جنگل فقط درخت نیست
اجرای طرحهای احیا و توسعه جنگلها بدون توجه به زندگی جوامع محلی و تخصیص بودجه توانمندسازی این جوامع ممکن نیست
مریم سرخوش- خبرنگار
بررسی بودجه «احیا، توسعه و بهرهبرداری اصولی از جنگلها» و «ترویج و توانمندسازی جوامع محلی و بهرهبرداران» در لایحه 1400نشان میدهد سال آینده هم نمیتوان به بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی روستاییان و عشایری که زندگی اقتصادی و اجتماعیشان به جنگلها وابسته است، امیدوار بود. آن هم به این دلیل که بیشترین طرحهای احیا و توسعه به قطع وابستگیهای جوامع محلی از جنگلها منتج میشود و طرح جدی برای تقویت روستاییان و عشایر وابسته به این منابع طبیعی وجود ندارد تا همچنان شاهد افزایش فعالیتهای غیرقانونی و به تبع آن افزایش هزینههای نگهداری از جنگلها باشیم. بودجه احیا، توسعه و بهرهبرداری اصولی از جنگلها 184میلیارد و 684میلیون تومان است و بودجه ترویج و توانمندسازی جوامع محلی و بهرهبرداران 87میلیارد تومان تعیین شده که سهم هر استان بهصورت میانگین کمتر از 3میلیارد تومان برای یک سال خواهد بود تا همچنان این حوزه محرومیتهای قابل توجهی را تجربه کند. خراسان شمالی، کردستان، کرمان، آذربایجان شرقی و خوزستان بیشترین و هرمزگان، یزد، اردبیل، تهران و سمنان هم کمترین بودجه را برای ترویج و توانمندسازی جوامع محلی و بهرهبرداران دارند.
وابستگی دوسویه جنگلها و جوامع محلی
بررسی لایحه 1400و بودجه کم استانهایی که جمعیت روستایی و عشایرشان وابستگی مستقیم اقتصادی و معیشتی به جنگلها دارند هم نشان میدهد توقعات جوامع محلی در سال آینده به خوبی دیده نشده است.
یک پژوهشگر حوزه منابع طبیعی و جنگلها درباره نادیده گرفتن وابستگیها و نیاز دو سویه جوامع محلی و جنگلها به همشهری میگوید: جنگلها یکی از راههای کسب درآمد برای جوامع محلی هستند و کمبود زیرساختهای رفاهی، پایین بودن شاخصهای درآمدی، فقر و بیکاری اهمیت آن را در زندگی مردم این مناطق بیشتر میکند. «سروش ذبیح اللهی» درباره نوع وابستگی مردم در استانهای مختلف به جنگل توضیح میدهد: در استانهای جنوبی با پوشش جنگلی خلیجی - عمانی میوه، شاخه و حتی برگ نخلستانها برای مردم سودآوری دارد، زیرا مواداولیه صنایعدستی ازجمله سبدبافی از درختان بومی جنگلها تامین میشود. در جنگلهای خزری شامل 3استان شمالی کشور هم ساکنان مراتع ییلاقی و دامداران وابسته و منتفع از جنگلها هستند. در استانهایی هم که پوشش جنگلی زاگرس دارند، بسیاری از روستاییان در نبود گاز و برق مجبور به استفاده از چوب درختان برای تامین گرما در فصول سرد سال هستند. علوفه روستاییان و دامدارانی هم که در نزدیکی جنگلها سکونت دارند از سرشاخههای همین درختان بومی تامین میشود. به همین دلیل است که نهتنها در تخصیص بودجه باید این حوزهها با یکدیگر دیده شوند، بلکه میبایست حفاظتها با افزایش طرحهای توانمندسازی جوامع محلی همراه باشد. وی بر اهمیت نسخه بومی جنگلها در شهرهای مختلف هم تأکید میکند و ادامه میدهد: در جنگلهای خزری مازندران، گیلان و گلستان با توجه به اقلیم آن هوای سرد نداریم و رطوبت بالاست. ساکنان بومی هم نیاز چندانی به سوخت ندارند و قطع شاخهها هم بیشتر برای پختوپز است، اما در جنگلهای زاگرس شمالی آذربایجان غربی، کردستان و بخشی از کرمانشاه شدت سرما بسیار بالاست و شاهد قطع بیشتر درختان هستیم. در زاگرس میانی و جنوبی سرما کمتر اما به جز وابستگی سوختی و غیرسوختی روستاییان، بحث عشایر و تفاوت بهرهبرداریهایشان از جنگل مطرح است. آنها یکجانشین نیستند و دامهای بیشتری دارند که بخش عمدهای از آنها بز و سرشاخهخوار هستند. در شکل تخریبها هم از زاگرس شمالی و جنوبی یا خزری و عمانی تفاوتهای زیادی وجود دارد.
جای خالی جوامع محلی در برنامهریزیها
پژوهشگر حوزه منابع طبیعی و جنگلها تأکید میکند که در برنامههای تخصیص بودجه جدا نکردن جوامع محلی از جنگلها اهمیت زیادی دارد و اگر قرار است احیا و توسعه جنگلها در اولویت باشد به همان اندازه باید به تقویت روستاییان و عشایری که جزئی از اکوسیستم مناطق جنگلی هستند، توجه شود. ذبیح اللهی با بیان اینکه طی سالهای اخیر در طرحهای توسعه و احیای منابع طبیعی تفکری غلط برای جدا کردن و بیرون راندن مردم از جنگلها تقویت شده است، میگوید: ممنوعیت بهرهبرداری از جنگل با هدف احیای آن ضروری است، اما باید منابع درآمدزای جایگزین برای مردم این مناطق هم درنظر گرفته شود؛ بهعنوان مثال در جنگلهای زاگرس بخش قابل توجهی از درآمد روستاییان زغالگیری از جنگل است و شغل دیگری ندارند. حذف بدون جایگزین شغلی آنها موجب رشد مشاغل کاذب و آسیبزا خواهد بود یا در جنگلهای خزری دامدار آنقدر از لحاظ اقتصادی قوی نیست که علوفه مورد نیاز دام را آزاد تهیه کند. وی معتقد است که در لایحه بودجه 1400هم این مسئله بسیار کمرنگ دیده شده است و میگوید: مسائل اجتماعی و اقتصادی و نیازهای جوامع محلی وابسته به جنگلها یکی از مسائل بنیادی است که اغلب نادیده گرفته میشود. همین دیده نشدن نیازها هم آسیبهای اجتماعی ازجمله افزایش مهاجرت، قاچاق چوب و محصولات غیرالواری جنگلها را رقم میزند، زیرا جوامع محلی چارهای جز بهرهبرداری غیرقانونی نمیبیند. درحالیکه تحقیقات میدانی میان همین مردم نشان داده که آنها دلسوزتر از هر مسئول و ارگانی برای جنگلها هستند؛ بهعنوان مثال در جنگلهای زاگرس شمالی برداشت شیره سقز یکی از منابع درآمدزایی مردم بومی است. گیاهی دارویی که صادرات قابل توجهی هم دارد و درخت آن برای مردم ساکن در همسایگی این جنگلها ارزشمند است، اما تحقیقات میدانی نشان میدهد که آنها از بریدن درختان بنه حتی درصورت نیاز شدید به تامین گرما در فصول سرد سال هم پرهیز میکنند.
مکث
تغییر معیشت جوامع محلی وابسته به جنگلها
مدیرکل دفتر آموزش، ترویج و مشارکتهای مردمی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور حفظ منابع طبیعی را یک بحث حاکمیتی عنوان میکند و به همشهری میگوید: در حفظ این منابع طبیعی باید منابع انسانی مرتبط با آن یعنی جوامع محلی هم دیده شود و این مسئله در سیاستهای کلی منابع طبیعی هم آمده است. حسین میرزایی درباره بودجه کم توانمندسازی جوامع محلی و بهرهبرداران در لایحه بودجه 1400 میگوید: محدود به این اعتبار نیستیم و یکی از سیاستهای سازمان هم کمکردن وابستگیهای معیشتی مردم از منابع طبیعی است. بر این اساس آموزش جوامع محلی برای تغییر معیشت در دستور کار قرار گرفته و بخشی از بودجه سایر ردیفها و اعتبارات دیگر به توجیه و آموزش مردم اختصاص خواهد یافت. وی تأکید میکند: برنامههای تولید نهال، کاشت و برداشت سازمان با مشارکت مردم محلی اجرا میشود و بدون آنها قطعا نمیتوانیم کاری را پیش ببریم. میرزایی همچنین از اجرای 30هزار هکتار پروژههای زراعت، کاشت گیاهان دارویی و گونههای جنگلی مثمر و مرتعداری با هدف تغییر معیشت مردم و درآمدزایی پایدار خبر میدهد.