راه سخت بازگشت به لالهزار
لالهزار در گفتوگو با یک کارشناس شهرسازی و بناهای تاریخی
محمدناصر احدی- روزنامه نگار
حال و روز خیابان لالهزار بیشباهت به فیلم بد و بیکیفیتی نیست که بد کارگردانی شده، دکوپاژ درستی ندارد، میزانسنهایش شلخته و بیحسوحال است، تمام فکر و ذکرش گیشه است، همه نقشاولهایش را به سیاهی لشکرها سپردهاند و از هر ستاره، هنر و ظرافتی تهی شده است. مطمئنا چنین فیلمی توجهی برنمیانگیزد و دلی برایش نمیلرزد و جز کدورتخاطر و ملالت دائم حاصل دیگری ندارد. این فیلم سالهاست در یکی از خاطرهانگیزترین خیابانهای تهران اکران شده و مشخص نیست بالاخره روزی از اکران پایین کشیده میشود و تصویری جذاب و احترامبرانگیز، همچون دوره شکوه خیابان لالهزار، جایگزین آن میشود یا خیر. اما آنچه مشخص است این است که لالهزار خاطرهای رو به زوال است که دارد از حافظه شهری پیر و فرسوده، پاک و سترده میشود و همچون قهرمانی که دورهاش به سر رسیده، میرود تا سلانهسلانه در لابهلای تاریخ پر از گردوغبار این شهر گم وگور شود. همین چند وقت پیش بود که خبر رسید «سینما ایران»، یکی از نمادهای قدیمی این خیابان تاریخی، قرار است تخریب شود و احتمالا در جای آن مجتمعی تجاری سودآوری قد علم کند. گویا مثل هر فیلم پرعیب و ایراد دیگری قرار نیست مصایب و مشکلات این خیابان تمام شود و اتفاقا هرچه زمان بیشتر میگذرد - چون اصالت آن بیشتر فراموش میشود - خطاها و اشتباهات بزرگتری رقم میخورد. گویا تنها چاره متوقف کردن این توالی سکانسهای اشتباه و بیچِفت و بست، یک کات آنی و شوکهکننده است. اسکندر مختاری، استاد دانشگاه و کارشناس شهرسازی و بناهای تاریخی، درباره اهمیت کارگردانی مجدد این خیابان و حفظ میراث آن با همشهری گفتوگو کرده است.
در شهر تهران که فهرست بلندبالایی از مسائل و مشکلات خاص خود را دارد، خیابان لالهزار از چه نظر اهمیت دارد که باید نگرانش بود و دغدغه حفظ و رسیدگی به آن را داشت؟
خیابان لالهزار یکی از گرانبهاترین میراثهای تهران است که بخشی از هویت این شهر به آن وابسته است. اگر بپرسیم «تهرانی بودن» به چه عواملی بستگی دارد، یکی از عواملش همین فضاهای شهری است و در میان فضاهای شهری تهران، لالهزار به واسطه خاطرههای جمعی چند نسل مختلف که در طول سالیانسال در خود جای داده، در مرتبه نخست قرار میگیرد. البته میشود میراث شهری را نادیده گرفت، ولی هویت شهر از دست میرود؛ آنهم به چه قیمتی؟ به قیمت استفاده مکانی از این هویت؟ چنین کاری جایز است؟ آیا جایز است در یک ظرف گرانبهای شیشهای چند تکه سنگ حمل کنیم یا باید آن ظرف را در ویترین بگذاریم و از زیباییاش لذت ببریم؟
میشود به لالهزار بار تراکم و بار فعالیت صنوف مختلف را تحمیل کرد، اما آیا این در شأن لالهزار است؟ این در شأن هیچ خیابانی نیست که عابر در آن امنیت نداشته باشد و نتواند در آن حرکت کند. در لالهزار امروز بهدلیل تراکم موتورسیکلت، ماشین و چرخدستیها عابر نمیتواند به هیچ جهتی حرکت کند. باید رابطهای بین ظرف و مظروف وجود داشته باشد. آنچه دارد به لالهزار تحمیل میشود در شأن لالهزار نیست.
این خیابان در گذشته مکانی فرهنگی بوده و از کالبد و بدنه ارزشمندی برخوردار بوده است. لالهزار زمانی نشانه دوره تجدد و مدنیت تهران جدید بوده که این نشانه حالا در حال پاک شدن است.
باتوجه به اینکه سالنهای سینما و تئاتر لالهزار سالهاست که دیگر فعال نیستند و حتی افراد میانسال هم خاطرهای از دوره رونق آن ندارند، احیای این خیابان از چه منظری اهمیت دارد؟ این را از این بابت میپرسم که برای نسلهای جدید پردیسهای سینمایی جایگزین خیابانی مثل لالهزار شدهاند و به واسطه امکان «مصرف» بیشتر برای جوانان محبوبترند.
چرا نباید به جای اینکه در نقاط مختلف شهر سینماهای چندسالنه بسازیم، سینماهای لالهزار را بازسازی و فعال کنیم؟ هزینه نگهداری و احیای سالنهای سینما و تئاتر لالهزار بهاندازه هزینه تأسیس سالنهای جدید نیست. در 100سال اخیر، در توسعه شهری، چیزی همعرض لالهزار ساختهایم؟ برای مثال، خیابان اندرزگو را میشود میراث شهری تلقی کرد؟ در آن یک نقطه افتخار میبینید؟ منطقه تازهتأسیس 22 یا سایر مناطق نوساز را چطور؟ در هیچ جای شهر ارزشی مثل لالهزار تولید نکردهایم. در مقطعی از تاریخ شهر تهران ارزشی تولید شده که بعدتر هیچگاه نتوانستهایم مشابهش را تولید کنیم.
سینماهای لالهزار میتواند انبار باشد، اما بعدا باید بگوییم که با شهرمان چه کردهایم. رها کردن لالهزار مثل این است که پدربزرگمان را به صرف اینکه خودمان بچه داریم رها کنیم و بگوییم هزینه درمان و نگهداری از پدربزرگمان را صرف بچههایمان کنیم. اینها یادآور خاطرات گذشته ما هستند. البته اشاره ما به لالهزار قبل از انقلاب نیست که دوره 15-10سال آخرش به ابتذال کشیده شده بود. اشاره ما به دوره شکوه آن است که روشنفکران و تحصیلکردگان به آنجا رفتوآمد داشتند و سینماها، تئاترها و روزنامههای فراوانی در آن فعال بودند و این خیابان محل گفتوگو و تبادل آرا بود. مقدمات از بین رفتن لالهزار در 15-10سال قبل از انقلاب فراهم شده بود. اگر به لالهزار ارجاع میدهیم به لالهزاری اشاره داریم که محل ابتذال و عشرت نبود. منظور ما لالهزاری است که مظهر تجدد و مشروطه و جنبشهای ملی و حرکتهای پارلمانی و آزادی مطبوعات بود.
فکر میکنید برای احیای لالهزار چه میتوان کرد؟
لالهزار به طرح فرادست نیاز دارد و آن هم این است که فارغ از ارزش لالهزار، مسئولان به این نتیجه برسند که این خیابان تحمل این حجم از فعالیت را ندارد. اصلا محیط آن انسانی نیست؛ یک محیط رهاشده است. سازمان ساماندهی مشاغل شهرداری تهران باید برای صنف لوازم الکتریکی، لوازم یدکی و لوازم خانگی مکانهایی را پیشبینی و اقدام به انتقال این اصناف کند. اگر چنین کاری شود، خود صاحبان سرمایه میروند و در این مکانهای جدید سرمایهگذاری میکنند؛ مثل اتفاقی که برای بازار میوه و ترهبار میدان امینسلطان رخ داد و به جای دیگری منتقل شد یا صنف آهنفروشان یا ترمینالها که به نقاط مناسب دیگری انتقال داده شدند. به محض اینکه اعلام شود شهرداری چنین قصدی دارد، خود اصناف پا پیش میگذارند و فشار تقاضا از روی لالهزار برداشته میشود؛ چراکه سرمایهگذار جایی سرمایهگذاری میکند که برایش بهصرفه باشد و وقتی سرمایهگذاری در لالهزار سود نداشته باشد، طبیعتا اصناف جای دیگری مستقر میشوند. حتی لازم نیست که این جابهجایی به خارج شهر باشد. در خود شهر ظرفیتهایی برای ایجاد مناطق تجاری متناسب با اصناف فعال در خیابان لالهزار وجود دارد. اگر قصد احیای لالهزار را داریم، چاره کار در این است.