اصلاحطلبان و راهبردهایی برای اجماع
امروز (28فروردین ماه) دقیقا 2ماه تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در روز 28خرداد زمان باقی است، اما همچنان تصویر روشنی از صفآرایی انتخاباتی جریان اصلاحات بهعنوان یک قطب تأثیرگذار بر سیاست ایران در دست نیست و بهنظر میرسد تصمیمسازان این جریان سیاسی هنوز به جمعبندی مؤثری با هدف رسیدن به گزینهای مطلوب برای اجماع نهایی دست نیافتهاند؛ موضوعی که در روزهای اخیر ابعاد دیگری بهخود گرفت و پس از قطعیشدن عدمکاندیداتوری سیدحسن خمینی اکنون اصلاحطلبان در وضعیت پیچیدهتری قرار گرفتهاند.
پیش از این رویداد بهنظر میرسید جبهه اصلاحات درحال دستیابی به اجماعی روی نام سیدحسن خمینی است تا با بهرهگیری از مقبولیت اجتماعی وی و قدرت موجآفرینی او، با دست پر در رقابتهای انتخاباتی صفآرایی کند و گزینهای با شانس رأیآوری بالا درمقابل کاندیدای احتمالی جریان رقیب داشته باشد، اما با برهمریختن معادلات انتخاباتی جبهه اصلاحات در روزهای اخیر، تصمیمسازان اصلاحطلب بهدنبال راهبردهای دیگری هستند که آنان را در کارزار انتخابات در موضع ضعف قرار ندهد.
البته دراین میان بهنظر میرسد فرصتسازی از عدمکاندیداتوری سیدحسن خمینی هم میتواند بهعنوان یکی از راهکارهای قابل بررسی برای مدیریت وضعیت پیشآمده مدنظر باشد. برخی بر این اعتقادند که مشابهتسازی شرایط کنونی با انتخابات ریاستجمهوری سال1392میتواند راهگشای اصلاحطلبان برای پیروزی در خردادماه1400 باشد. در روزهای منتهی به روز برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال 1392 ردصلاحیت مرحوم علیاکبر هاشمی رفسنجانی شرایطی را برای اصلاحطلبان بهوجود آورد تا با اجماع روی گزینه اعتدالی حسن روحانی، نتیجه نهایی انتخابات را به سود خود تغییر دهند. برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند اکنون هم جبهه اصلاحات در چنین شرایطی قرار دارد و میتواند با اجماع بر یک گزینه نهایی و حمایت حداکثری از وی، از شرایط پیشآمده به سود خود استفاده کند. اما در این میان نکته اینجاست که در شرایط کنونی حصول چنین اجماعی تا چه میزان در دسترس است؟
نگاهی به گزینههای مطرح جبهه اصلاحات برای کاندیداتوری نشان میدهد حصول چنین اجماعی چندان هم سهلالوصول نیست، چراکه در شرایط کنونی بررسی وضعیت کاندیداتوری نامهای مطرح نشان میدهد هنوز راه سختی تا دستیابی به چنین اجماعی وجود دارد. یکی از گزینههای مطرح جبهه اصلاحات که بهنظر میرسد اکنون از اصلیترین گزینههای شایسته کاندیداتوری محسوب میشود، محمدجواد ظریف، وزیرامور خارجه دولت دوازدهم است. او از مقبولیت زیادی در میان بخشهای قابلتوجهی از جامعه برخوردار است، اما نکته اینجاست که در روزهای اخیر فشارهای سنگینی ازسوی جریان رقیب بر او وارد شده که پخش سریال گاندو در تعطیلات نوروز یکی از انواع هجمههاست.
برخی برآوردها نشان میدهد فشارهای اخیر بر ظریف با 2 هدف عمده انجام میشود؛ نخست اینکه او را از حضور در کارزار انتخاباتی دلسرد کنند و شمهای از شرایطی که قرار است پس از کاندیداتوری برایش بهوجود آید را به تصویر بکشند و دوم اینکه فشارهای اخیر میتواند بهعنوان پالسهایی برای ردصلاحیت ظریف تلقی شود. مجموع این شرایط بهنظر میرسد ظریف را برای قبول کاندیداتوری در شرایط سختی قرار داده است که انکارهای اخیر او هم میتواند شاهدی بر این مدعا باشد، اگرچه که انتشار پست اخیر اینستاگرامی ازسوی ظریف نشان میدهد او هنوز به حضور در انتخابات فکر میکند و فشارها میتواند بر تصمیم او مبنی بر نیامدن تأثیر معکوس برجا بگذارد.
یکی دیگر از گزینههای مطرح جبهه اصلاحات برای حضور در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور در دولتهای یازدهم و دوازدهم است. او که در انتخابات ریاستجمهوری سال1396بهعنوان کاندیدای پوششی حسن روحانی وارد کارزار انتخاباتی شد، اکنون با یک چالش عمده مواجه است؛ کاهش محبوبیت دولت دوازدهم و انتقادهای گستردهای که از عملکرد این دولت در افکارعمومی مطرح است. بهنظر میرسد این چالش پای قاطبه اصلاحطلبان را هم برای اجماع نهایی روی نام او سست کرده است. در این میان گزینههای دیگری هم دراین جریان سیاسی مطرح هستند که محسن هاشمی و محمدرضا عارف ازجمله اصلیترین آنها بهحساب میآیند و البته هر دو در جبهه اصلاحات شرایط ویژهای دارند. از یکسو محسن هاشمی بهعنوان یکی از مهمترین گزینههای حزب کارگزاران مطرح است که بهنظر میرسد جهانگیری را هم مدنظر دارد و هنوز به جمعبندی نهایی نرسیده است و ازسوی دیگر عارف منتقدان بسیاری در جریان اصلاحات دارد و متقابلا او هم از برخی اصلاحطلبان دلگیر است که این موضوع کار او را برای گرفتن اجماع از جبهه اصلاحات بیش از پیش سخت میکند. البته درمیان اصلاحطلبان گزینههای دیگری مانند مسعود پزشکیان، محسن رهامی، علی مطهری و... هم مطرح هستند که بهنظر نمیآید در جمع گزینههای اصلی برای حصول اجماع نهایی قرار گیرند.
اما در شرایط کنونی بهنظر میرسد نکته مهمتر از بحث گزینهها در جریان اصلاحات، موضوع بررسی صلاحیت کاندیداها و نتیجهگیری از رایزنی با حاکمیت برای حضور با تمام قوا در انتخابات است که ذهن اصلاحطلبان را بهخود مشغول و آنان را برای معرفی کاندیداهای نهایی با شک و تردید مواجه کرده است؛ موضوعی که مورد تأکید برخی تصمیمسازان جبهه اصلاحات هم قرار گرفت و این تصمیم که گزینههای اصلی فعلا معرفی نشوند تا رایزنیها با حاکمیت به نتیجه برسد نیز بر همین مبنا اتخاذ شد. طراحی سازوکار سهمرحلهای برای معرفی کاندیداهای اصلاحطلبان که اخیرا در سومین جلسه مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران به تصویب رسید هم برهمین اساس قابل تفسیر است.
سیدحسن خمینی: بهعنوان کنشگر در عرصه خواهم بود
با اعلام قطعی عدمکاندیداتوری سیدحسن خمینی در انتخابات ریاستجمهوری، عدهای براین گمان بودند که نقشآفرینی او در تحولات انتخابات به پایان رسیده است، اما او اعلام کرده بهعنوان یک کنشگر در عرصه حضور خواهد داشت تا بلکه بتوان امید را به جامعه بازگرداند. یادگار امام در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی به مسئله حضور خود در انتخابات پیش روی ریاستجمهوری پرداخت و با بیان اینکه همه نسبت به آینده مسئولیت داریم، گفت: تلقیام این بود که شاید بتوانیم کاری کنیم که این امر در مورد شخص من دیگر امکانش فراهم نیست، اما نه به این معنا که بهعنوان یک کنشگر، فعال، توصیهکننده و همدل حضور نداشته باشم؛ بلکه در عرصه حضور خواهم داشت. سیدحسن خمینی ادامه داد: واقعیت این است که اصلا خودم بنای حضور نداشتم، برای اینکه احساس مسئولیت نمیکردم و معتقد بودم افراد زیادی برای تصدی این مسئولیت حضور دارند. این تصمیم پابرجا بود تا اینکه با پیشبینیها و ارزیابیهای قابل توجهی مواجه شدیم. این را بگویم که بیش از اقبال افراد و جریانات خاص که بهنوبه خود بسیار ارزشمند است، اقبال مردمی برای من مهم بود و از همین رو بود که ارزیابیها برایم مهم بود. وی اضافه کرد: به هرحال وقتی در مورد یک تصمیمگیری صلاح دیده نمیشود، مسئولیتی حاصل نخواهد شد و درصورتی که آن تصمیم عملی شود، در آینده مسئلهای پیش نرفته و مشکل مردم حل نمیشود. این در حالی است که قرار است آمدن امثال من مشکلگشا باشد.