کرونا؛ دموکرات دیگرگون شده
فرزام شیرزادی_نویسنده و روزنامهنگار
1- تا چند وقت دیگر، کرونا در ایران یکساله میشود. ویروسی یکساله که طی آمدنش در همین سیصد و چند روز، نقد و نظرهای ضد و نقیض پرشماری دربارهاش گفته و منتشر شد. از تشخیص و شناسایی آنیاش گرفته تا کشف واکسنش و اینکه به کودکان گزندی نمیرساند و بعد معلوم شد میرساند. بحث آزمایشگاهی بودن و نبودنش. انعکاس اخبار بهظاهر آرامبخش رسانهها در اوج مرگومیر و هراس پنهان خود همان رسانهها و کتمان بخشی از حقیقت؛ در مقطعی بسیاری از رسانهها مدام و پیدرپی گوشزد میکردند که «مردم نترسید!» و بعد خبرهایی به مردم میدادند که چارهای جز ترسیدن نبود و نیست. از میان همه این اظهارات و اخبار ظاهرا علمی و غیرعلمی، یکی این بود که کرونا دموکرات است و غنی و فقیر و مسئول و غیرمسئول نمیشناسد. حالا در آستانه یکسالگیاش، معلوم شده کرونا فقط در رفتن بهسوی ثروتمند و فقیر بهظاهر دموکرات است و این دموکرات نامرئی، در جدال با آن تَنهای متفاوت و متضاد، چهره عوض میکند؛ در فقیر ثروتمند میشود و دمار از روزگار طرف درمیآورد و در ثروتمند عموما فقیر میشود و کمتر به صرافت از پا درآوردن میافتد. این یعنی کرونا از ماهیت اولیهاش - دموکرات بودن - عدول کرده است؛ نسخه بدبختها و ندارهایی را که نان برای خوردن ندارند میپیچد و سهقبضهشان میکند و عموما رغبت چندانی برای نفوذ در تَنهای پرورده و ضخیم ندارد. این یعنی کرونا هم فقیر و غنی میشناسد و اگر هم دموکرات بودن را یدک میکشد، دستکم در سرزمین ما بنا بر ویژگیهای میزبانش تغییر هویت میدهد.
2- بهگمانم تا زمانی که کرونا رخت و لباس سراسر افکندهاش را برنکشیده و نرفته است، پولدارها و مایهدارانی هستند که از دست دادن، بغل کردن و بوسیدن هم چندان هراسی ندارند؛ شاید مثل راویان کتاب دکامرون. «بوکاچیو» در کتاب دکامرون که دربرگیرنده مجموعهای از داستانهاست، راویانی دارد که قصههای کتاب را تعریف میکنند؛ راویانی شامل 3مرد جوان و 7زن جوانتر؛ همانهایی که از شهری طاعونزده گریختهاند و در خانهای قصر مانند، نزدیک فلورانس پناه گرفتهاند. حالا در زمانه کرونا هم پولدارهایی که خونشان رنگینتر از دیگران است به قصرهای دنج پناه بردهاند و آنجا کمی شبیه به قهرمانهای داستان دکامرون خودشان را با لذاتی متنوع سرگرم میکنند و در همین اوضاع، آدمهای معمولی - بسیار معمولی - با کرونا دستوپنجه نرم میکنند.
3- در زمانه کرونا، بیشتر سیاستمداران، برخی از مثلا خردمندان و حتی روانکاوان متعددی که پیش از این اعتقاد و اعتنایی به چیزی جز نظم نصفونیمه اطرافشان نداشتند، قواعد گذشته را برهم زدند و خلاف آنچه میگفتند عمل کردند. «گابریل توپینامبا» از روانکاوان پیرو لَکان در نامهای به یکی از دوستانش مینویسد: «روانکاوانی که سابقا به دلایل نظری، با درمان روانتحلیلی غیابی از طریق تلفن یا اسکایپ اکیدا مخالف بودند، به محض آنکه ملاقات حضوری بیماران ناممکن شد، از ترس اینکه درآمدشان را از دست بدهند، آن را تأیید کردند.»
4- چندصباحی دیگر که یحتمل به این زودیها نیست، اگر کرونا بساطش را جمع کند و زندگی به اوضاع عادی بازگردد، اوضاع جدید، همان وضع سابق نخواهد بود. «اسلاوی ژیژک» فیلسوف و نظریهپرداز 71ساله اسلوونیایی در کتاب اخیرش «عالمگیر؛ کووید-19» مینویسد:«پس از کرونا، اموری که معمولا بخشی از زندگی روزمره ما بود دیگر اموری بدیهی نخواهد بود. ما باید نوعی زیستن و زندگی بسیار شکنندهتر را بیاموزیم که توأم با مخاطرات دائمی است. ناچار خواهیم شد نگرش کلیمان نسبت به زندگی و هستی خودمان را بهعنوان موجوداتی زنده در میان دیگر اشکال حیات عوض کنیم. به سخن دیگر، اگر «فلسفه» را نامی برای سمتگیری اصلیمان در زندگی بدانیم، ناچاریم یک انقلاب فلسفی راستین را از سر بگذرانیم.»
5- تا اینجای کار عیان است که کرونا چندان هم دموکرات نیست؛ دستکم در از پا درآوردن آنهایی که اسیرشان میکند یکسان رفتار نمیکند و بعید است که از دوران این بیماری نفسگیر تجربهای در خور و کاربردی کسب کنیم. هگل میگوید: «تنها درسی که میتوانیم از تاریخ یاد بگیریم این است که از تاریخ هیچ نمیآموزیم.» این یعنی تردید وجود دارد که کووید-19ما را آگاهتر کند و فاصله غنی و فقیر کمتر شود.
پینوشت:
* برخی نقلقولها برگرفته از کتاب «عالمگیر؛ کووید-19» نوشته اسلاوی ژیژک با ترجمه هوشمند دهقان است.