توافق با چین و تأمین منافع ملی ایران
بهرام امیراحمدیان- کارشناس اوراسیا
برنامه همکاری جامع ایران و چین بهعنوان سندی استراتژیک میان 2طرف امضا شده اما همانطور که از سوی وزارت خارجه اعلام شده، این سند، یک سند الزامآور نیست. این سند در واقع یک نقشه راه است و برای رسمیت پیدا کردن همکاریها که بر مبنای آن، باید بخشهای مختلف دولتی و خصوصی 2کشور با یکدیگر به تفاهم دست پیدا کنند. در چارچوب این سند، پکن و تهران اعلام کردهاند که قصد دارند طی 25سال، همکاری نزدیکی باهم داشته باشند. این همکاری در قالب 5برنامه 5ساله دنبال خواهد شد. همکاری در چارچوب برنامههای 5ساله، ایده بسیار خوبی است و همچون برنامههای آمایش سرزمین که در چارچوب برنامههای 5ساله تنظیم میشوند، این ایده میتواند به نتیجه مطلوبتری برای هر 2طرف منجر شود.
طبق توافق، قرار است چین بیش از 400میلیارد دلار در اقتصاد ایران سرمایهگذاری کند. بهنظر میرسد بخش اعظم این سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران انجام شود؛ هم در بخشهای اکتشاف، استخراج، بهرهبرداری و هم در صنایع بالادستی همچون پتروشیمی. گفته میشود چین قرار است خود مشتری اصلی محصولات تولید شده در صنایع جدید پتروشیمی ایران باشد. سرمایهگذاری چینیها در ایران متوجه حوزههای فراموش شده نیز خواهد بود. سرمایهگذاری در صنعت گردشگری ایران یکی از اهداف گنجانده شده در سند جامع همکاری 25ساله 2کشور است. سواحل مکران، در فاصله بین جاسک و چابهار، ظرفیت بسیار بالایی برای ایجاد زیرساختهای گردشگری دارد. چین هم ظرفیت بالایی برای اعزام گردشگر دارد و قرار است در منطقه مکران سرمایهگذاری خوبی انجام دهد.
فارغ از اینها، بخش مهمی از توافق 2کشور، حضور فعالتر ایران در «ابتکار کمربند و راه» چین است. این طرح 2مسیر اصلی دارد؛ یک مسیر دریایی و یک مسیر زمینی. در مسیر زمینی، 6کریدور تعریف شده که کالاهای چینی را به جهان خارج صادر میکنند و از جهان خارج، نیازهای چین را بهخصوص در زمینه مواد خام تامین میکنند. ایران در مسیر کریدور چین به آسیای غربی و مرکزی قرار دارد اما هماکنون از این مسیر استفاده نمیشود. در منطقه، شبکه راههای زمینی ایران از نظر فنی و زیرساختی وضعیت مناسبی دارند و قوانین کشور نیز در این زمینه چندان دست و پا گیر نیستند. اینها مزیتهای ایران برای همکاری با چین در زمینه ابتکار کمربند و راه است. برخلاف برخی اظهارنظرهای غیرکارشناسی، مسیر عبوری از ایران، مسیر فرعی نیست، بلکه یکی از 6کریدور اصلی است که چین برای رسیدن به بازارهای هدف طراحی کرده است. این کریدور از آسیای مرکزی عبور کرده، وارد ایران میشود و به ترکیه و در نهایت به اروپا میرود. این کریدور، اقتصاد ایران را به اقتصاد ترکیه و اقتصاد هر 2کشور را به اقتصاد چین گره خواهد زد.
چین چارچوب همکاری مشترکی هم با پاکستان تعریف کرده است. چینیها یک کریدور اقتصادی با پاکستان تعریف کردهاند که CPEC نامیده میشود. چین قرار است در مجموع 70میلیارد دلار در زیرساختهای حملونقل این کریدور در پاکستان سرمایهگذاری کند. بندر گوادر در حاشیه دریای عرب، هاب اصلی این کریدور خواهد بود که در ادامه با عبور از خاک پاکستان به خاک چین میرود. ظرفیت سالانه گوادر قرار است به 450میلیون تن برسد. چین قصد دارد نفت خام مورد نیاز خود را از خلیجفارس و دریای عمان به دریای عرب منتقل کند و از آنجا از مسیر گوادر و از طریق خط لوله به خاک خود برساند. فراموش نکنیم که در کنار این پروژه عظیم چین در پاکستان، ایران در بندر چابهار در یک پروژه بسیار مهم با هند در حال همکاری است. این در شرایطی است که هند و چین، 2رقیب سرسخت یکدیگر هستند. اساسا چین برنامه توسعه بندر گوادر را برای تضعیف هند مورد توجه قرار داده است. لازم است ایران در این رابطه درایت به خرج دهد و هوشیارانه بین پکن و دهلینو بهگونهای موازنه ایجاد کند که بتواند منافع ملی خود را تامین کند. این شرایط بدون شک قدرت چانهزنی و قدرت ژئوپلیتیکی ایران را تقویت خواهد کرد.
ایران در کنار کریدور ابتکار کمربند و راه میتواند از زنجیره ارزش جهانی چین هم بهرهمند شود. یعنی بخشی از کالای منتقل شده در این کریدور را میتوان در ایران مونتاژ کرد و صنایع ایران به این صورت وارد زنجیره ارزش صنعت چین شود. کوتاهی مسافت، نیروهای انسانی متخصص و ارزان، انرژی ارزان و فراوان، مونتاژ کالا در کشور را برای شرکتهای چینی که قصد دارند کالا به اروپا صادر کنند، به صرفه خواهد بود.
واقعیت این است که در جابهجایی کالا در دنیای امروز، برد با کریدورهای دریایی است و همچنان در مسافتهای طولانی، هزینه حملونقل زمینی بیشتر است؛ بهخصوص در جایی که حملونقل ترکیبی شامل ریلی و جادهای مورد استفاده قرار میگیرد. نمیتوان از محل کسب درآمد از ترانزیت کالا در چارچوب کریدورهای ابتکار کمربند و راه، برای ایران آیندهای متصور بود. بدون شک، حضور ایران در کریدور اقتصادی چین، به ارتقای موقعیت کشور و همچنین گره خوردن اقتصاد ما با اقتصادهای چین و کشورهای مسیر منجر خواهد شد اما باید توجه داشت که ساخت، نگهداری و مدیریت جادهها و مسیرهای ریلی هزینهبر است و تکیه به درآمد حاصل از ترانزیت، آنقدرها چشمگیر نخواهد بود. بلکه ایران باید در چارچوب همکاری جامع با چین، خود را وارد زنجیره ارزش این کشور کند.
ایران باید برای اجرایی کردن برنامه همکاری جامع با چین هم جدیت داشته باشد و هم بتواند هماهنگیهای لازم میان دستگاههای دولتی از یک سو و میان دولت و بخش خصوصی را از سوی دیگر ایجاد کند. بهطور کلی اجرایی کردن این توافق نیازمند ایجاد سازوکاری است که در آن تدبیر و هماهنگی بسیار بالایی در داخل کشور وجود داشته باشد.