• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 13 اردیبهشت 1400
کد مطلب : 129742
+
-

گزارش همشهری از تأثیرات روانی و اجتماعی ناشی از تداوم همه‌گیری ویروس کرونا در پیک‌چهارم بیماری

فروپاشی روح جمعی در تداوم شیوع

امیر حسین جلالی،‌روانپزشک: وقتی مردم بعد از تحمل شرایط سخت قرنطینه هیچ نتیجه و محصولی جز آمار فزاینده مرگ‌ومیر و اعمال دوباره محدودیت‌ها، نمی‌بینند به‌طور طبیعی دچار خشم و اضطراب می‌شوند

 آرزو امیرخانی/ خبرنگار:

14‌ماه پیش که پای ویروس کرونا به مرزهای ایران رسید، ایرانیان، شرایط مشابهی با مردم کشورهای درگیر ویروس داشتند. آن زمان همه مسافران یک کشتی بودیم و شیوع ویروس، رنج و درد کمتری برای همه داشت. حالا اما با گذشت بیش از یک‌سال، با وخیم‌شدن دوباره اوضاع، در شرایطی که هنوز واکسیناسیون عمومی شروع نشده و داروی مؤثری هم تولید نشده، ایرانیان، بیش از گذشته خود را محبوس در دایره کوچکی می‌بینند که به این زودی‌ها هم راه فراری نخواهند داشت. پیک‌چهارم مدتی است که شروع شده و دوباره کلانشهرها را به وضعیت پاییز سال گذشته برگردانده است. کرکره‌های مغازه‌ها بار دیگر پایین رفته، کسب‌وکارها مختل شده و مردم نگران از جهش‌های جدید ویروس‌اند. خبرها هم نشان از خستگی و ناتوانی کادر درمان در برابر افزایش چندبرابری بیماران می‌دهد. این در حالی است که تاب‌آوری جامعه بدون داشتن چشم‌انداز امیدبخشی به آینده به‌شدت کاهش یافته است. با ادامه‌دار بودن پیک‌چهارم بیماری، در وضعیتی که مردم چشم‌اندازی از آینده ندارند و نمی‌دانند در جنگ نابرابر با کرونا، برنده یا بازنده میدان‌ هستند، سردرگم شده‌اند و تاب‌آوری‌شان پایین رفته است.

توان اجتماعی و اقتصادی مردم کم شده
امان‌الله قرایی‌مقدم جامعه‌شناس است و در تحلیل شرایط فعلی جامعه در دور سوم قرنطینه‌ها بر ایجاد امید در جامعه تأکید می‌کند و به همشهری می‌گوید: «تاب‌آوری در یک جامعه ابعاد مختلفی دارد. مهم‌ترین بعد آن برنامه‌ریزی حاکمیت‌ و دولت‌ها در ایجاد اعتماد و امید است. وقتی امید به بهبود شرایط و شفافیت در برنامه‌های عملی   وجود داشته باشد امید به بهبود و به همان اندازه انگیزه همکاری در مردم رشد خواهد کرد.» به‌گفته او، جامعه ایرانی پس از عبور از دور اول و دوم قرنطینه با ناامیدی وارد دور سوم شده است.  
دوام چرخه خشم و خشونت در جامعه از موضوعات مهمی است که این جامعه‌شناس به آن اشاره می‌کند: «این سرخوردگی و ناامیدی در بسیاری از جنبه‌ها تولید خشم می‌کند و خشم، خشونت می‌زاید. به این ترتیب چرخه خشونت از نهاد خانواده به جامعه تسری پیدا می‌کند. افزایش خشونت نه‌تنها سرمایه‌های مهم اجتماعی مثل امید و امنیت را از بین می‌برد، به لحاظ فیزیکی هم آمار بزه و جرم و جنایت را بالا می‌برد.» به‌گفته قرایی‌مقدم، در چنین شرایطی روح جمعی که مثل اکسیژن برای بقای جامعه حیاتی و لازم است و پیوندهای محکمی را ایجاد می‌کند دچار فروپاشیدگی می‌شود. این جامعه‌شناس تأکید می‌کند که درصورت ادامه این روند بدون اقدام جدی و عملی حاکمیت، به‌طور حتم شاهد اعتراضاتی خواهیم بود. توان اجتماعی و اقتصادی مردم رو به کاهش گذاشته است. وقتی شرایط قرنطینه بدون همدلی و مساعدت‌های دولتی برقرار می‌شود، مردمی که درگیر معاش خود هستند نه‌تنها با شرایط قرنطینه همراه نمی‌شوند و تمکین نخواهند کرد بلکه موج اعتراضات هم گسترده خواهد شد. او به خاموشی بدنه اصلی اقتصاد کشور اشاره می‌کند: «به هر حال بازار در جامعه ایرانی بدنه اصلی اقتصاد کشور است. وقتی بازار تعطیل می‌شود بدنه اصلی اقتصاد رو به خاموشی می‌گذارد و این به‌خودی خود نشانه‌های واضحی از اعلام نارضایتی در پی خواهد داشت.»
نیره توکلی، جامعه‌شناس هم در این‌باره به همشهری می‌گوید: «ما بیشتر از هر موضوع دیگری نیاز به اعتماد عمومی داریم. این نیازی است که در شرایط فعلی باید با فوریت به آن توجه و برای رسیدن به آن اقدام عملی انجام شود. سوءمدیریت‌ها موجب از بین رفتن اعتماد عمومی در جامعه شده است. نبود اعتماد ناامیدی و بی‌انگیزگی را به‌دنبال می‌آورد.» به‌گفته او، در بحران کرونا به‌ویژه موج چهارم، مسئولان می‌توانستند با برنامه‌ریزی بموقع و اقدامات مؤثر قبل از سال نو از شروع موج و احتمال قرنطینه جلوگیری کنند اما از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کردند.

خستگی، فرسودگی و انکار
سر باز زدن افراد در رعایت انواع و اقسام پروتکل‌های بهداشتی و رعایت فاصله‌های اجتماعی، نشانه‌های واضحی از خستگی و فرسودگی مردم در موج چهارم کرونا است. امیرحسین جلالی، روانپزشک در توضیح این شرایط می‌گوید: «فرسودگی، خستگی و کاهش سطح تاب‌آوری و تحمل مردم در شرایط قرنطینه و رعایت انواع پروتکل‌های بهداشتی و...  نتیجه پیک چهارم است. یک کشاورز سختی کار را به جان می‌خرد، ماه‌ها انتظار می‌کشد، بی‌خوابی را تحمل می‌کند به این امید که سرانجام محصولی را ببیند. مردم وقتی بعد از تحمل شرایط سخت قرنطینه هیچ نتیجه و محصولی جز آمار فزاینده مرگ‌ومیر و اعمال دوباره محدودیت‌ها نمی‌بینند به‌طور طبیعی دچار خشم و اضطراب می‌شوند. خشم احساسی است که گاهی ما به جای منابع بیرونی آن را متوجه خودمان می‌کنیم و دست به انکار می‌زنیم.» به‌گفته او، انسان در شرایط فشار بیش‌ از اندازه، دست به انکار می‌زند. مثل همین شرایطی که تعداد فوتی‌های روزانه را نادیده بگیریم و زندگی عادی را ادامه دهیم. افراد در برابر یک‌بار مرگ و یک‌بار شیون پذیرش بیشتری دارند تا مرگ وشیونی که قرار است به‌طور دائمی اتفاق بیفتد. او در ادامه توضیح می‌دهد: «شاید یکی از اقدامات مؤثر همین باشد که رسانه‌ها انگشت اتهام را از سوی مردم بردارند. حتی پیام «مردم دولت‌ها را رهاکنید و برای مراقبت از خود به فکر باشید» هم به ضد‌خودش تبدیل شده است. در واقع رسانه‌ها در این شرایط باید بیشتر یقه دولت‌ها را بگیرند و در کنار آن به مردم پیشنهاد بدهند.»
اما آیا این باور عمومی که چشم‌اندازی برای عبور از این بحران وجود ندارد می‌تواند ما را از این طوفان به ساحل سلامت برساند؟ این روانپزشک در پاسخ به این سؤال می‌گوید: «اگر پیک پنجمی در پاییز داشته باشیم، به‌خصوص که شرایط اقتصادی هم چشم‌انداز امیدبخشی ندارد، باید منتظر عواقب غیرقابل‌پیش‌بینی باشیم.» جلالی اضافه می‌کند: «در شرایطی که حاکمیت باید مسئولیت خود را در قبال مردم انجام دهد به دلایل واهی از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی می‌کند. نمی‌توان انتظار داشت که جامعه واکنش‌های اعتراضی نداشته باشد. شرایط قرنطینه باعث به‌هم‌خوردن روتین و نظم همیشگی زندگی‌ها شده است. ماندگاری طولانی‌مدت در خانه، از دست دادن فرصت دید‌و‌بازدیدها، دورهمی‌ها و سفرها، همه این عوامل زمینه بروز افسردگی و انواع بیماری‌ها و اختلالات روانی را ایجاد کرده است.»

نبود نسخه‌ای برای مدیریت مشکلات روانی در دوره بحران
ناصر قاسم‌زاده، دبیر انجمن حمایت از سلامت روان جامعه نیز در تشریح وضعیت به همشهری می‌‌گوید: «حلقه گمشده اعتماد عمومی است. اگر در جوامع توسعه‌یافته اجرای قرنطینه با حمایت و همراهی مردم با این شرایط همراه است، مهم‌ترین دلیل آن اعتماد‌سازی‌ حکومت‌ها و همراهی با مردم در حل مشکلات و عبور از بحران‌هاست.» دبیر انجمن حمایت از سلامت روان جامعه بی‌نظمی و به‌هم‌ریختن روتین زندگی و زیست مشترک در کنار هم طی مدت زمان طولانی، بدون داشتن زمان‌هایی برای تفریح، دورهمی، سفر و... را از عوامل مهم بروز بسیاری از اختلالات روانی می‌داند: «‌ما در عصر کرونا به‌طور محسوسی شاهد افزایش اختلافات زناشویی، افسردگی، اضطراب و وسواس هستیم اما از آنجا که سیستم مدونی برای بررسی و تهیه و تدوین آمار نداریم تنها باید به مراجعات کلینیکی بسنده کنیم.» به‌گفته او، بخش قابل‌توجهی از جامعه ما دانش‌آموزان هستند. کودکان و نوجوانانی که بیش از یک‌سال است در جامعه همسالان خود حضور ندارند، بازی نمی‌کنند، آموزش حضوری ندارند و شادابی لازم را از دست داده‌اند. خانه‌هایی که تبدیل به مدرسه شده و پدر و مادرهایی که علاوه بر نقش والدگری نقش معلم را هم به‌عهده دارند. او از نبود نسخه واحدی برای مدیریت مشکلات روحی و روانی مردم در شرایط بحرانی، انتقاد می‌کند و می‌گوید:« متولیان بسیاری در موضوع بهداشت و سلامت روان وجود دارند اما اقدام مؤثری تاکنون در این زمینه صورت نگرفته است. باید تصدی‌گری دولت را در این زمینه کم کرد و دست نهادهای مردمی را باز گذاشت تا کارشناسان و متخصصان با نظارت‌های دولت دستورالعمل واحدی را تهیه و به مردم ارائه کنند.»

 ظهور روابط مجازی
آمارهای رسمی و غیررسمی موجود نشان از افزایش بروز مشکلات خانوادگی، طلاق و... در دوران کرونا دارد. محمدرضا رجبی‌شکیب پزشک و زوج درمانگر در این‌باره به همشهری می‌گوید: « تعادل ما در روابط اجتماعی دچار آسیب شده است. ما در دوران کرونا با افرادی که زمان کمتری را با آنها سپری می‌کردیم، زمان بیشتری می‌گذرانیم و با افرادی که زمان طولانی‌تری در ارتباط بودیم مثل حلقه همکاران زمان کمتری را گذراندیم. این فاصله حتی از نظر فیزیکی هم باید در تعادل قرار بگیرد تا آرامش روانی انسان برقرار شود. ما در روابط اجتماعی به‌دنبال حفظ این تعادل و کسب آرامش هستیم. قرنطینه باعث شده این تعادل دچار بی‌نظمی شود و به همان نسبت سطح تعارض و اصطکاک افراد هم افزایش یافته است.» رجبی‌شکیب ادامه می‌دهد: «افزایش سطح تعارضات فقط با درنظر گرفتن افزایش مراجعات کلینیکی نیست. در همه کشورها از جمله چین و انگلستان آمار طلاق افزایش پیدا کرده است. در این رابطه باید فاکتورهای اقتصادی را هم در بالا رفتن آمار طلاق در نظر گرفت که در دوران قرنطینه به شکل محسوسی افزایش پیدا کرده و زوج‌ها را به‌سوی جدایی سوق می‌دهد.» به‌گفته او عامل مهم دیگر در روند افزایشی این آمار، میزان حمایت شبکه‌های فامیلی و اجتماعی بوده است که در دوران کرونا از دست رفته و همین عامل هم تاب‌آوری افراد را کم و کمتر می‌کند. این زوج‌درمانگر با اشاره به افزایش بروز خشونت‌های خانگی توضیح می‌دهد: « نکته دیگر افزایش سطح خشونت خانگی است. یکی از عوامل افزایش خشونت‌ها بار سنگینی است که روی دوش مادران در دوران کرونا گذاشته شده است. تعطیلی مدارس و آموزش آنلاین این استرس را افزایش داده و امکان بروز خشم و خشونت یا سوءرفتارها را بیشتر کرده است، از سوی دیگر روابط فرازناشویی یا همان خیانت‌هایی که در بستر فضای مجازی اتفاق می‌افتد افزایش پیدا کرده است. در شرایط کرونا و قرنطینه افراد زمان بیشتری را با وسایل ارتباط جمعی در فضای مجازی و آنلاین سپری می‌کنند و به همان میزان ظهور روابط مجازی که موازی با رابطه زناشویی است نیز بستر آماده‌ای پیدا کرده است.»

این خبر را به اشتراک بگذارید