پای صحبتهای افسانه چهرهآزاد، بازیگری که این روزها با بازی در سریال احضار، نامش بیش از پیش برسر زبانها افتاده است
نقشی را دوست دارم که شبیه خودم نباشد
الناز عباسیان
تولد در یک خانواده هنرمند او را با دنیای بازیگری آشنا کرد و کمکم نوه مرحومه رقیه چهرهآزاد توانست با کسب تجربه از بزرگان سینمای ایران، جایگاهی برای خودش کسب کند. افسانه چهرهآزاد گرچه از سال 66بازیگری را تجربه کرده بود اما بازی در سینما را از دهه ۷۰ با نقشهای مکمل آغاز کرد و حتی توانست برای بازی متفاوتش در نقش کوتاهی در فیلم «بوتیک» نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از هشتمین جشن خانه سینما شود. این بازیگر باتجربه این روزها با نقشی متفاوت و جذاب در سریال ماه رمضانی «احضار» هنرنمایی کرده است. همین بهانهای شد تا سراغ او برویم و از احوالات این روزها و نقشهایی که بازی میکند جویا شویم. گرچه این روزها مشغلههای کاریاش بسیار است اما کوتاه فرصتی برای این گفتوگو به ما اختصاص داد.
اجازه دهید سؤال نخست را با احوالات این روزهایتان شروع کنیم. شما این روزها با هنرنماییتان در سریالهای احضار و «میخواهم زنده بمانم» برای مخاطبان خبرساز شدهاید. ابتدا از نقش متفاوت «مینو» بهعنوان یک احضارکننده روح و فیدبکهایی که از مخاطبان دریافت کردهاید، بگویید.
این روزها بهشدت برای هر دو سریال مشغول هستم. البته سریال احضار قسمتهای پایانی خود را طی میکند اما سریال میخواهم زنده بمانم هنوز ادامه دارد و سخت مشغول فیلمبرداری هستیم. درباره نقشم در سریال احضار باید به نکتهای اشاره کنم و اینکه در ابتدا نقش دیگری (شیده) برای بازی در این سریال به من پیشنهاد شده بود. چون کار برای آقای افخمی و برای ماه رمضان بود نقش را پذیرفتم. در آن مقطع من در سریال میخواهم زنده به بمانم خیلی گذرا دیالوگهای مربوط به نقش شیده را خواندم. حتی قرارداد هم بستیم و من تست گریم برای این نقش هم دادم. اما بعد آن وقتی کل فیلمنامه را خواندم نقش مینو نظرم را بهخود جلب کرد تا جاییکه از عوامل تولید پرسیدم که چهکسی قرار است نقش مینو را بازی کند. وقتی فهمیدم هنوز بازیگری برای این نقش انتخاب نشده خوشحال شدم و به آقای افخمی درباره چالشها و جذابیتهای این نقش برای خودم گفتم. ایشان در آن مقطع برای فیلمبرداری سکانسهای سریال راهی شمال شده بودند و معتقد بودند که من برای هر دو نقش مناسب هستم اما بعد از بازگشت نقش مینو را به من سپردند.
گفتید که چالشهای نقش این احضارکننده روح یا همان جن گیر شما را جذب خودش کرده است. کمی دراین باره برایمان بیشتر توضیح میدهید.
همیشه بهخود نقش خیلی اهمیت میدهم، ببینم آن نقش برای من چه چیزهایی را به همراه دارد، یعنی من میتوانم در نقشی زندگی کنم که اصلا شبیه آن نیستم و ببینم آن قضاوتی که من میخواهم، از آن بازی چگونه است. ببینم این آدم در آن شرایطی که قرار میگیرد، چه واکنشی دارد و این برای من چالش خوبی است که بخواهم نقش را قبول کنم. خیلی دوست دارم نسبت بهخود من متفاوت باشد. روحیات و خلق و خوی مینوی سریال احضار هم طور است و خیلی از من دور است و من دنبال بازی در چنین نقشی بودم که مرا به چالش بکشاند. از اینرو باید تلاش میکردم تا شرایط و احوالاتی که مینو دارد را در خودم بهوجود بیاورم. کاراکتر مینو هر چند از ابتدا به مخاطب با فالگیری و اخاذی معرفی شد، اما آدم بدذاتی نیست. با این حال مینو روح احضار میکند و یکی از چالشهای نقش، روبهرو شدن با ترس خودم بود چون بسیار آدم ترسویی درخصوص مسائل ماورایی و روح هستم. اصلاً فیلم ترسناک ندیدهام و از تاریکی میترسم ولی دلم میخواست با ترسم روبهرو شوم. قبل از شروع فیلمبرداری حال عجیبی داشتم که آیا نقش را درست انتخاب کردهام؟ مدام میگفتم این اتفاق باید خیلی درست بیفتد چون خودم نقش را انتخاب کردهام. الان هم صحبتها و کامنتهایی که در فضای مجازی و انرژیهای مثبتی که از مردم در اماکن عمومی دریافت میکنم حس خوبی به من میدهد. آقای افخمی بسیار مرا راهنمایی کردند و البته برای شناخت این نقش احضارکننده روح، به واسطه تماشای فیلمها و تجربیات بیرون، الگوهایی در ذهنم داشتم.
جدی؟ تجربه شخصی در این زمینه داشتید؟
بله، مثل خیلی از افراد در دوران نوجوانی با دوستانم بهدنبال فال و فالگیری رفته بودم ولی از زمانی که خودم را شناختم خیر.
شما در سریال پرمخاطب این روزهای شبکه نمایش خانگی یعنی میخواهم زنده بمانم هم هنرنمایی کردید اما گویا سکانسهایی از بازی این مادر حذف و کوتاه شده است؟
نه سکانسی حذف نشده است. وقتی نقش «فخری» از سوی آقای شاهحسینی به من پیشنهاد داده شد چون کارهای ایشان را خیلی میپسندم پذیرفتم. البته در طرح اولیه داستان که برای من ارسال شده بود نقش فخری اینگونه نبود. واقعا برای خودم هم جای سؤال است که چه اتفاقی برای این کاراکتر افتاد که بهنظرم باید از نویسنده جویا شد نه من. من بازیگرم و هر نقشی که در فیلمنامه باشد بازی میکنم.
حضور در صحنههای فیلمبرداری در این روزهایی که بیماری کووید-۱۹ در دنیا ناجوانمردانه جولان میدهد یک ریسک بزرگی برای شماست. با این سختیها و استرس آن چطور کنار آمدید؟
دقیقا همینطور است؛ گرچه عوامل تولید تمام تلاش خود را میکنند که کار بدون خطر ابتلا به این ویروس و با رعایت پروتکلهای بهداشتی پیش برود اما باید پذیرفت که این کار ریسک بزرگی است و متأسفانه در یک و سال و نیم گذشته هنرمندان بزرگی را در کنار سایر هموطنانمان از دست دادهایم. سال گذشته بعد از سریال «همگناه» پیشنهادهایی برای کار داشتم اما بهخاطر کرونا میترسیدم بروم. کم کم به این نتیجه رسیدم که باید زندگی کرد. نمیشود همهچیز را متوقف کرد. البته سفرها، مهمانیها و کارهای غیرضروری را میشود لغو و ویروس را مهار کرد. واقعا چارهای هم نیست و باید برای خلق لحظات بهتر برای مردم و ادامه زندگی خود با این شرایط کنار بیایم. البته هنرمندان تئاتر در این روزها از نظر اقتصادی شرایط سختتری از بازیگران تلویزیون و سینما دارند. امیدوارم بهزودی همه هموطنانم واکسینه شوند و این بلا از همه ما دور شود.
خانم چهرهآزاد با توجه به اینکه خانواده شما یک خانواده هنرمند و اهل موسیقیاند، از علاقهتان به موسیقی برایمان بگویید. بهنظرتان موسیقی تا چه حد میتواند در این روزهای سخت کرونایی، پناه و آرامبخش علاقهمندان باشد؟
موسیقی به نوعی با من متولد شده است. از لحاظ دنیای خودم میگویم، چون مرحوم پدر من ویلون را بسیار زیبا مینواختند و از شاگردان «استاد صبا» بودند. مادر من بسیار صدای زیبا و دلنشینی داشتند که وسعت زیادی داشت. برادر من آقای سیامک نعمت ناصر از نوازندههای بنام تار و سهتار و پیانو هستند که با خیلیاز بزرگان موسیقی همکاری داشتهاند. برادر من در دنیای موسیقی یکی از نوازندههای بنام است، پس بهخودی خود موسیقی از ابتدا قسمتی از زندگی من بوده است. بیشک معتقدم موسیقی آرامبخش روج و جان است و همیشه با صدای استادان بزرگ این حوزه از جمله زندهیاد استاد شجریان و پسرشان همایون آرامش عجیبی میگیرم.
بانوی مثبتاندیشی هستید. این موضوع را میتوانیم از گفتوگوهای رسانه و پستهایی که در فضای مجازی منتشر میکنید متوجه شویم. از این حس و حالتان بگویید.
من همیشه میگویم مهم نیست کجای جهانی و در چه حس و حالی هستی، اما این را میدانم که مشکلت حل میشود، محکم باش، با قدرت و لبخند بزن! بدان اینکار سطح انرژیات را متفاوت میکند، لبخندت هدیه تو باشد، به هر آنکس که دیدی! یک لبخند معرکه بزن و دائم بخوان: من روز خارقالعادهای در پیش دارم، اگر در شغلی هستی که دستت میرسد تا کاری انجام دهی، هوای مردم را داشته باش، که خدا هوایت را بهشتی میکند.
سخن آخر؟
حالماﻥ بهتر میشود ﻭ ﺯندگی زیباتر میشود به شرطی که یادماﻥ نرﻭد جز خودماﻥ برﺍﯼ دیگرﺍﻥ هم ﺁﺭﺯﻭهاﯼ خوﺏ دﺍشته باشیم.
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست/ در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی.
زوج هنرمند
افسانه چهرهآزاد، همسر شاهرخ فروتنیان، طراح صحنه و لباس، نقاش، بازیگر سینما و تلویزیون است. او سابقه بازی در فیلم و سریالهایی همچون کار کثیف، روابط، امکان مینا، شام آخر، دختر، چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت، به آهستگی، کافهستاره، بوسیدن روی ماه، آزادی مشروط، همگناه، مارمولک و ایستگاه اتمسفر را در کارنامه هنری خود دارد.