مرضیه محمدزاده، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام درباره نقش حضرتفاطمه س بر جامعه اسلامی میگوید
محک فاطمی بودن حقطلبی است
نیلوفر ذوالفقاری
اگر سراغ کتابهایی برویم که درباره زندگی و سیره حضرت فاطمه(س) نوشته شده، میبینیم که معدود کتابهایی درباره نقش تاریخی دختر پیامبر(ص) در رویدادهای تاریخ اسلام منتشر شده و بیشتر منابع موجود، به ابعاد دیگری از شخصیت این حضرت پرداختهاند. به همین دلیل هم پژوهشهای تاریخی در این حوزه اهمیت زیادی دارند و مرضیه محمدزاده، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام، یکی از کسانی است که سالهاست وقت خود را صرف تحقیق و نوشتن درباره تاریخ اسلام و زندگی معصومان(ع) کردهاست. با این نویسنده درباره زندگی حضرت زهرا(س)، نقش او در رویدادهای جامعه اسلامی و روایتهایی از رحلت حضرت گفتوگو کردهایم.
نقش حضرت فاطمه(س) در رویدادهای جامعه اسلامی زمان خود چه بود؟
از زمان پیامبر(ص) تا پایان عمر، حضرت فاطمه(س) در رویدادهای تاریخی زمان خود نقش زیادی داشتهاست. او در عمر کوتاه خود، نقش بزرگی در تربیت جامعه اسلامی داشت. نامش را فاطمه گذاشتند؛ نامی که در آن زمان بسیار مرسوم بود. کودکی حضرت(س) در زمان رسالت پدر و شروع آزارهای قوم جاهلیت گذشت. سختیهای این دوران بر جسم و روح حضرت زهرا(س) آسیبهایی وارد میکرد. او مادری نمونه بود که در تربیت فرزندانش نقش اصلی را برعهده داشت و فرزندانی را تربیت کرد که نامشان در تاریخ ماندگار شدهاست. اگر درباره فعالیتهای اجتماعی و نقش حضرت زهرا(س) در تاریخ اسلام کمتر گفته شده، به این دلیل است که حاکمان زمان جاهلیت تلاش میکردند مردم و بهویژه زنان را، از عرصه اجتماع دور نگهدارند؛ چرا که ویژگی حکومتهای دیکتاتور همین است. حضرت فاطمه(س) با مردم جامعه در ارتباط بود و در عرصه اجتماع حضور فعالانه داشت، در کنار رسول خدا(ص) و امیرالمومنین(ع) در رویدادهای مهم حضور داشت و این حضور با نقشآفرینی همراه بود.
علم و آگاهی حضرت فاطمه(س) از کجا حاصل شد؟
از زمان تولد حضرت زهرا(س)، آیات الهی که نازل میشود در ذهن او ثبت میشود، گاهی از او خواسته میشود آیات را حفظ کند تا بعد به ثبت برسد. در واقع حضرت فاطمه(س) قرآن را آیه به آیه حفظ کرده و از آنجا که قرآن کتاب انسانساز است، علم حضرت زهرا(س) را نشان میدهد. اگر کسی بر ظاهر و باطن قرآن مسلط باشد، یعنی عالم و دانشمند است. ضمن اینکه حضرت فاطمه(س) تحت تربیت رسولالله(ص) بوده است.
رویکرد حضرت فاطمه(س) در موضوعات سیاسی چه بوده است؟
محک فاطمیبودن، حقطلببودن است. سیاست فاطمی، سیاست ضدخشونت، روشنگری و فرهنگسازی است. هرچند این فرهنگ در کوتاهمدت اثر چندانی نداشتهباشد، ولی در طول تاریخ اثرگذار و پایدار مانده و خواهد ماند.
فرهنگ فاطمی نشان داده است که دفاع از حق با احضار خلیفه مسلمین، حضور مردم و با سخنان منطقی و استدلال حقوقی میتوان در فضای آرامش، روشنگری و آگاهسازی کرد و برای همیشه در تاریخ ثابت کرد که یک زن میتواند در جمع عظیمی از مردم و دولتمردان، خلیفه و حاکم حاضر شود و با حفظ ارزشهای اخلاقی و انسانی و از تریبون منطق و قانون، حق را ظاهر سازد و ملاک ارزشهای انسان زیستن و آزاده بودن را به آیندگان بیاموزد.
فاطمه(س) آموخت که برپا داشتن عدل و حق و آزادی، نیازمند خشونت و شمشیر نیست. هرچند از پشتوانه مردی با شمشیری پرآوازه همچون امام علی(ع) برخوردار باشد. اما باز هم کاری که سخن استدلالی، زبان منطقی و صبر و علم و حلم فاطمی انجام میدهد، هرگز خشونت و شمشیر نمیتواند آنگونه کارساز و نتیجهبخش باشد.
درباره رحلت حضرت فاطمه(س) روایتهای مختلفی وجود دارد، پژوهشهای شما به چه روایتی میرسد؟
فاطمه(س) بعد از رحلت رسولالله(ص)، انحراف اسلام از مسیر اصلی، مظلوم شدن همسر، هجوم به خانه،
غصب فدک، از دست رفتن حق و دیدن آنهمه بیحرمتی و بالاتر از همه، دگرگونیهایی که پس از رسول خدا به فاصلهای اندک در سنت مسلمانی پدید آمد، روح و سپس جسمش سخت آزرده شد و در بستر بیماری افتاد. هر کدام از این پیشامدها به تنهایی برای از پای انداختن هر زنی کفایت میکند. چنان که تاریخ نشان میدهد او پیش از مرگ پدر، بیماری جسمی نداشته و 4فرزند سالم و رشید به دنیا آوردهاست. در اینکه زهرا(س) چند روز در بستر بیماری به سر برده، معلوم نیست، اما 2هفته مانده به شهادت، حال حضرت بسیار وخیم بود. تاریخ شهادتش 75، یا 95روز و یا به قولی 6ماه بعد از رحلت رسولالله(ص) بود. در روز وفات، سلمی همسر ابورافع در خانه فاطمه(س) مشغول خدمت بود. او میگوید: فاطمه(س) آن روز حالش بهتر شده بود، بهنحوی که این بهبودی خیال اطرافیان را راحت کرد. در آن روز تب و سردردی عارض نشد. همسرش امیرالمؤمنین علی(ع) که در این ایام بیشتر در کنار او به سر میبرد، برای امرارمعاش خانواده از خانه بیرون رفت. ممکن است آن حضرت به قصد عبادت در مسجدالنبی از خانه خارج شده باشد.
فاطمه(س) دخترانش را به خانه یکی از زنان بنیهاشم و پسرانش را برای زیارت مرقد مطهر رسولالله(ص) از خانه بیرون فرستاد، آنگاه از سلمی خواست تا آبی حاضر کند و غسل کند. آن روز به بهترین وجه غسل کرد و جامههای تازه پوشید و فرمود: بسترم را در وسط اتاق بیفکن و بعد از 2رکعت نماز در بستر بهسوی قبله دراز کشید و دست راست خود را زیر گونه خود نهاد و چهره خود را با گوشه عبا پوشانید و به من فرمود: قدری استراحت میکنم. مدتی که گذشت 3بار مرا صدا بزن، اگر جوابی نشنیدی بدان که جان به جانآفرین تسلیم کردهام. سلمی امر فاطمه(س) را اطاعت کرد. پس از اینکه فاطمه(س) را صدا زد و صدایی نشنید، دانست که او رحلت فرموده است. متأسفانه مردم از شخصیت حضرتزهرا(س) دور و سرگرم مسئله شکستن پهلو شدند.
درباره خاکسپاری شبانه حضرتفاطمه(س) چه روایتی ثبت شدهاست؟
زمان رحلت فاطمه(س) بین نماز عصر و مغرب بود و در روز وفات بین هیچکدام از مورخین اختلافی دیده نمیشود و همگی روز سهشنبه را بیان کردهاند. سلمی میگوید: «در این وقت حسنین به خانه آمدند و سراغ مادر را گرفتند. من به آنان گفتم به نزد پدر بروید و او را از مرگ مادر باخبر سازید. امیرالمؤمنین علی(ع) پیکر پاک فاطمه(س) را با کمک اسماء بنت عمیس خثعمی که در هنگام بیماری فاطمه(س) به خانه او رفتوآمد داشت، غسل داد و کفن کرد. سپس بر او نماز خواند و دستها را بر آسمان بالا برد و عرض کرد: بارالها! این دختر پیامبرت فاطمه است که او را از ظلمات بهسوی نور بالا بردی. آنگاه از فرزندانش خواست تا با مادر وداع کنند.» حضرت علی(ع) به همراه فرزندان و تعدادی اندک از نزدیکان و یارانش در تاریکی شب، بدن مطهر فاطمه(س) را تشییع و مخفیانه او را تدفین کردند و با چشمان اشکبار و دلهای سوزان با او وداع کردند و مادر، غریبانه در دل شب به خاک سپرده شد. گویا طفلان هم رخصت نداشتند بانگ شیون را بلند کنند، مبادا همسایگان بشنوند و خبر دفن زهرا(س) پخش شود. بنا بر وصیت فاطمه(س) هیچکس از آنان که مورد خشم آن حضرت بودند، در تشییع پیکر او حضور نیافتند. فاطمه(س) از اطرافیانش خواسته بود بهنحوی برنامهریزی کنند که افراد خاصی حضور داشته باشند و آنانی که به او جفا کردهاند، حتما در مراسم حضور نیابند. علی(ع) به وصیت همسرش عمل کرد و سفارش دختر پیامبر اکرم(ص) عملی شد. أسماء دختر عمیس خثعمی گوید: در نماز بر پیکر پاک فاطمه(س)، امیرالمؤمنین علی(ع)، حسنین، عمار، مقداد، عقیل، زبیر، ابوذر، سلمان، بریده، سلمی، اُمسلمه، من و گروهی از بنیهاشم شرکت داشتند و او را در دل شب، طبق وصیتش دفن کردند.