• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
شنبه 11 اردیبهشت 1400
کد مطلب : 129605
+
-

مان/ مرگ سبز

مان/ مرگ سبز

شیدا اعتماد

 درخت توت جلوی در شکسته است. آن درخت بلند که سایه‌اش می‌افتاد توی حیاط. همان درختی که شاخه‌های آبشار طلایی و یاس امین‌الدوله شاخه‌های نرم و نازکشان را گره زده بودند به تنه‌اش و همراهش رفته بودند تا وسط‌های کوچه. درخت چنان شکسته که انگار صاعقه به کمرش زده. اما نه صاعقه‌ای در کار بوده و نه توفانی. اینجا تهران است. درخت‌هایی که در شب گرم بهار می‌شکنند قربانی تصادف هستند. دیشب راننده‌ بی‌احتیاط یک جرثقیل، درخت زیبای کوچه ما را از بین برده است. بقایای درخت با شاخه‌های سرشار از توت‌های نرسیده و غنچه‌های یاس، جلوی در افتاده است. نور عجیبی می‌آید توی آشپزخانه که نبود قبلا. دنیا به قبل و بعد از شکستن درخت تقسیم شده است. آیا انسانی که زندگی درختی 30ساله را از بین می‌برد، می‌تواند شب آسوده بخوابد؟ آیا چون درخت ناله نمی‌کند، درد نمی‌کشد؟ درد درخت را حتی من هم احساس می‌کنم. من که تمام این سال‌ها از زیر سایه‌اش عبور کرده‌ام و آمده‌ام توی حیاط. تابستان‌ها توت چیده‌ام و زیر شیر آشپزخانه شسته‌ام. بهار چشمم روشن شده به شادمانی فاتحانه رزهای آبشار طلا از آن بالای بالای درخت. حالا چه می‌شود؟ راننده خاطی احتمالا جریمه می‌شود. همین امروز فردا ماشینی می‌فرستند و بقایای درخت را از جلوی چشم‌های ما برمی‌دارند. اما برای همیشه معادله بین خانه و کوچه تغییرکرده است. برای همیشه سرنوشت این خانه تغییر کرده است و دیگر مثل قبل نخواهد شد. برای یک خانه که سرسبزی آن در فضای بیرونش اتفاق می‌افتد این یکی از غم‌انگیزترین اتفاق‌های ممکن است. درخت‌های کوچه، گاهی تنها سهم آدم‌ها از طبیعت هستند. حالا سهم ما از طبیعت کم شده است. درختی 30ساله رفته و تنه شکسته‌ای با تراشه‌های تیز جا مانده. جریمه شکستن درخت را از راننده خواهند گرفت اما گمان نمی‌کنم کسی در این کوچه باریک درختی بکارد. حتی اگر هم درختی کاشته شود 30سال دیگر طول می‌کشد تا مثل این یکی تا بام خانه قد بکشد. از بین بردن یک زندگی سرشار را نمی‌شود فقط با مادیات جبران کرد. من اگر مسئول باشم راننده خاطی را مجبور می‌کنم به جای این درخت، چندین درخت بکارد و ماه‌ها و ماه‌ها به آنها رسیدگی کند تا جان بگیرند و فصل که عوض شد حواسش باشد که هرس‌شان کند. زمستان هم که شد یادش باشد که بیاید برف را از شاخه‌های جوانشان بتکاند. قبل از آن اما راننده خاطی باید بایستد و ساعت‌ها و ساعت‌ها نگاه کند به شاخه‌های تنومند بر زمین افتاده درخت و فراموش نکند که یک زندگی سبز را از بین برده است. بعضی چیزها را نمی‌شود جبران کرد. جانی که از دست رفته، رفته و درخت‌های دیگر بعد از سال‌ها شاید فقط سایه‌ای از این یکی باشند. زندگی ما هم تا ابد تغییر کرده. از ما هم جانی رفته است. از ما که سهم‌مان از سرسبزی جهان همین درخت توت کوچه بود.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید