مرضیه ثمرهحسینی ـ روزنامهنگار
«دغدغه امروز کارگران، بازنشستگی پیش از موعد نیست. معضل امروز آنها، سرکوب دستمزدی و عدمامنیت شغلی است. معضل امروز، نبود قدرت برابری تکنولوژی داخلی با خارجی است که باعث شده ما در خارج از مرزها، مشتریای جز برای دام زنده و برنج و خرما و نهایتاً صنایعدستی نداشته باشیم و محصولات تولیدی و صنعتی ایران بیرون مرزها خریداری نداشته باشد.»؛ اینها بخشی از صحبتهای فرامرز توفیقی، نماینده کارگران در شورایعالی کار، درباره طرح بازنشستگی پیش از موعد است که اواخر آبانماه از سوی 39نماینده مجلس با تأکید بر کمک به بازار کار پیشنهاد شد؛ طرحی که از همان ابتدا با انتقادات بسیاری مواجه شد و کارشناسان درباره تبعات اقتصادی و اجتماعی آن هشدار دادند. درباره اثرات این طرح بر جامعه کارگری با فرامرز توفیقی و هادی ابوی، دبیرکل کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران، صحبت کردیم.
ریشه مشکلات در بهروزنشدن صنعت و تکنولوژی است
نماینده کارگران در شورایعالی کار در ابتدای صحبتش میگوید: «سالیان پیش، بحث بازنشستگی پیش از موعد در قالب ماده10نوسازی صنایع مطرح و طبق آن قرار شد کارگرانی با 25سال سابقه پرداخت حق بیمه بازنشسته و کارگران جوان و دارای تحصیلات، جایگزین آنها شوند. آنزمان دغدغه و نگرانی بر سر اشتغال نسل دهه60 بود. مسئولان با لطایفالحیل مختلف موج جمعیتی دهه60 را ابتدا به تحصیلات دانشگاهی و عالی و سپس سربازی کشاندند. پس از آن این جوانان خواهان شغل بودند. بحران بیکاری نمایان شد و مسئولان برای پیشگیری از تبعات آن، به فکر اشتغالزایی افتادند. اما به جای اینکه به سمت تقویت صنعت و ایجاد کارخانهها و مراکز تولیدی بیشتر بروند، به فکر حفظ اندک شغلهای موجود افتادند غافل از اینکه ریشه مشکلات در بهروزنشدن صنعت و تکنولوژی و نیز بهروزنشدن مدیریت صنایع است». توفیقی ادامه میدهد: «با اجرای ماده 10نوسازی صنایع، بازنشستهکردن کارگران شروع شد؛ ورودی سازمان تأمیناجتماعی بهشدت کاهش پیدا کرده بود و ما با دست خودمان، خروجی آن را بالا بردیم. به این ترتیب توازن 6 به یک که قرار بود به ازای هر 6 ورودی، یک بازنشسته داشته باشیم، بههمخورد و ابتدا توازن را به حدود 3و بعد به 1.5رساندیم! چه اتفاقی افتاد؟ بحرانهای صندوق تأمیناجتماعی نمایان شد و این صندوق بهشدت زیر فشار پرداخت دیون و تعهداتش به بازنشستگان رفت».
تأمیناجتماعی ورشکسته است
از نظر نماینده کارگران در شورایعالی کار، اشتباه دیگر مسئولان، جلوگیری از همسانسازی دستمزد بازنشستهها و شکاف دستمزدی بین بازنشستههای کارمندی و کارگری است؛ موضوعی که بهشدت مورد اعتراض بازنشستگان تأمیناجتماعی است و در روزهای اخیر نیز شاهد گردهمایی شماری از آنها در شهرهای مختلف کشور بودیم تا اعتراض خود به ناچیزبودن حقوق بازنشستگی و به تصویبنرسیدن قانون همسانسازی حقوق را به گوش مسئولان برسانند». توفیقی میگوید: «مسئولان به جای اینکه مشکل را حل کنند، فکر کردند که سیاستهای تشویقی در پیش گیرند. اعلام کردند اگر کارفرمایی نیروی تحصیلکرده بگیرد از بیمه معاف میشود و حق بیمه را دولت میدهد! حال آنکه دولت هزارانهزار میلیارد به سازمان تأمیناجتماعی بدهکار است». این فعال کارگری با بیان اینکه درحالحاضر تأمیناجتماعی یک صندوق ورشکسته است و با سیلی صورتش را سرخ نگه داشته و با فروش زمین، مستمری بازنشستهها را پرداخت میکند، میافزاید: «در این شرایط، بحث بازنشستگی پیش از موعد سم مهلک است و سازمان تأمیناجتماعی به هیچوجه نمیتواند زیر بار افزایش تعداد مستمریبگیران برود». نماینده کارگران در شورایعالی کار میگوید: «اگر دولت تمام دیونش را به سازمان تأمیناجتماعی پرداخت میکرد و سازمان تأمیناجتماعی این توان را داشت که زیر بار فشار افزایش هزینهها برود، شاید میشد از طرح بازنشستگی پیش از موعد بهعنوان راهکاری برای بهروزرسانی یا بازطراحی ساختار کارگری استفاده کرد و نیروهای جوان و تحصیلکرده را وارد عرصه کار کرد و به آنها فرصت داد در کنار نیروهای اصلی باتجربه کار کرده و تجربه کسب کنند، بعد هم بهتدریج نیروهای قدیمی را از گردونه خارج و نیروی جدید را جایگزین کرد اما درحالحاضر بهدلیل عدمایفای تعهدات دولتمردان و عدمپرداخت سهم کارفرما، این صندوق توان تحمل پذیرش این بار را ندارد».
توفیقی منتقد عدمتناسب نرخ امید به زندگی با طرح مذکور نیز هست. وی در اینباره میگوید: «زمانی که بازنشستگی براساس 60سال بسته شد، میانگین امید به زندگی حدود 58سال بود و ریسک سرمایهگذاری برای تأمیناجتماعی عدد معقولی بود. اما الان که نرخ امید به زندگی به بالای 70سال رسیده، سن بازنشستگی را کاهش دادهاند! از آنطرف پیامدهای روانی طرح را نباید نادیده گرفت؛ فردی که بازنشسته میشود، دیگر جایی برای جذب ندارد. شاید قبلاً او میتوانست وارد مشاغل تولیدی شود و امیدوار باشد که از درآمدش نه بیمهای پرداخت میکند و نه مالیاتی. حتی میتوانست نقش یک کارآفرین را ایفا کند اما متأسفانه با سیاستهای انقباضی در بخش صنعت، وقتی کارگر بازنشسته میشود، دستمزد و دریافتیاش بهشدت کاهش پیدا میکند و باوجود عدمتکافوی درآمد و مخارج زندگی، دچار انواع مشکلات روحی هم میشود. در شرایط بدتر، ممکن است او هنوز فرد یا فرزندی تحت سرپرستی خود داشته باشد. این استرس مضاعف، فرد بازنشسته را دچار بههمریختگی اجتماعی میکند».
شرایط کارگر و بازنشسته، هر دو وخیم است
با رشد تورم، دهکهای کارگری و پایین جامعه شکاف بین دستمزد و هزینهکرد را بهسختی پر میکنند. در این شرایط، بازنشستهشدن بر مشکلات میافزاید و کمتر کسی حاضر است آبباریکه حقوق و اضافهکاری و کمکهای غیرنقدی که گاهی در خلال کار از طرف کارفرما دریافت میکند را از دست بدهد و بخواهد فقط با مزایای بازنشستگی گذران زندگی کند. توفیقی در اینباره میگوید: «شاید کارگر در حال کار بتواند تا حدودی خود را از معرض تبعات آسیب عدمکفاف هزینههای زندگی با دستمزدش نجات بدهد اما بازنشسته، خودش است و دستمزد بازنشستگی و چون روی پیشانیاش مهر بازنشستگی تأمیناجتماعی خورده، طبق قانون جایی برای کارکردن در سازمانهایی که تأمیناجتماعی محورند، ندارد». با وجود این نماینده کارگران در شورایعالی کار معتقد است که هم کارگر و هم بازنشسته بهدلیل سرکوب مزدی، وضعشان چندان تفاوتی ندارد، چون ماده111 قانون تأمیناجتماعی و بازنشستگان از ماده41 قانون کار تأثیر میگیرد و مادامی که ماده41 قانون کار درست اجرا نشود و سرکوب دستمزدی رخ دهد، تبعاتش را در ماده111 سازمان تأمیناجتماعی نشان میدهد.
یک طرح پوپولیستی جواب نمیدهد
توفیقی درباره طرح جدید بازنشستگی پیش از موعد میگوید: «باید ابتدا پرسید نفس طرح چه بوده و چرا درخواست شده! آیا نمایندگان صرفاً بهدنبال هیجانسالاری و کسب محبوبیت آن را مطرح کردهاند یا به ابعاد و تبعات آن توجه داشتهاند؟!» وی با انتقاد از این طرح میافزاید: «در شرایط موجود، اگر صندوق تأمیناجتماعی احیا شود و تکنولوژی ارتقا یابد و به سمتی حرکت شود که بهراحتی کارگری که به سنین 25تا 30سالگی کاری خود رسیده که اوج تجربهاش است، کنار گذاشته نشود، به نتایج بسیار بهتری خواهیم رسید. اما متأسفانه با چنین طرحهایی ما خودمان را از تجربههای گرانقدر نیروهای قدیمی محروم میکنیم، از آنطرف اشتغال چندانی هم ایجاد نمیشود. اینکه گفته میشود به ازای هر بازنشسته یک شاغل جذب شود در عمل اینگونه نیست و معمولآً سازمانها به ازای هر 10بازنشسته یک نفر را استخدام میکنند!» وی در پایان معتقد است که ما بهدست خودمان صنعتمان را که مهجور است، مهجورتر میکنیم؛ درواقع امروز معضل کارگر، معضل بازنشستگی پیش از موعد نیست؛ معضل امروز، سرکوب دستمزدی و عدمامنیت شغلی است. معضل بزرگ، نبود قدرت برابری تکنولوژی داخلی با خارجی است که باعث شده ما مشتریای جز برای دام زنده و برنج و خرما و نهایتاً صنایعدستی نداشته باشیم و محصولات تولیدی و صنعتی ایران بیرون از مرزها خریداری نداشته باشد.
طرح بازنشستگی پیش از موعد به ضرر کارگران است
طرح بازنشستگی پیش از موعد با هدف جایگزینی افراد جوان در محیط کار و افزایش اشتغال جوانان مطرح شد. هادی ابوی در اینباره میگوید: «نهتنها با چنین طرحهایی فضای اشتغالزایی باز نخواهد شد بلکه شرایط برای گروه کارگری بدتر میشود چون متأسفانه بهدلیل شرایط نامناسب اقتصادی در ایران، حتی کارگران و کارمندان در زمان اشتغال نیز بهدنبال کار نیمهوقت میگردند تا هزینههای خود را پوشش دهند. به تبع این شرایط، فرد بازنشسته هم بعد از بازنشستگی بلافاصله جویای کار میشود و حتی اکثر متقاضیان حاضر میشوند با حقوقهای پایینتر از حداقل حقوق کارگری در بخش خصوصی و کارگری کار کنند، از آنطرف چون درخواست بیمه هم ندارند، طبیعتاً کارفرماها آنها را میپذیرند. در این شرایط فضای اشتغال برای گروه کارگر محدودتر میشود». دبیرکل کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ادامه میدهد: «باید شرایط بهگونهای فراهم شود که چه کارگر و چه کارمند بعد از بازنشستگی به حدی از رفاه برسند که دیگر نیازی به کارکردن پیدا نکنند و مزایای بازنشستگی، مخارج زندگی آنها را تأمین کند و در دوران بازنشستگی به زندگی خصوصی و کارهای عقبمانده خود برسند اما متأسفانه در کشور ما بهدلیل اینکه عایدی بازنشستگی بسیار ناچیز است و هزینههای ماهانه زندگی به حدود 10میلیون تومان رسیده، بسیاری از کارگران در مشاغل سخت از بازنشستهشدن هم طفره میروند، درحالیکه دیگر نه توان کارکردن دارند نه برای کارفرما بازدهی دارند. در این شرایط، مسئولان باید بهدنبال فکر اصولی باشند».
سم مهلک برای جامعه کارگری
فرامرز توفیقی و هادی ابوی، 2فعال کارگری، معتقدند که طرح بازنشستگی پیش از موعد راهحل مناسبی برای اشتغال جوانان نیست و به ضرر جامعه کارگری است
در همینه زمینه :