• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
یکشنبه 30 خرداد 1400
کد مطلب : 133549
+
-

محله قزوینی‌ها و آقا ماستی

محله قزوینی‌ها و آقا ماستی

بهاره خسروی

بعد از جنگ جهانی دوم و ویرانی بسیاری از شهرها و روستاهای مرزی کشور، بازار مهاجرت به پایتخت برای داشتن زندگی بهتر حسابی داغ شد.

هرکسی فامیل و دوست و آشنایی داشت، برای نجات از مهلکه تلخ جنگ، بیکاری و گرسنگی، دستش را می‌گرفت و راهی پایتخت می‌شد. بخش جنوبی پازل دهم پایتخت و محله سلیمانی، به دلیل مجاورت با دروازه قزوین، بهترین مأمن برای اتراق و سکونت مهاجران بود و برای بسیاری از این خیل نقطه پایان سفر محسوب می‌شد.  
«فاطمه ربیعی»، از قدیمی‌ترین اهالی محله سلیمانی، با بیان این مطلب تعریف می‌کند: «وقتی به تهران آمدیم، من با پسر عمویم ازدواج کردم و در محله سلیمانی ساکن شدیم. همسایه‌ها به کوچه ما، به دلیل مهاجرت همه اقوام از قزوین به تهران، کوچه قزوینی‌ها می‌گفتند یا به کوچه «شهید موسوی» امروز می‌گفتند محله همدانی‌ها، چون همه از همدان آمده بودند.»
ربیعی در ادامه از حال‌وهوای قدیم محله سلیمانی یاد می‌کند و می‌گوید: «کوچه‌ها قدیم‌ها جدول‌بندی نبود و شبیه کوچه‌باغ بود. معمولاً دوره‌گردها اجناس مورد نیاز مردم را با چهارپا یا الاغ می‌آوردند. فردی بود که تابستان‌ها بار هندوانه و طالبی و بادمجان می‌آورد و زمستان‌ها پیاز و سیب‌زمینی. آقای ماستی هم از کسبه‌ دوره‌گرد معروف محله بود. او یک کوزه تقریباً ۲۰ لیتری با یک ملاقه داشت که پیمانه کارش بود؛ صبح‌ها شیر می‌فروخت و ظهرها ماست.

بعدها که وضعش خوب شد، یک دوچرخه خرید و یک بوق بهش وصل کرد تا با صدای بوق همه خبردار شوند که ماستی آمد. اغلب خانه‌ها به شکل مربع و چهاراتاقه بود و در هر اتاق یک خانواده زندگی می‌کرد. غروب‌های تابستان همه حیاط‌ها آب و جارو می‌شد. کف بعضی از حیاط‌ها هم موزاییک نبود. همه خانواده‌ها گوشه حیاط چادر می‌زدند و هندوانه‌ای دور هم می‌خوردند. کل خانواده‌ها هم از سرویس بهداشتی مشترک استفاده می‌کردند. بله... قدیم‌ها زندگی این‌طوری بود.»

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :