قاتل دوچرخه سوار
این قاتل سریالی در طول 4سال، 16نفر را بیرحمانه به قتل رساند
جواد عزیزی
فرید بغلانی را به دو دلیل باید منفورترین قاتل سریالی ایران نامید. نخست اینکه بیشتر قربانیانش دختران خردسالی بودند که بیخبر از همه جا و کاملا ناگهانی هدف حمله او قرار گرفتند و با ضربات میله آهنی که به سرشان وارد شده بود به قتل رسیدند و دوم، بازداشت افرادی بیگناه بهخاطر قتلهایی که او مرتکب شده بود اما در وهله اول بهنظر میرسید که جنایتهایی هستند خانوادگی. این قاتل بیرحم که 15زن و دختر و یک پسربچه را به قتل رسانده بود، جنایتهایش را از سال 83 شروع کرد اما 4سال طول کشید تا اینکه معلوم شد زنان و دخترانی که در آبادان و منطقه بهمنشیر کشته شدهاند، قربانی جنایت خانوادگی یا انتقامجویی فامیلی نشدهاند، بلکه توسط یک قاتل سریالی به قتل رسیدهاند.
بدون شک نقطه عطف این پرونده سال87 و زمانی بود که 3قتل پایانی فرید رقم خورد و بررسی این 3قتل فرضیه قتلهای سریالی را پیش روی پلیس قرار داد.
14فروردینماه 1387، بهدنبال گم شدن زنی 58ساله به نام کامله، جستوجو برای پیدا کردن او شروع شد تا اینکه یک روز بعد جسد برهنه این زن در جوی آبی در آبادان پیدا شد. کامله بر اثر ضربات هولناکی که به سرش وارد شده بود کشته شده بود.
24روز بعد از این جنایت، دختربچه هشتسالهای به نام فاطمه زمانی که مقابل خانهشان در شهرک مروارید بازی میکرد، ربوده شد و یک روز بعد جسد برهنهاش درحالیکه خاکمالی شده بود، پیدا شد. علت مرگ او نیز وارد شدن ضربات جسم سنگین به سر گزارش شد.
حدود 50روز بعد از این اتفاق، دختری یازدهساله به نام خدیجه در کوی ولیعصر آبادان به قتل رسید و معلوم شد که او نیز هنگام بازی در مقابل خانهشان ناپدید شده و کمی بعد جسدش در نزدیکی نهر آب پیدا شده بود. آثار وارد آمدن ضربات جسمی شبیه به لوله آهنی روی سر این دختر هم مشاهده میشد و از همان زمان بود که فرضیه قتلهای سریالی در دادستانی آبادان شکل گرفت و کمیته ویژهای از کارآگاهان و بازپرسان جنایی برای رازگشایی این جنایتها تشکیل شد.
26شهریورماه همان سال نخستین سرنخ پیش روی کمیته ویژه قرار گرفت. مأموران پلیس آن روز باخبر شدند که زن 33سالهای به نام فوزیه در منطقه بهمنشیر هدف حمله مردی قرار گرفته و با ضربات چاقو مجروح شده اما جان سالم به در برده و در بیمارستان بستری است.
کارآگاهان با حضور در بیمارستان و با کمک فوزیه به چهرهنگاری مهاجم پرداختند و از آنجا که احتمال میرفت وی سابقهدار باشد، تصویر چهرهنگاری شده مهاجم با تصویر 90نفر از مجرمان سابقهدار که در سالهای گذشته به اتهام حمله به زنان و دختران یا آزار آنها دستگیر شده بودند، مطابقت داده شد. هر چند تصاویر 89نفر از مجرمان هیچ شباهتی با تصویر چهرهنگاری شده نداشت اما یکی از آنها شبیه همانی بود که فوزیه ترسیم کرده بود؛ مرد چهلسالهای به نام فرید بغلانی که در سال74 بهخاطر حمله به زنان بازداشت شده و 5سالی در زندان به سر برده و پس از آن آزاد شده بود. این مرد دستگیر شد و هر چند همه تلاشش را کرد که خود را بیگناه جلوه دهد اما در نهایت قفل سکوت را شکست و علاوه بر 3قتلی که در سال87 مرتکب شده بود، به 13قتل دیگر بین سالهای 83 تا 87 نیز اعتراف کرد. جنایاتی که بهگفته مقامات قضایی آبادان، از آنجا که شباهت زیادی به قتلهای خانوادگی داشتند، حتی باعث شده بودند که افراد بیگناهی بهعنوان مظنون بازداشت شوند که در نهایت با اثبات بیگناهیشان آزاد شدند. فرید در جریان جلسات محاکمه، انگیزهاش از ارتکاب این جنایتها را چنین توضیح داد: «من از زنها نفرت داشتم و این تأثیری بود که پدربزرگم روی من گذاشته بود، او بارها چندین زن را پیش من به بادکتک گرفته بود و من هم بدون اینکه مقتولان را بشناسم به محض اینکه زن یا دختری را تنها در محلی خلوت میدیدیم، به او حمله میکردم و با ضربات میله آهنی که همیشه همراهم بود، به قتل میرساندم. پس از آن اگر طلا همراهشان بود سرقت میکردم و جسدها را برهنه میکردم و در نهر میانداختم یا اینکه آنها را خاکمالی کرده و در محلی خلوت رها میکردم».
او همچنین در بخش دیگری از اعترافاتش گفت: «در خانه که بودم این حس به من دست میداد که باید از خانه بیرون بروم و قتلی انجام دهم. پس سوار دوچرخهام میشدم و کوچه پسکوچه بهدنبال سوژه میگشتم و تا قتلی مرتکب نمیشدم، روحم آرام نمیگرفت».
فرید بغلانی در نهایت از سوی دادگاه به اعدام محکوم و این حکم 2سال بعد از دستگیریاش در زندان کارون اهواز اجرا شد.