• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
شنبه 1 خرداد 1400
کد مطلب : 131253
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/rkoAk
+
-

دغدغه/ بیکاری توهین نیست

محمدمهدی بیگلری

  شغل من کتابفروشی است. یعنی از صبح می‎آیم کتاب‎هایی را که نویسنده‎ها نوشته‎اند به مشتریانم می‎فروشم. شغل بعضی‎ از مشتریان من با کتاب ارتباط مستقیمی دارد؛ مثل نویسنده‎‎ها که باید زیاد کتاب بخوانند یا پژوهشگرها که کتاب از لوازم اصلی شغلی‎شان است یا کارگردان‎ها و بازیگرها که شغل‎شان وابسته به کتاب است.
بعضی‎ها هم از روی علاقه و تفریح یا برای درک تجربه وسیع‎تری از جهان، کتاب می‎خرند و به شغل‎شان ارتباط مستقیمی ندارد. گروهی نیز برای ارتقای شغلی‎ یا موفقیت بیشتر در شغل‎شان کتاب می‎خوانند. بنابراین ما دوستان زیادی از مشاغل مختلف داریم. ازجمله دوستانی که شغل‎شان نویسندگی است و همین‎طور دوستانی که فوتبالیست هستند؛ نه‎تنها خودشان که هواداران‎شان هم مشتری ما هستند. در روزهای گذشته که زدوخورد نویسنده‎ها با فوتبالیست‎ها و خندوانه بالا گرفت من به‎عنوان کتابفروش نگران شدم که کار به زدوخورد هوادارها نکشد و حالا هم که این متن را می‌نویسم گمان می‌کنم موج ناراحتی‌ها فروکش کرده و می‌توان کمی حرف غیرخشمگینانه زد. ماجرا از آنجا شروع شد که یک فوتبالیست به نویسنده‎ها گفته بیکار؛ بیکاری، توهین نیست، توصیف جامعه‎ای است که در آن زندگی می‎کنیم. نه به این خاطر که رامبد جوان به بیکاری نویسنده‎ها خندید؛ خندیدن اشتغال اجباری بشر است. نه به این دلیل که خاطره‎سازترین فوتبالیست ایران اسم نویسنده‎ها را نمی‎داند؛ نویسنده‎های زیادی هم هستند که اسم فوتبالیست‎ها را نمی‎دانند و اتفاقا این موضوع را مایه مباهات شغلی‎شان هم قلمداد می‌کنند. البته در تعجبم خداداد که ازقضا باهوش هم هست چرا عادل فردوسی‎پور را نگفت که شغل دومش مترجمی است. شاید اصلا بحث به اینجاها هم نمی‎کشید.
نمی‎خواهم وارد این چالش بشوم که نویسنده کیست، چون این تعریف میان خیلی از نویسنده‎ها هم به‎درستی مشخص نیست. اما از بعضی نویسنده‎ها توقع نداشتم چنین موضع بگیرند. از فیروز کریمی و رامبد جوان توقع داشتم، چون سبک شوخی‎ها و برنامه‎سازی‎شان همیشه همین بوده و با همین مدل شوخی‎ها بوده که مورد پذیرش مخاطبشان قرار گرفته‎اند اما از نویسنده‎ها توقع نداشتم، چراکه نویسنده‎ها مدعی منش نویسندگی و رفتارهای متین‎تر هستند. ظرفیت نویسنده یا کسی که واقعا کتابخوان است قرار بود بیشتر از این حرف‎ها باشد. من به‎عنوان کتابفروش زمانی که خندوانه مسابقه کتابخوانی می‎گذاشت و کتاب هدیه می‎داد و از نویسنده‎ها دعوت می‎کرد، خوشحال می‎شدم اما همان موقع وقتی که با نیت ترویج مطالعه با شوخی‎هایش برچسب کتاب‎نخوان بودن به جامعه می‎زد برآشفته می‎شدم و توقع داشتم نویسنده‎ها همان موقع به او اعتراض کنند که نکردند.
اما من از هواداران فوتبال و هواداران کتاب که هر روز چشم در چشم‎شان بودم خجالت می‎کشیدم. من با همه آنها دوستم؛ چه اسم نویسنده‎ها را ندانند و چه اسم فوتبالیست‎ها را بدانند. به قول نویسنده فقید، دکتر علی شیخ‎الاسلامی که همین چند روز پیش از دستشان دادیم وقتی از دست بچه‎هایش عصبانی می‎شد می‎گفت: فرزند آدمی نیاز به تربیت دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید