مردی که زیاد میدانست
دکتر عبدالحسین زرینکوب در شهریور چشم از جهان فروبست
فرزانه ابراهیمزاده
«به هر حال در تاریخ که خود آن تکرارناپذیر است، اگر چیزی هست که گهگاه تکرار میشود، همین غلطپنداریهای ناشی از غرور و غفلت انسانهاست که پادافرهاش هم دائم در دنبال آن پیش میآید، فقط آنکس که میتواند صورت آینده را در آیینه گذشته بنگرد از این پادافره سنگین در امان میماند.»
این نخستین درس برای آنهایی است که میخواهند تاریخ را مطالعه کنند و این نخستین درس در مقدمه کتابی است که چکیده تاریخ ایران از آغاز تا سقوط پهلوی را روایت میکند؛ به قلم استادی که در بیستوچهارمین روز شهریور78 آخرین جرعه حیات را نوشید و به جمع بزرگانی پیوست که تاریخپژوهی مدرن ایران را بنیان گذاشتند. دکتر عبدالحسین زرینکوب یکی از آخرین پژوهشگران بزرگ تاریخ، قلمی را که مدتی بود بهخاطر بیماریاش لرزان شده بود برای همیشه برزمین گذاشت و رفت. بیتردید او از آخرین استادان نسل طلایی پژوهشگری و نویسندگی تاریخ و ادب بود که تکرار نشد و یادش از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پاک نمیشود.
متولد27اسفند1301در شهر بروجرد بود. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند و بعد از آن به تهران آمد و تحصیلات تکمیلی را به پایان برد و بعد به زادگاهش برگشت و چندسالی در خرم آباد و بروجرد به تدریس پرداخت. در همین زمان بود که نخستین اثر او یعنی فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران را در بیستویکیدوسالگی نوشت.
در سال1324 در امتحانات ورودی دانشکده علوم معقول و منقول و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رتبه اول را کسب کرد. او از آخرین نسل شاگردان ملکالشعرای بهار بود. زرینکوب تمام دوران تحصیلی را با رتبه اول به پایان رساند و در سال1334 با درجه عالی رساله دکتری خود را با عنوان نقدالشعر تاریخ و اصول آن زیرنظر بدیعالزمان فروزانفر دفاع کرد. او از 1330 در کنار استادان بزرگی چون دکتر محمد معین و پرویز ناتلخانلری و غلامحسین صدیقی و عباس زریابخویی به طرح مقالات دایرهالمعارف اسلامی چاپ لندن دعوت شد. از سال1335 با رتبه دانشیاری در دانشگاه تهران شروع به تدریس تاریخ و تاریخ اسلام و تاریخ تصوف کرد. در کنار این، در دانشسرای عالی و دانشکده هنرهای دراماتیک و آکسفورد و سوربن و هند و پاکستان هم تدریس میکرد. او در سالهای ابتدایی ورود به دانشکده ادبیات با دکتر قمر آریان آشنا شد. دکتر قمر آریان متولد یک فروردین1301 در قوچان بود و از نخستین دانشجویان زن دانشگاه در ایران محسوب میشد. او در امتحانات سراسری رتبه دوم را گرفت و پدرش را که میخواست مدرسهای تاسیس کند تا قمر مدیریت آن را برعهده بگیرد، راضی کرد او را به تهران بفرستد. آشنایی او با عبدالحسین زرینکوب به گفته خانم دکتر آریان 9سال طول کشید و درنهایت در سال1332 با هم ازدواج کردند. نکته جالب اینکه آن دو با هم در امتحان دکتری شرکت کردند و دکتر زرینکوب نفر اول و دکتر آریان نفر دوم شد. این زندگی مشترک تا فوت دکتر زرینکوب ادامه داشت و باعث خلق آثار ادبی و تاریخی بسیاری شد.
هرچند دکتر زرینکوب تحصیلکرده رشته ادبیات بود، اما با توجه به پژوهشهایی که در تاریخ و بهخصوص تاریخ اسلام داشت تمایلش به تاریخ بیشتر بود و آثارش بیشتر در حوزه تاریخ شاخص و چشمگیر شده است. معروفترین کتاب او بیتردید «دو قرن سکوت» است که به حوادث تاریخ ایران، از حمله اعراب گرفته تا ظهور دولت طاهریان میپردازد. کتابی که البته با انتقادهایی هم روبهرو شد و استاد مرتضی مطهری در پاسخ آن کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» را نوشت.
دکتر زرینکوب با اینکه دو قرن سکوت را مهمترین کتاب خود میدانست در مقدمه چاپ دوم کتاب، مطالب محذوف را ناشی از خامی و تعصب خود دانسته و تأکید کرد: «در جایی که سخن از حقیقتجویی است چه ضرورت دارد که من بیهوده از آنچه سابق به خطا پنداشتهام دفاع کنم و عبث لحاج و عناد ناروا ورزم؟ از این رو، در این فرصتی که برای تجدیدنظر پیش آمد، قلم برداشتم و در کتاب خویش بر هرچه مشکوک و تاریک و نادرست بود، خط بطلان کشیدم. بسیاری از این موارد مشکوک و تاریک جاهایی بود که من در آن روزگار گذشته، نمیدانم از خامی یا تعصب، نتوانسته بودم به عیب و گناه و شکست ایران به درست اعتراف کنم. در آن روزگاران، چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هرچه پاک و حق و مینوی بود از آن ایران میدانستم و هرچه را از آن ایران -ایران باستانی را میگویم- نبود، زشت و پست و نادرست میشمردم. در سالهایی که پس از نشر آن کتاب بر من گذشت و در آن مدت، دمی از کار و اندیشه و در باب همین دوره از تاریخ ایران، غافل نبودم، در این رأی ناروای من چنان که شایسته است، خللی افتاد. خطای این گمان را -که صاحبنظران از آن غافل نبودند- دریافتم و در این فرصتی که برای تجدیدنظر در کتاب سابق دست آمد لازم دیدم که آن گمان خطای تعصبآمیز را جبران کنم».
او همچنین 2جلد کتاب «تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام» را نوشت که چکیده کامل تاریخ ایران بود. البته بخشی از کتاب تاریخ ایران بعد از اسلام در زمان پهلوی توسط ساواک توقیف شد و تنها جلد اول آن انتشار یافت. دکتر زرینکوب بعدها این دو کتاب را در یک مجلد به اسم «روزگاران» منتشر کرد. اما این آثار بخشی از آثار زرینکوب بود. او همچنین در زمینه ادبیات آثاری دارد که از مهمترین آنها میتوان به «با کاروان حله» مجموعهای از نقد ادبی، «از کوچه رندان»، «پلهپله تا ملاقات خدا»، «پیر گنجه»، «در جستوجوی ناکجاآباد»، «نامورنامه درباره فردوسی» و «شاهنامه تاریخ ایران» اشاره کرد.
دکتر زرینکوب بعد از انقلاب فرهنگی از دانشگاه دور ماند و دو سالی به فرانسه رفت و در آنجا مولویپژوهی را ادامه داد. او درنهایت در سالهای پایان عمر بیشتر وقت خود را روی پژوهش گذاشت و محفلی از دانشجویان را برای شناخت مولوی و تاریخ در خانه خود در مجتمع بهجتآباد گردهم آورد؛ محفلی که با شدتیافتن بیماریاش تعطیل شد و درنهایت نیز در شهریور78 برای همیشه به خاموشی گرایید.