گرشا، سپهرنیا، متوسلانی) با تداوم و استمرار به توفیق تجاری دست یافتند. جالب اینکه وقتی گروه سه‌تایی‌ها در فیلم «سه دیوانه» تحت هدایت جلال مقدم قرار می‌گرفتند تماشاگر از فیلم استقبالی نمی‌کرد.
 جوک‌تعریف‌کردن جلوی دوربین فقط بخش کوچکی از شوخی‌های کلامی یک فیلم را تشکیل می‌داد و پرکارترین کمدین سینمای فارسی کسی بود که کارش چیزی جز تمسخر یک لهجه بومی نبود در دهه‌40، «سه‌دیوانه» جلال مقدم و «آقای هالو»ی داریوش مهرجویی نشانه‌هایی از کمدی استاندارد و هوشمندانه را نمایان کردند ولی این فیلم‌ها استثنایی بر قاعده بودند و فیلم‌های خنده‌دار فارسی را نمایندگی نمی‌کردند. در دهه50، سینمای عامه‌پسند پدیده‌ای در فیلم کمدی یافت که با وجود آنکه خود نیز در همراهی با جمع، ساخته‌هایش را دست‌کم می‌گرفت، دست‌کم از چند فیلم، نشانه‌هایی ماندگار از کمدی ایرانی به‌جا گذاشت. پس از پیروزی انقلاب، کمدی ژانری نبود که مدیران سینمایی خیلی متمایل به آن باشند. در فضایی که زیادی جدی و تا حدودی عبوس بود کمدی‌های اندکی ساخته شد. فیلم‌هایی چون «مردی که موش شد» و «کفش‌های میرزا نوروز» همه ویژگی‌های کمدی‌های دهه60 را به همراه داشتند و «اجاره‌نشین‌ها» حکم قله‌ای را داشت که با وجود موفقیت گسترده، کسی توان نزدیک شدن به آن و حتی تکرار الگوهایش را نیافت. کمدی نادیده گرفته شده این سال‌ها «ای ایران» ناصر تقوایی بود که نه نگاه رسمی آن را پسندید و نه منتقدان تأییدش کردند. جنجالی‌ترین فیلمساز آن دوران هم با«ناصرالدین شاه آکتور سینما» و «هنرپیشه» به استقبال دهه 70 رفت و رویکردی را در پیش گرفت که پیش از آن در سینمای کمدی ایران مسبوق به سابقه نبود.
«لیلی با من است» (کمال تبریزی) و «آدم‌برفی» (داوودمیرباقری) 2کمدی‌ جسورانه سینمای ایران در دهه70بودند؛ فیلم‌هایی که سازندگانشان بر لبه تیغ حرکت کردند. تبریزی در لیلی با من است با ساخت نخستین کمدی جنگی سینمای ایران قدم در عرصه‌ای ناپیموده گذاشت. فیلم با قریحه طنز تبریزی و کشف قابلیت‌های تازه از بازی پرویز پرستویی در جایگاه یکی از بهترین کمدی‌های سینمای ایران قرار گرفت. شوخی‌های سنجیده فیلم، جایی برای سوءتفاهم باقی نگذاشت.
 آدم برفی دیگر کمدی مهم این دوران، باز تعریفی از نشانه‌های آشنای سینمای قبل از انقلاب ارائه می‌داد.
زن‌پوشی اکبرعبدی در فیلم باعث شد تا آدم‌برفی باوجود تهیه‌کننده با نفوذ و قدرتمندش تا نیمه دوم دهه70در محاق بماند. در این دوران اکبرعبدی و علیرضاخمسه 2بازیگر شاخص سینمای کمدی در حاشیه قرارگرفتند. سینمای ایران ساخت کمدی را در اولویت قرار نداده بود و با گشایش فضا، در گستره فضایی که از سیاست تا عشق را دربرمی‌گرفت، خنداندن تماشاگر برای کمتر فیلمسازی جالب توجه بود. حتی فیلم رکوردشکن «مردعوضی»(محمدرضاهنرمند) هم به جریانی برای ساخت فیلم کمدی منجر نشد. به‌تدریج و از اواخر دهه70با رونق گرفتن طنزهای نودشبی تلویزیون، نقش کمدی در سینمای ایران نیز پررنگ شد. جالب اینکه طنزهای نودشبی ساختار و حتی ترکیب بازیگرانش را به سینما تحمیل کردند؛ مثلا اگر «توکیو بدون توقف» با بازی مهران مدیری خوب فروخت به این خاطر بود که در زمان اکران فیلم، سریال «پاورچین» روی آنتن قرارداشت. در ابتدای دهه80، ساخت «کما» در دفتر پویا فیلم فتح باب تولید کمدی‌های عامه‌پسند شد. کما ترکیبی هوشمندانه از عناصر طلایی سینمای فارسی را با انتخاب درست بازیگران همراه کرده بود و به فروش بالایی دست یافت؛ هرچند تهیه‌کنندگان کما این دقت‌نظر در تولید کمدی خوش‌پرداخت تجاری را در تولیدات بعدی‌شان لحاظ نکردند و از کما به «شارلاتان» رسیدند. در این دوران داریوش مهرجویی سال‌ها پس از تجربه موفق اجاره‌نشین‌ها، «مهمان‌مامان» را ساخت که هم فروش بالایی کرد و هم منتقدان آن را تأیید کردند.
یکی از مهم‌ترین کمدی‌های این سال‌ها، «مارمولک» ساخته کمال‌تبریزی بود؛ فیلمی که دامنه جنجال‌هایش به محافل مذهبی و سیاسی هم کشیده شد و در فضایی که سوءتفاهم موج می‌زد، تنها 3هفته بر پرده دوام آورد و در همین مدت کوتاه هم رکورد پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران را از آن خود کرد. در روزهایی که فیلم پر هزینه «دوئل» با تبلیغات فراوان روی پرده آمده بود کمدی ارزان «بله‌برون» همپای پروداکشن عظیم احمدرضا درویش می‌فروخت. سطح شوخی‌های بله‌برون از افتادن آدم‌ها در حوض آب و رفتن موش داخل شلوار فراتر نمی‌رفت و جز فتحعلی اویسی که سرپیری با طنزهای تلویزیونی روی بورس آمده بود، ستاره‌ای هم نداشت ولی فروش بالایش کنار موفقیت کما و یکی دو فیلم دیگر نشان می‌داد که تغییراتی در ذائقه مخاطب رخ داده است. از اینجا بود که سیطره ژانر کمدی در سینمای ایران‌آغاز شد.
ساخت کمدی‌های نازل و زیر استاندارد آنقدر ادامه پیدا کرد که تماشاگر نسبت به آن دلزده شد، چنان‌که از سال 88فروش کمدی‌های نازل جز در مواردی استثنایی پایین آمد. «ورود آقایان ممنوع» کمدی موفق سینمای ایران در انتهای دهه 80، فیلمی است که در آن چه در مرحله نگارش فیلمنامه و چه در انتخاب بازیگر، استانداردهای مطلوب رعایت شده است. در دهه 80 سینمای کمدی ایران تحت‌تأثیر طنزهای شبانه تلویزیون قرار داشت و بازیگرانی که در تلویزیون گل کرده بودند پای ثابت کمدی‌های سینما شدند.
دهه 90 دهه سیطره ستاره‌ها بود و در سینمای کمدی این رضا عطاران بود. چه فیلم‌هایی که خودش ساخت و چه در فیلم‌هایی که برای کارگردان‌های دیگر بازی کرد. دهه90دهه کمدین‌های محبوب بود و بعد از عطاران شاهد ظهور جواد عزتی هم شدیم که با نقش مکمل آمد و خیلی زود چهره شد. در مورد کیفیت کمدی‌های این دوره هم کافی است کمدی‌های دهه 70کمال تبریزی و ابوالحسن داوودی را با کمدی‌های این سال‌هایشان مقایسه کنیم.


دو نفر و نصفی


جیب‌برها به بهشت نمی‌روند



کفش‌های میرزا  نوروز



خارج از محدوده

مرد عوضی

محمدرضا هنرمند سال‌ها پس از تجربه سینمای فانتزی در «دزد عروسک‌ها» در رویکردی به سینمای کمدی، این عناصر را در دل که به‌کار گرفت که بی‌تأثیر از نمونه‌های موفق هالیوودی نبود. با این همه فیلمنامه خوب فرهاد توحیدی و تسلط هنرمند در مقام کارگردان کنار هنر بازیگری پرویز پرستویی، مرد عوضی را به فیلمی تبدیل کرد که همه‌‌چیزش درست ساخته و پرداخته شده بود. سوژه مرد دوزنه بعدها زیاد به‌کار گرفته شد ولی هیچ فیلمی مثل مرد عوضی از این مایه بهره درست و فکر شده نگرفت. این ساخته محمدرضا هنرمند یکی از مهم‌ترین کمدی‌های دهه70سینمای ایران است.

نان، عشق، موتور 1000

در سال‌هایی که سیاست سینما را تحت‌تأثیر قرار داده بود و بسیاری از فیلمسازان مباحث روز سیاسی را به متن فیلم‌هایشان می‌آوردند، «نان، عشق، موتور1000» فضایی تازه را به ارمغان آورد. کمدی بانشاط و مفرحی که در آن به‌صورت توأمان با یکی از مهم‌ترین مظاهر سینمای فارسی یعنی «گنج قارون» و حوادث و اتفاقات روز سیاسی شوخی شده بود. نان، عشق، موتور1000 هنوز هم بهترین فیلم ابوالحسن داوودی محسوب می‌شود و سروش صحت یک‌بار برای همیشه فوق‌العاده و انگ نقش است. سکانس پایانی نان، عشق، موتور 1000 پس از گذشت دو دهه، ارزش بازبینی و توجه دوباره را دارد.

آتش‌بس

تهمینه میلانی سال‌ها پس از تجربه موفق «دیگه چه خبر؟!» بار دیگر نشان می‌دهد که بی‌جهت قریحه طنزش را نادیده می‌گیرد و با ساخت ملودرام‌های جدی اجتماعی اغلب به کمدی‌های ناخواسته می‌رسد. «آتش‌بس» با الگو قراردادن مناقشات یک زن و شوهر و لجبازی‌ میانشان با دیالوگ‌های پینگ‌پنگی و بازی خوب گلزار و افشار به توفیق رسید. برخی دیالوگ‌های فیلم در اذهان باقی‌ماندند؛ مثل جایی که گلزار خطاب به افشار می‌گوید: «عزیزم دستی را که نمی‌توانی ببری، ببوس!» آتش بس2 که سال‌ها بعد ساخته شد شکستی تمام عیار از کار درآمد.

کما

نشانه‌ای از موقعیت‌شناسی و حرفه‌ای‌گری سازندگانش که در گذر زمان و فیلم به فیلم رنگ باخت و چندسالی است که به شکست‌های پیاپی رسیده است. «کما» حاصل سلیقه و مدیریت حسین فرح‌بخش از مهم‌ترین تهیه‌کنندگان سینمای ایران است با فیلمنامه‌ای دقیق از پیمان قاسمخانی که چند الگوی موفق سینمای فارسی (و نه به سبک تولیدات بعدی پویا‌فیلم یک فیلمفارسی) را مورد اقتباس قرار داده بود. آرش معیریان نیز در نخستین ساخته بلند سینمایی‌اش، به اندازه امروز کارگردان سهل‌انگاری نشده بود. سکانس موزیکال کما با بازی گلزار و حیایی هنوز هم دیدنی است.

دایره زنگی

تنها فیلم بلند سینمایی کارنامه پریسا بخت‌آور که براساس فیلمنامه همسرش اصغر فرهادی ساخته شده، بهترین کمدی شهر سینمای ایران در دهه80است.  «دایره‌زنگی» کاوشی دقیق و جزئی‌نگرانه در روحیات و خلق و خوی طبقه متوسط است که نگاه تیزبینانه فیلمنامه‌نویس در آن با طنزی همراه شده که عمق دارد و نمی‌خواهد به هر قیمت و کیفیتی تماشاگر را بخنداند. بخت‌آور با فیلمنامه فوق‌العاده‌ای که در اختیار داشته، احتمالا بیشترین انرژی‌اش را صرف کنترل بازی‌های مهران مدیری و محمدرضا شریفی‌نیا و درآوردن لحن درست فیلم کرده است.

اخراجی‌ها

مسعود ده‌نمکی در نخستین تجربه بلند سینمایی‌اش، لمپن‌ها را به فضای جدی جبهه آورد که این به‌خودی خود به موقعیت‌های خنده‌داری منجر می‌شد. نمی‌شود انکار کرد که فیلم ده‌نمکی فضای تازه‌ای را برای سینمای کمدی ایران به همراه آورد. سابقه نداشت که فیلمی با این نوع نگاه و این جنس از شوخی‌ها و دیالوگ‌ها در فضای جبهه ساخته شود. اگر «لیلی با من است» به‌عنوان کمدی جنگی موفق سینمای ایران در دهه 70قواعد ژانر را مو به مو رعایت می‌کرد، «اخراجی‌ها» و دنباله‌هایش دلیلی برای این کار نمی‌یافتند. شوخی‌ها البته فیلم به فیلم نخ‌نما شدند ولی فتح گیشه همچنان ادامه یافت.

نهنگ عنبر 

در رجعت به دهه60، به‌عنوان یکی از رویکردهای مهم سینمای دهه 90، فیلم «نهنگ عنبر» اثر مهم و جریان‌سازی‌ است. داستان عشق ارژنگ به‌رؤیا که یادآور «خواستگار» حاتمی هم هست، با مجموعه‌ای سکانس‌های کمدی و شوخی با محدودیت‌های دهه 60، پیش می‌رود. موفقیت فیلم در جا انداختن ساختار روایی اپیزودیکش، دستاوردی است و بازی عطاران موهبتی است برای فیلم. بعد از موفقیت نهنگ عنبر، قسمت دوم فیلم هم ساخته شد که ضعیف‌تر از قسمت اول بود ولی بیشتر فروخت‌‌. بعد از فیلم‌های دیگری هم به‌عنوان کمدی دهه شصتی ساخته شدند که مهم‌ترینش «هزار پا» داوودی است.

این خبر را به اشتراک بگذارید