علی شفیعی، ستاره تیم ملی والیبال، از دوران قرنطینه، پایان تعطیلی لیگ والیبال و ازدواج بیسروصدایش میگوید
قبل از کرونا بله را گرفتم
مهرداد رسولی
پایین کشیده شدن کرکره برخی رشتههای ورزشی نخستین پیامد شیوع کرونا برای جامعه ورزش بود، اما بسیاری از ورزشکاران چنین تهدیدی را به فرصت بدل کردند. علی شفیعی، ملیپوش والیبال ایران، یکی از همین ورزشکارانی است که در روزها و ماههای انتظار برای بازگشایی لیگ والیبال ایران، نیمه پر لیوان را دیده و در همین فرصت نسبتا کوتاه مشغول رتق و فتق امور ازدواجش بوده است. او معتقد است کرونا مجال وفادار ماندن به سنتها را از ورزشکاران گرفته، اما فرصت همنشینی با اطرافیان و سروسامان دادن به کارهای مهم و عقب افتاده را نصیب آنها کرده است. با او درباره دلمشغولیهای روزهای قرنطینه، تعطیلی و از سرگیری لیگ والیبال و ازدواج بیسروصدایش گفتوگو کردیم.
در دوره کرونا، ورزش ایران یکی از طولانیترین رکودها را تجربه کرد و خیلی از مسابقات ورزشی به حالت تعلیق درآمد. چه خبر از والیبال؟
برای والیبال هم دوره بسیاری سختی بود. والیبال برایمان بیش از آنکه حرفه باشد عشق است و ما چندماه از عشقمان جدا شدیم. خدا را شکر لیگ والیبال به هرشکل ممکن دوباره استارت خورد و ما دوباره به عشقمان رسیدیم، اما هنوز یکسری دلواپسیها وجود دارد که قبلا نبود و کارمان را سخت میکند. در هر صورت چارهای نیست و باید با شرایط بسازیم، چون کل دنیا با کرونا درگیر شده است.
البته دوران قرنطینه برای یکسری از ورزشکارها توفیق اجباری بود، بهخصوص برای ورزشکارهایی مثل شما که مدام درگیر مسابقات باشگاهی و ملی بودند.
بله، کرونا برای من یک فرصت خوب ایجاد کرد و بهطور کاملا اتفاقی با ماجرای ازدواجم گره خورد. وقتی خبر شیوع کرونا در ایران تازه بر سر زبانها افتاده بود و نظرهای موافق و مخالف وجود داشت به خواستگاری رفتم. آن موقع بازیکن شهرداری ارومیه بودم و 2روز از مربی مرخصی گرفتم تا مراسم خواستگاری را برگزار کنیم. وقتی به ارومیه برگشتم و یک بازی دیگر انجام دادیم و بعد از آن گفتند بهدلیل شیوع کرونا لیگ والیبال تعطیل است، همین تعطیلی لیگ باعث شد من و خانواده همسرم بیشتر همدیگر را بشناسیم. یقین دارم اگر مسابقات باشگاهی ادامه پیدا میکرد و اردوی تیم ملی هم برپا میشد زمان زیادی برای معاشرت با خانواده همسرم نداشتم و شیوع کرونا و تعطیلی لیگ، این فرصت را به من داد.
مراسم را مختصر و جمعوجور برگزار کردید؟
من بله را قبل از کرونا گرفته بودم اما باید مراسم و سنت خواستگاری را بهجا میآوردیم. البته ازدواج ما شبیه هیچ ازدواج دیگری نبود، چون مراسم اولیه خیلی ساده و فقط با حضور پدرومادرها و بدون برپایی جشن و مهمانی برگزار شد. به هر حال کرونا با همه داستانهایی که برای ما درست کرد یکسری خوبیهایی داشت و آن هم این بود که فرصت برای انجام کارهای مهم برایمان مهیا شد. این هم روی دیگر سکه است.
به نکته مثبتی اشاره کردید؛ اینکه کرونا هم تهدید بود هم فرصت. این دوره برای شما چه تجربهای را رقم زد؟
شخصا نیمه پر لیوان را میبینم. من چند سالی میشود که در تهران زندگی میکنم و خانوادهام ساکن آمل هستند و بهدلیل درگیری با تمرینات و مسابقات باشگاهی و ملی خیلی کم پیش میآمد که به آنها سر بزنم. کرونا باعث شد مدت زمان بیشتری را در کنار خانوادهام سپری کنم. درست است که کنارهمبودنها توأم با استرس و نگرانی بود، اما شخصا به چشم یک فرصت به آن نگاه کردم.
اصلا چطور شد که در چنین وضعیتی به فکر ازدواج افتادید؟
ازدواج، پروسهای نیست که یکشبه اتفاق بیفتد. من از چندماه قبل برای مراسم خواستگاری تدارک دیده بودم و کرونا بهطور ناگهانی وارد زندگی ما شد. شاید اگر میشد این قضیه را پیشبینی کرد زودتر به خواستگاری میرفتم.
برگزاری مراسم مختصر و بیسروصدا، یعنی تغییر سبک زندگی مردم که در دوره کرونا شاهد آن بودهایم. بهعنوان کسی که این تغییرات را لمس کردهاید با آن موافقید؟
بهنظرم بهجا آوردن سنتها خیلی شیرین است، چون یادآور خاطرات خوبی است که از قدیم برای ما به یادگار مانده است. از طرف دیگر با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و مشکلات معیشتیای که برای همه بهوجود آمده خیلی سخت است که به سنتها پایبند بمانیم، چون هزینهبر است. شخصا تصور میکنم در همین وضعیت دشوار هم تا یک جایی میتوان سنتها را بهجا آورد، بهخصوص برای خانمها، چون پوشیدن لباس عروس و برگزاری مراسم عروسی در ذهنشان میماند. اگر کرونا نباشد هم میشود مراسم سنتی ازدواج را یک مقدار سادهتر و به دور از چشم و همچشمیها برگزار کرد.
به هر حال برگزاری مراسم مختصر و بیسروصدا هم یک تجربه جدید است. از این تجربه شخصی برایمان بگویید.
ما به یک عقد ساده در محضر بسنده کردیم و هیچ مراسمی در کار نبود. سنتها را در حدی بهجا آوردیم که بتوانیم با هم زندگی کنیم. حالا باید بنشینیم و منتظر بمانیم تا قضیه کرونا ختم به خیر شود. اگر کرونا نباشد، من و همسرم برای برگزاری مراسم عروسی آمادگی داریم.
ورزشکارها الان جزو مشاغل پرخطر محسوب میشوند، چون مدام در محیط تمرین و مسابقه حضور دارند. همسرتان با این قضیه مشکلی ندارد؟
بهطور کلی زندگی با یک ورزشکار حرفهای برای خانمها بسیار سخت است، چون ورزشکار مدام باید در چارچوب زندگی کند. تازه عروس و دامادها دوست دارند در اوایل زندگی با اطرافیان، بهخصوص خانوادهها معاشرت داشته باشند، اما کرونا فعلا این فرصت را از ما گرفته است. البته اگر کرونا هم نباشد بهواسطه درگیری با مسابقات ملی و باشگاهی، خیلی در اختیار خانواده نیستیم. باید از همسر خودم و همسر همه ورزشکاران تشکر کرد که با این شرایط کنار میآیند. زندگی ما ممکن است از بیرون بسیار مجلل و بیدردسر باشد، اما ماجرای کرونا نشان داد که ورزشکارجماعت و خانوادههای آنها چقدر زود در معرض خطر قرار میگیرند و چقدر آسیبپذیرند.
در دوره کرونا جز والیبال، معمولا مشغول چه کار دیگری میشوید؟
در آمل و در دوران قرنطینه با چندنفر از دوستانم که همه زوج بودیم بازیهای فکری میکردیم. گاهی اوقات هم آشپزی میکردیم و صرفا نیتمان وقتگذراندن بود. میخواستیم با سرگرمی و دورهم جمع شدن از این دوران به سلامت عبور کنیم، اما اگر زمان به عقب برگردد سراغ کارهای مفیدتری میروم؛ مثلا اینکه صرفا دنبال وقت گذراندن نباشم و به زندگیام نظم و انضباط بدهم. البته استرس و دلهره دوران قرنطینه تمرکزلازم برای انجام کارهای مفید را از ما گرفته بود.
در این شرایط باید به حضور در المپیک توکیو هم فکر کنید که به باور خیلیها خاصترین المپیک تاریخ است. شرایط بهگونهای است که برای حضور آبرومندانه در المپیک آماده شوید؟
بهطور کلی المپیک یک رویداد خاص است و بهخاطر شرایطی که بعد از شیوع کرونا بهوجود آمد خاصتر هم شده. بسیاری از کشورهایی که به المپیک راه پیدا کردهاند از ما جلوتر حرکت میکنند، چون در دوره کرونا هم اردوهای مرتب و منظم داشتند و از همه مهمتر مربی داشتند. بعد از قطع همکاری فدراسیون والیبال با کولاکوویچ، مدت زمان قابلتوجهی را بهخاطر نداشتن مربی از دست دادیم، اما با انتخاب آلکنو بهعنوان سرمربی جدید تیم ملی به آینده امیدواریم. لیگ والیبال هم با همفکری و خردجمعی از سر گرفته شده و بازیها در حال برگزاری است. اگر لیگ تعطیل میماند فاصله زیادی بین شرایط مسابقه و شرایط تمرین ایجاد میشد. المپیک توکیو برای ما بسیار سخت است، چون مربی روسی، تازه به تیم ملی ملحق شده و در مقایسه با مربیانی که یک یا 2سال با تیمهایشان کار کردهاند زمان کمتری را در اختیار دارد. با این حال تیم ملی ایران تلفیقی از بازیکنان جوان و باتجربههاست و بهنظرم درخشش در المپیک دور از دسترس نیست، اما به واسطه شرایطی که کرونا برایمان رقم زد بهطور دقیق نمیتوان آینده را پیشبینی کرد. حضور من در تیم ملی بهنظر سرمربی جدید بستگی دارد، اما بهعنوان بازیکنی که برای تیم ملی به میدان رفته این قول را به مردم میدهم که بچهها کم کاری نمیکنند و برای شادی دل مردم به میدان میروند.
بعد از المپیک توکیو و پایان کرونا به برگزاری مراسم عروسی فکر میکنید؟
پیشنهاد خوبی است و به آن فکر میکنم، اما باید ببینیم کرونا کی ریشهکن میشود. عروسی، بدون برگزاری مراسم لطف چندانی ندارد و بهعنوان کسی که به سنتها پایبند است از برپایی جشن و مهمانی استقبال میکنم. تا آن موقع باید با شرایط کنار بیاییم و پروتکلها را رعایت کنیم.
در همینه زمینه :