• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
سه شنبه 18 خرداد 1400
کد مطلب : 132541
+
-

واگن

ایستگاه‌ها و واگن‌های مترو پر از سوژه‌هایی هستند که می‌توانند توسط دوربین‌های شما شکار شوند. از فضاهای مختلف مترو عکاسی کنید و برایمان در تلگرام به نشانی bamardom_hamshahri@ بفرستید و منتظر تماشای‌شان در هفته‌نامه همشهری مترو باشید.

واگن1 - فیلسوف زیرزمین

نباید زور زد
نمی‌توانم برای چیزی، حتی برای یادگیری، به مغزم فشار بیاورم، هرقدر می‌خواهد ارزشمند باشد. از بین کتاب‌ها فقط طالب آنهایی هستم که با فراهم کردن اوقات فراغتی شرافتمندانه به من لذت می‌بخشند... اگر در هنگام مطالعه با عبارت‌های دشواری روبه‌رو شوم، هرگز مضطرب نمی‌شوم: پس از یکی دو جمله آن را رها می‌کنم... اگر کتابی خسته‌ام کند، کتاب دیگری برمی‌دارم.
   میشل دو مونتنی

واگن2 - شعر روی ریل
می‌ترساندم قطار
وقتی که راه می‌افتد
و این همه آدم را
از آن همه جدا می‌کند
حالا نوبت باد است
بیاید،
چند دستمال خیس مچاله شده
و یک کلاه جامانده در ایستگاه را
بردارد، ببرد
بعد شب می‌آید
با کلاهی که باد برده بود
آن را
بر ایستگاه می‌گذارد به شعبده
ادامه شعر تاریک می‌شود

از این‌جا
با دوربین مادون قرمز ببینید
چند مرد، یک زن
که رفته بودند با قطار
نرفته‌اند
دستمالی را که باد برده بود
نبرده است
اصلا ریل
کمی آن‌طرف‌تر تمام شده
و این قطار زنگ‌زده
انگار سال‌هاست
همانجا ایستاده است
مسافرانش
حرف می‌زنند
قهوه می‌خورند
می‌خندند
و طوری به ساعت‌هایشان نگاه می‌کنند
که انگار نمی‌بینند
عقربه به استخوان‌شان رسیده است
   گروس عبدالملکیان

واگن 3- متروبین


واگن4- مسافر کتاب به دست

قطار سریع‌السیر توکیو – مونتانا

ریچارد براتیگان انتخابی جذاب برای سفرهای زیرزمینی است؛ نویسنده‌ای با داستان‌هایی کوتاه، اغلب به حدی کوتاه که از این ایستگاه تا آن ایستگاه به مقصد می‌رسند. گاهی حتی امکان خواندن چند داستان از او در مقصدی کوتاه هم وجود دارد. مثلا: روزی در زندگی‌اش به اینجا رسید که فهمید بیشتر دوستان خیلی خوبِ مرده دارد تا زنده. بعد از پی بردن به این مسئله یک بعدازظهر کامل را صرف ورق زدن اسم هزاران نفر مثل صفحات دفترچه تلفن در ذهنش کرد تا ببیند درست فکر کرده یا نه.
درست فکر کرده بود اما نمی‌دانست حالا چه حسی باید داشته باشد. اولش احساس ناراحتی کرد. بعد ناراحتی به آرامی تبدیل به احساسی شد که چیزی حس نمی‌کرد و این حس بهتری بود. مثل این بود که در روزی توفانی وزش باد را احساس نکنی.
ذهنت جای دیگری باشد، جایی که خبری از باد نباشد. 
«دوستان خیلی خوبِ مرده» از مجموعه داستان قطار سریع‌السیر توکیو – مونتانا

واگن5- پیرپند
هرکه گوید: تو را فلانی ثنا گفت، بگو: مرا ثنا تو می‌گویی، او را بهانه می‌سازی! هرکه گوید: تو را فلانی دشنام داد، بگو: مرا تو دشنام می‌دهی، او را بهانه می‌کنی!
   مقالات شمس/ شمس‌الدین محمد تبریزی

واگن 6- تماس‌هایی از زیرزمین

با ما تماس بگیرید

شما در صفحه کافه مترو از هفته‌نامه همشهری مترو به سر می‌برید و هم‌اکنون مشغول خواندن ستونی هستید (واگن 6– تماس‌هایی از زیرزمین) که قرار است از این به بعد تونل ارتباطی ما و شما باشد. هرچه فکر می‌کنید لازم است درباره مترو و سفرهای زیرزمینی در تهران بگویید، همین‌جا بگویید. البته قبلش لازم است با ما تماس بگیرید و حرف‌های‌تان را بزنید. شماره تماس: 02123023337  این واگن قرار است خیلی پرازدحام شود؛ با حرف‌هایی که شما درباره مترو به ما می‌گویید و ما آنها را در این واگن کنار حرف‌های مسافران دیگر می‌نشانیم.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید