سیمرغ های کرونایی
جشنواره بدون حضور مردم چه کارکردی خواهد داشت؟
علی عمادی_روزنامه نگار
عادتها با تکرار و روزمرگی، فلسفه وجودیشان را از دست میدهند و فراموش میشود که از روز اول برای چه بودند و چه کارکردی داشتند. شاید برخی بزنگاهها و توقفها خود فرصتی باشند برای بازنگری؛ مثل اکنون که جشنواره فیلم فجر به تداخل کرونا رسیده است.
جایزهها و فستیوالهای مختلف در چهارگوشه دنیا با هر منطق و دیدگاهی که ایجاد شده باشند دستکم در هزاره اخیر با کارکرد معرفی و فروش بیشتر آثار شرکتکننده در آن کاربرد یافتهاند. چه فستیوالها و جشنوارههایی که پیش از اکران عمومی فیلمهای برگزیده معرفی میکنند و چه جوایزی که پس از دیدهشدن، بهترینهای خود را در بوق و کرنا میکنند، در پی آنند که این جریانهای سینمایی یا حتی استودیویی، مشتری بیشتری بیابند. برای دسته اول، کنجکاوی مخاطبان را قلقلک میدهند تا فیلم را در سینماها دنبال کنند و برای دسته دوم، دیگران را مطلع میکنند تا منتخبان فلان جایزه را در سیستمهای پخش خانگی ببینند که هردو به نفع صاحبان فیلمهاست و حامیان مالی برگزارکننده جایزه و جشنواره، تا از کنار تبلیغات و فروش و چه و چه، سود بیشتری از هزینه برپایی آن ببرند. با چنین نگاهی، اکران در فستیوال بسیار محدود است تا فیلم در اکران اولیه عمومی از انرژی و شور خالی نباشد. صرفا کسانی فیلم را میبینند که توانایی ایجاد انگیزه برای ترغیب دیگران به تماشای آثار شرکتکننده را دارند؛ افرادی مانند منتقدان، خبرنگاران یا ریویونویسان سینمایی. چنین فستیوالهایی چون چشمشان به گیشه آتی است در مواجهه با کرونا، سریع عقبنشینی کردهاند، چراکه برگزاری آن غیر از افزایش مخاطره شیوع بیشتر ویروس، هزینه بیفایدهای است که بازگشت سرمایه را تضمین نمیکند. آنها به امید واکسنهایی نشستهاند تا بتواند شر بیماری را بخواباند؛ اگر چنین شد آنها نیز در نخستین فرصت، کار زمین مانده را به نتیجه میرسانند؛ به همین سادگی.
اما درباره جشنواره فیلم فجر ماجرا به کلی دگرگون است. جشنواره فجر رویدادی دولتی با ردیف بودجه از پیشتعیین شده است. حامی مالی داشت که از بخش دیگری از پول نفت، جایزه برندگان و شام و پذیرایی مهمانان و دستمزد برگزارکنندگان را فراهم کند که چه بهتر، نداشت هم بههرحال «آش کشک خاله» محسوب میشود و پول آن از بیتالمال میرسد. با این رویکرد، شور برگزاری جشنواره بیشتر از آثار اقتصادی آن اهمیت مییابد. منطق شور برگزاری موجب میشود یک فیلم در مدت 10روز، بارها و بارها در سینماهای مختلف و در شهرهای دور و نزدیک اکران شود، آنقدر که دیگر با اکران عمومی یک فیلم، چندان حس و انگیزهای برای عموم برانگیخته نشود. موضوع وقتی جالبتر میشود که بدانیم تجربه 38دوره برگزاری جشنواره فجر نشان میدهد برگزیدگان مهمترین رویداد فرهنگی کشور، سهمی دست چندم از گیشه سینما دارند و جز اندکی، پرفروشهای سینما هیچ نسبتی با جشنواره فجر نداشتهاند.
از سوی دیگر جشنواره فیلم فجر حداقل در یکی دو دهه اخیر از معدود وجوه برگزاری جشن پیروزی انقلاب در دهه فجر محسوب میشده و برای همین مسئولان فرهنگی کشور تمایل زیادی به برپایی آن داشتند. مراسمی که با حضور مردم در سینماها موقعیت متفاوتی ایجاد میکند. اما امسال که کرونا بسیاری از کسبوکارها و عادتهای زندگی ازجمله سینمارفتن را تعطیل کرده و چشماندازی برای فروکش بیماری تا اواسط بهمن وجود ندارد، جشنواره بدون حضور مردم چه کارکردی خواهد داشت؟
جشنوارهای که نه توان بهبود اقتصاد معیوب و بدنام شده سینما را دارد و نه میتواند مردم را برای مجال کوتاه 10روزه پشت گیشه به خط کند، برای چه کارکرد دیگری در این تورم کمرشکن و بیپولی مفرط برپا میشود؟ سیمرغهای کرونایی امسال در سالن میلاد پرواز نکنند و بر شانه برگزیدگان خوشبخت ننشینند، کدام آسمان بر زمین خراب میشود؟ بهانه برگزارکنندگانی که زودتر از همیشه خبرسازیهایشان را آغاز کردهاند و پشت هم بولتن میسازند آن است که در این شرایط سخت، از حیات سینمای ایران خبر دهند، ولی ما مردمان که میدانیم حرفها و ادعاها را باید طوری دیگر خواند، آن را میگذاریم بهحساب یک عادت سازمانی.کرونا فرصت مغتنمی بود تا در شکل برگزاری جشنواره فجر بازنگری کرد اما عمر کوتاه دولتها چندان با این مقوله سازگاری ندارد.
امسال میتوان بدون تشکیل صف، جشنواره را راه انداخت. نمایش آثار جشنواره فیلم فجر برای منتقدان و سینماگران بهطور محدود، بهتر از تجربه برگزاری سینماحقیقت بهصورت آنلاین است، اما شاید بتوان با برنامهریزی مناسب و بلیتفروشی اینترنتی، نمایشهای محدودی نیز برای مخاطبان درنظر گرفت