• پنج شنبه 11 بهمن 1403
  • الْخَمِيس 30 رجب 1446
  • 2025 Jan 30
پنج شنبه 10 تیر 1400
کد مطلب : 134661
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/DkKVA
+
-

آن‌چه من می‌بینم و نمی‌بینم!

آن‌چه من می‌بینم و نمی‌بینم!

 اوکتای فراغی

یک روز گرم تابستانی، وقتی کودک بودم، رو به‌روی پنکه دراز کشیده بودم. به چرخش پره‌های پنکه نگاه می‌کردم، اما حواسم جای دیگر بود. در رؤیای خودم بودم. شاید در رؤیای روزهای تعطیل تابستان و کارهای بزرگی که می‌خواستم بکنم. خیره به چرخش ثابت پره‌ها، چشم‌هایم سنگین شده بود. هم‌چنان در دوردست رؤیاها بودم. آن‌قدر دور که اگر خوابم می‌برد خواب دنیای شیرینم را می‌دیدم. اما یک‌باره سؤالی در ذهنم پیدا شد که خواب از سرم پراند. از دنیای رؤیایی‌ام به دنیای واقعی برگشتم و از خودم پرسیدم: مگر پره‌های پنکه با سرعت نمی‌چرخند؟ پس چرا حالا که نگاهشان می‌کنم انگار کُند می‌چرخند؟
و این سؤال، نه فقط آن ظهر، روزهای بعد هم مرا هوشیار نگه داشته بود.
بعدها در درس فیزیک خواندم سرعت که از حدی بالاتر می‌رود حرکت کُند به‌نظر می‌رسد. درست مثل همان اتفاقی که برای چرخ‌های ماشینی می‌افتاد که با سرعت بالا پیش می‌رفت. بارها و بارها ماشین‌ها را دیده بودم. طور عجیبی بودند. با آن سرعت زیاد، به‌نظر می‌رسید چرخ‌ها آهسته می‌چرخند و آن‌جا، نوبت دوم هوشیاری بود. دریافتم گاهی اتفاق‌ها آن‌طور که به‌نظر می‌آیند نیستند. آن‌چه من می‌بینم ممکن است از حقیقت بسیار فاصله داشته باشد.
در زندگی از این‌دست اتفاق‌ها کم نیست. هرروز و هرروز چندتایی از آن‌ها رخ می‌دهند. آدم‌های بسیاری را می‌بینم که به‌ظاهر می‌خندند، اما غم‌هایشان را نشان نمی‌دهند. آرامش را در افراد بسیاری می‌بینم؛ اما آن‌ها دردها را پشت آرامش پنهان کرده‌اند. آدم‌های بسیاری سکوت می‌کنند و سکوتشان، رضایت معنی می‌شود، اما در حقیقت معنای دیگری دارد. و چه بسیار کسانی که مثل پره‌های آن پنکه‌ی قدیمی، به‌ظاهر، آهسته پیش می‌روند؛ اما در حقیقت با سرعتی بالا به سمت رؤیاهایشان می‌دوند.
من نیز از این لحظه‌ها کم نداشته‌ام. لحظه‌هایی که دیگران مرا آن‌طور که به‌نظر می‌رسیدم می‌دیدند؛ اما از درون طور دیگری بودم.
این از عجایب آفرینش است. انسان محدود است که چنین خطایی می‌کند یا دنیا بیش از حد پیچیده است که نمی‌شود به حقیقت آن پی برد؟ هرچه هست اما دیگر می‌دانم که در آن‌چه می‌بینم، قبل از پذیرفتن، باید بیندیشم. چون ممکن است حقیقت ارزشمندی در آن نهفته باشد که مرا، نگاه و جهان‌بینی‌ام را، زیر و رو کند. لطفاً برابر اتفاق‌های این‌چنینی یادم بینداز که هوشیار باشم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید