لیلا بهطلب/ خبرنگار
آوا جادو میکند حرکات چهره، چشمهای به اشک نشسته نوزاد را به نگاههای جستوجوگر تبدیل میسازد و آوازها او را به جنب و جوش وامیدارد. اینها گوشهای از تأثیرات شنیدن قصه در آغازین روزهای تولد است. نسرین جعفری- روانشناس، مشاور و مدرس دانشگاه- در این مورد میگوید: نوزاد از بدو تولد درگیریهای حسی- حرکتی دارد. حواس او تا 4ماهگی تکمیل میشود. در این زمان میتوان از تقلید صدا، میمیک چهره، اسباببازیهای رنگی، آوازهای ریتمیک و لالایی بهره برد و برای نوزاد قصه گفت. قصهگویی به فعالکردن گیرندههای حسی او میانجامد و میتواند حواس نوزاد را تقویت و کارآمد کند. این کار باعث رشد مغزی نوزاد از بدو تولد تا نوپایی او میشود.
نوپایی و قصههای پایاندار
در نوپایی، سکوت و آواهای بیمعنا جای خود را به بازیگوشیهای نو میدهند. حوالی دوسالگی، تحولات محسوسی همپای بازیهای کودکانه رخ میدهد. نسرین جعفری میگوید: کودک از دوسالگی به توانمندی میرسد. او میتواند در این سن، بازیهای نمادین انجام دهد؛ مثلا ابزاری را بهصورت ذهنی برای خود بیافریند و در خیال خود با آنها بازی کند. تجربه اسبسواری نمادین، راندن خودرو بهصورت خیالی و مواردی شبیه به اینها در این سنین شکل میگیرد. به گفته جعفری بهتر است قصهها در حوالی دوسالگی بهصورت کوتاه و پایان دار روایت شوند. این نوع قصهها کنجکاوی کودک را تحریک میکنند و حاوی مسائل آموزشی هم هستند. محتوای متناسبِ قصهها میتواند به لذت بردن و تخلیه انرژی کودک در این سن بینجامد، ارتباط کودک با والدین را تقویت کند و سبب مهارت آموزی کودک شود.
صریح و شفاف باشید
حوالی پنج سالگی است و خیالات کودک سیاهی به سیاهیاش با او میآیند. خصوصیت این سن، خوب دیدنِ اوست. جعفری میگوید: کودکان تا پنج سالگی بینندگان خوبی هستند اما توانایی تحلیلکردن ندارند. بنابراین قصهها در حوالی پنج سالگی باید بهصورت صریح، مستقیم، کاربردی و شفاف برای کودک روایت شود. در این نوع انتقال پیام، کودک مشاهده میکند که قهرمان داستان در حال انجام کار نادرستی است. پیام داستان بهصورت صریح و شفاف به گوش او میرسد و در نتیجه از انجام آن فعل بد خودداری میکند. 2سال بعد و در هفتسالگی، شیوه تفکر کودک تغییر پیدا میکند. البته قصهگویی در تمام سنین باید بهصورت هدفمند، منتقلکننده رفتار اجتماعی و باورهای سالم باشد و با درنظر داشتن الگوی ارتباط سالم برای کودکان روایت شود. چون کودک با قهرمان دارای خصوصیات مثبت، همانندسازی میکند. محتواهای کارآمد به همراه قصههای هیجانانگیز از نوع مثبت و قصههای خندهدار میتواند کودک را جذب کرده و مفاهیم درست را به او منتقل کند.
قهرمان زندگی، قلمدوش قصهها
قهرمان قصه، از قعر حوادث سربلند بیرون میآید. او بعد از یکبار خطاکردن یاد میگیرد اشتباه نکند و اگر پایش بلغزد، در چشم به هم زدنی راه درست را مییابد. بنابراین آنقدر خوشاقبال است که در همان آسمان خیالی قصه به الگویی برای رفتار صحیح کودک تبدیل شود. جعفری معتقد است: که معیارهای زندگی سالم با قهرمانسازی در قصه، بیان ارزشهای اخلاقی و فرهنگی انجام میشود و اساس آن با قصههای خوب ریخته میشود. طبیعی است که قصهها متناسب با شرایط ذهنی کودکان انتخاب شوند. بنابراین با توجه به اینکه کودک در چه مرحلهای است و نیاز او چیست میتوان برای او قصه تعریف کرد. در این صورت میزان فهم کودک و دایره واژگان او گسترش مییابد و از یک الگوی کلامی برخوردار میشود.
قصههای دیروز؛ قصههای امروز
کودکان قدیم با همدیگر فرق میکردند؛ همانطور که کودکان امروز با یکدیگر تفاوت دارند. حتی دوقلوها با وجود شباهت ظاهری، از نظر ساختار شخصیتی باهم متفاوت هستند. با این حال اصول اخلاقی جهانی هستند. بهطور مثال دروغگویی و پایمالکردن حقوق دیگران در تمام دنیا مطرود است و در عوض احترام گذاشتن به دیگران و صداقت جزو رفتارهای پسندیده مردم جهان در تمام کشورهاست.
جعفری با این مقدمه، نتیجه میگیرد که مباحث اخلاقی برای کودکان قدیم و امروز ثابت هستند اما نحوه اجرای آنها ممکن است با یکدیگر تفاوت داشته باشد. به این ترتیب، اثرگذاری قصهها مانند گذشته ادامه خواهد داشت و فقط تغییر سبک زندگی است که باعث شده فضای قصههای امروز تغییر کند.
چهار شنبه 29 فروردین 1397
کد مطلب :
12690
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/kr0K
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved