دغدغه/ حماسه کولر
فاطمه عباسی
تابستان به جز گرما، با خودش بوی کولر آبی و پوشال خیس میآورد. وسیله ای که 9 ماه از سال در حال استراحت است و همین 3 ماه تابستان- اگر پدرها بگذارند- قرار است خانه را خنک کند و از گرما نجاتمان دهد. هر سال همین قرار است، کولرهای آبی که بخش عظیمی از پشت بام ها را اشغال کردهاند، ظهر یک روز جمعه سرویس میشوند، پوشالهایشان عوض میشود، موتور و شناورشان چک میشود و آب که کف کولر را پُر میکند و به پوشالها میرسد، آن 3کلید نجات دهنده زده میشود تا یکی از نوستالژی ترین بوها، همراه خنکای باد کولر به مشام مان بخورد و برگردیم به20-10سال پیش. حتی پنکه هم با وجود قدمت بیشتر نمیتواند این طور روح تابستان را با خودش به همراه بیاورد. کولرها نازشان بیشتر از وسایل برقی دیگر مثل یخچال و فریزر در خانه است. این را پدرها خوب می دانند، برای همین بعد از چند ساعت کار کردن مداوم، آن را خاموش می کنند تا استراحت کند و بعد با اعتراض اعضای دیگر خانواده به گرما، دوباره مشغول کار شود. درست است که این روزها چیلرها و کولرهای گازی دارند جایگزین کولرهای آبی رنگ قدیمی میشوند و آنها را از دور خارج میکنند، اما هنوز هم این 3 ماه آفتابی برای ما دهه پنجاه و شصتیها با سرویس کولر و بوی پوشال آغاز میشود، در یک ظهر جمعه تابستانی.