
سرطانی به جان صندوقها و نیروی متخصص
بازنشستگی پیش از موعد چه تأثیر مثبت و منفیای در فعالیت شرکتها خواهد داشت؟

نگار حسینخانی ـ روزنامهنگار
تصور اینکه با بازنشستگی زودهنگام عدهای، زمینه برای استخدام و آغاز فعالیت عدهای دیگر فراهم میشود و از این طریق نوگرایی و جوانگرایی در بازار کار ایجاد خواهد شد، فکری شتابزده و گاه با نتیجهگیریهای غلطی همراه بوده است. شاید توجه به سرنوشت و آینده آندسته که مشغول فعالیت هستند، در این میان امری مهم باشد؛ اینکه آیا آنها از بازار کار کنار گذاشته خواهند شد؟ یا به شکل، نگاه و روش دیگری در بازار کار فعالیت خواهند کرد؟ ذهنیت عموم بر این محور میچرخد که هر گاه با کمبود فضای لازم برای نیروی کار و انباشت نیروی تازهنفس مواجه است، اجازه دارد بهراحتی از بازنشستگی پیش از موعد بهره ببرد تا امور به ظاهر اصلاح شده و آمار اشتغال افزایش پیدا کند. اما بهواقع میتوان به راحتی در فضای اقتصادی موجود چنین تصمیمی گرفت؟ بازنشستگی پیش از موعد تا چه میزان بر فضای کاری شرکتها اثر خواهد گذاشت؟ در اینباره از ۲اقتصاددان و کارفرمای بخش خصوصی پرسیدهایم این نوع از بازنشستگی به آنها در چابکسازی فعالیتهای شرکتهایشان کمک خواهد کرد یا خروج نیروی متخصص از چرخه کار بر فعالیتهای این شرکتها اثر منفی خواهد گذاشت؟
شرایط صندوقها وخیمتر شده
با توجه به تربیت افراد، توانمندیهای ذهنی، عملی و اجرایی آنها نیاز به زمان و مکان مناسب دارد. به اعتقاد حسن فروزانفرد، رئیس هیأت مدیره یک شرکت صنایع غذایی، صندوقهای بازنشستگی و بیمه تامین اجتماعی بهعلت بینظمی در نرخ توسعه کشور، کاهش اشتغال در بسیاری از سالها، جنگ و... در وضعیت نامساعدی قرار دارند. او میگوید: «با توجه به اینکه پوشش بیمه بسیاری از افراد که حق بیمهای کافی پرداخت نکرده بودند اما به دلایل مختلف در دورههای مختلف دولت و مجلس به این صندوقها پیوستهاند، درحالیکه منابع لازم صندوقها را تامین نکردهاند، شرایط صندوقها را وخیمتر کرده است. این صندوقها درگیر هیجان زیاد، آسیب بزرگ و خطر در آینده قرار گرفتند. هر تصمیمی باید بهگونهای تنظیم شود که آینده این صندوقها را تضمین کند؛ اینکه چه گروهی مشغول بهکار است و چه مقدار حقوق دریافت میکند و متناسب با سن و سال حق بیمه میگیرد و این حق ذخیرهشده با چه مکانیزمی حفاظت میشود و توسعه پیدا میکند که ظرف 10 تا 30سال آینده بتواند پاسخگوی نیاز مستمریبگیران باشد، موضوع مهمی است. افزایش امید میان سالمندان، موضوعی ارزشمند و نشان از سطح سلامتی و رفاه جامعه است اما به این معناست که دریافتیهایی که فرد قرار است پس از پایان دوره فعالیت و در بازنشستگی میگیرد، طولانیتر شود».
این رئیس شرکت صنایع غذایی میگوید که به تأثیر بازنشستگی کارکنانش پیش از موعد نگاهی اقتصادی دارد. فروزانفرد میگوید: «باید به این موضوع چندوجهی، با داده و اطلاعات صحبت کرد؛ بهعبارتی اطلاعات دقیق است که مشخص میکند آنچه به بازنشستگی پیش از موعد شناخته میشود، در فضای شرکتی یا عمومی، اتفاقی مثبت یا منفی خواهد بود. آنچه در سطح ملی مطرح است، بازنشستگی پیش از موعد، اتفاق خوشایندی نیست زیرا این اتفاق برهم زننده نظم پیشبرنده اقتصاد است و با توقف فعالیت فرد، دستکاری در نظام بیمه تامین اجتماعی محسوب میشود. اما اگر چنین دست کاری براساس مطالعه، آمار و اطلاعات رخ دهد، ممکن است باعث بروز آثار خوشایندی باشد. در غیر اینصورت نظم صندوقها و جریان جابهجایی شغل را بدتر از وضعیت موجود خواهد کرد».
کسی را پیش از موعد بازنشسته نکنیم
عدمتناسب رشد اقتصادی کشور در وضعیتی که از سال 90تا امروز به شکل متوسط، رشد اقتصادی منفی را تجربه کرده، بهمعنای آن است که نهتنها بازار و اقتصاد بزرگ نشده که نیروی کار افزایش نداشته و به همان میزان حق بیمه بیشتری دریافت نشده است. همه اینها منجر به فشارهایی روی صندوقهای بیمه بوده است. با بازنشستگی پیش از موعد و پرداختیهای زودتر از موعد مدت زمان بیشتری فرد را مستمریبگیر کرده و همین نیاز به محاسبه و دقت بیشتری دارد. فروزانفرد میگوید با توجه به اینکه در خانوادهای صنعتی به دنیا آمده و رشد کرده و در رشته اقتصاد و مدیریت درس خوانده، فقط به منافع لحظهای بنگاه خود نگاه نمیکند بلکه فضای کلی کسبوکار برای او مهم است؛ «صندوقها، منابع و بیمه تامین اجتماعی مال کارکنان، کارگران و کارفرمایان است. از اینرو باید بهگونهای بیننسلی از آن درست استفاده شود که بهترین رفاه را ایجاد کرده و بیشترین خروجی را برای جامعه داشته باشد؛ نتایج ارزندهای برای رشد، توسعه و آرامش مردم. من در این 20سال فعالیتم بهعنوان مسئول یک تولیدی، کسی را پیش از موعد بازنشسته نکرده و بهنظرم افراد در این بازه زمانی، پختهتر و کاملتر شده و بهتر کار میکنند. حتی پس از دوران بازنشستگی از بعضی از تواناییهای نیروها در بخشهایی دیگر کمک میگیرم. هرچند درصورتی که نیاز بوده نیروی جدید به این گروه اضافه کرده و همیشه در طول این سالها، کسی نبوده که به شکل غیررسمی در شرکت کار کرده باشد، حتی به شکل پروژه و مشاورهای زیرا بهنظرم افراد باید بتوانند از حقوق معنوی خود برای کار استفاده کرده و تلاش کنند آینده خود را بسازند. بنابراین اعتقادی به بازنشستگی پیش از موعد بهعنوان راهکار برای بازشدن فضای کار ندارم زیرا این سن معمول کاری، سنی نیست که افراد قادر به فعالیت نباشند.» به عقیده او، اگر بهدرستی از نیروی کار استفاده شود، میتوان مدتهای بسیاری از توانایی آن افراد بهرهمند شد؛ «شرکتها اگر ظرفیتهایی بهعنوان نیروی فنی، حرفهای و کاربردی خوب پیدا کرده باشند، آن نیروها میتوانند تا سالها پس از دوران بازنشستگی هم خدماتی را در کار خود ارائه دهند. رفتار مدیریت انسانی بنگاههاست که تعیینکننده خواهد بود. به این معنی که چگونه به افراد نگاه میشود. چه حس، کلام و تعاملاتی بین آنها رد و بدل میشود و چگونه زندگی روزمره کاری خود را با هم طراحی میکنند. آیا شریک و همکار هم هستند یا روابط سودجویانه است؟ در مجموعه ما اینگونه بود که تا لحظه آخر با همکاران خود کار کرده و کارگر موقت نداشتهایم. اگر هم بوده مربوط به شرایط خاص و فصلی بود و ترجیحمان این بوده که کارگران دائمی داشته باشیم تا از احساس با همبودن و منافع مشترک به شکل بلندمدت و در قالب خانواده بهرهمند شویم.»
بازنشستگی یا آفت اقتصاد؟
بازنشستگی پیش از موعد بین دیگر کارفرمایان هم موضوع چندان خوشایندی نیست. محمدرضا نجفیمنش از این قانون بهعنوان آفت و تصمیمی نادرست در اقتصاد نام میبرد. او که از اعضای هیأتمدیره یک شرکت صنعتی است، میگوید: «زمانی که قانون تامین اجتماعی در سال1354 نوشته شد، امید به زندگی و بهعبارتی متوسط عمر جامعه 55سال بود، درحالیکه هماکنون این عدد به 75سال؛ (74سال مردان و 76سال زنان) رشد داشته است. درنظر بگیرید فردی که از 20سالگی آغاز بهکار کرده در 50سالگی با 30سال سابقه کار بازنشسته شده است و درصورت کار کردن در مشاغل سخت و زیانآور 40سالگی بازنشسته خواهد شد، بنابراین شخص تا متوسط عمر یعنی بهمدت 35سال و به شکل معمولی 25سال، مستمریبگیر خواهد بود. در آن زمان که این قانون تدوین شد، 25نفر کار میکردند و یک نفر مستمریبگیر بود. اما اکنون نزدیک به 5نفر کار میکنند و یک نفر مستمریبگیر است. بنابراین چنین وضعیتی صندوق تامین اجتماعی را به ورطه ورشکستگی کشانده است».
صندوق تامین اجتماعی که بهعنوان پشتوانه کارکنان است، بهمعنای واقعی کارایی خود را از دست داده. نجفیمنش توضیح میدهد که در کشورهای اروپایی قوانین بازنشستگی با سن 65تا 67سال در حال بازبینی و تدوین است و سابقه کار در این گروهها مدنظر گرفته نمیشود. در کشور ما هم بازنشستگان 40و 50ساله در خانه نمینشینند و در بازار کار حضور دارند؛ با این تفاوت که مستمری خود را گرفته و حق بیمه پرداخت نمیکنند. نتیجه فشاری است که به صندوق تامین اجتماعی وارد میشود. به اعتقاد او این قانون باید تغییر کند؛ «باید ما نیز قانون را به سمت سن بازنشستگی سوق دهیم، نه سابقه کار، مگر آنکه فرد از کار افتاده باشد. توجه کنید که ما در کشور با کمبود نیروی کار مواجهیم. افرادی با تحصیلات دانشگاهی در هر کاری مشغول بهکار نمیشوند. بنابراین در آینده باید نیروی کار لازم وارد شود. این رویه بازنشستگی پیش از موعد نیز به ضرر اقتصاد است زیرا متخصصانی که در سنین بالا و در 50 سالگی تخصصشان به کارایی لازم رسیده، باید از فضای کاری که به آنها نیاز دارد، خارج شوند.»