سازگاری سخت با جهان توییتر
نظرسنجی از3کارشناس اقتصادی، سیاسی و رسانهای درباره تأثیرات و نحوه فعالیت چهرههای مطرح در توییتر
شبنم مجیدی ـ روزنامهنگار
احتمالا شاید اگر در توییتر تازهوارد باشید، کمی احساس سردرگمی کنید. توییتر فضای خاص خود را دارد. فرهنگ و اصطلاحات خاص خود که باید حتما مدتی از حضور شما بگذرد تا با آنها آشنا شوید. نوع لحن آدمها را بشناسید و بلد شوید که چطور با دیگران ارتباط برقرار کنید. باید بدانید چه محتوایی را مناسب مخاطب توییتر بگذارید تا دیده شوید و باید یاد بگیرید که چطور کاری کنید تا توییتریها شما را از خودشان بدانند. میان اشخاص و چهرههای مطرح در حوزههای مختلف هم گاهی میبینیم که توانستهاند در توییتر موفق عمل کنند. و البته تعداد زیادی را نیز داریم که نتوانستهاند از ظرفیت این فضا به درستی و به خوبی بهرهببرند. به همین دلیل هم هست که حضور خیلی از آنها در توییتر بسیار کمرنگ یا حداقل به دور از آن شور و هیاهویی است که در شبکههای اجتماعی دیگری مثل اینستاگرام و تلگرام دارند. توییتر برای بعضیها پلتفرم مناسبی بوده و راه درست استفاده از آن را یاد گرفتهاند و بعضیهای دیگر همچنان نتوانستهاند مخاطبان این شبکه اجتماعی را با خود همراه کنند اما بهطور کلی این فعالیتهای مجازی از سوی چهرههای خاص در توییتر چه تأثیراتی بر جا میگذارد؟ و آنها بالاخره چقدر توانستهاند خود را با جهان توییتر تطبیق دهند؟ اینها سؤالهایی است که 3کارشناس اقتصادی، سیاسی و رسانهای به آنها پاسخ دادهاند که در ادامه میخوانید.
سیاستمدارانی که دنبال محبوبیتاند
جلال میرزایی ـ نماینده مجلس دهم شورای اسلامی
بهنظر میرسد در ایران چهرههای سیاسی اصولگرا نسبت به اصلاحطلبان فعالیت توییتری بیشتری دارند. تعداد انگشتشماری اصلاح طلب داریم که عمدتاً نقدهایی سازنده را مطرح میکنند یا به نوعی در برابر نقدهای غیرمنصفانه از دولت دفاع میکنند. اما طیف منتسب به اصولگرایان که بسیار با برنامه در زمینه فعالیت در توییتر ورودکردهاند به نوعی از این شبکه اجتماعی برای آگاهیبخشی به جامعه استفاده میکنند. مطالبی را معمولاً منتشر میکنند که به نوعی بیشتر در پی آشکارسازی ضعفهاست. عمدتاً در پی تخریب و القای ناکارآمدی دولت، دامنزدن به نارضایتی از دولت و ناامید کردن مردم از آینده هستند. مثلاً در چندماه اخیر بیشتر راجع به استیضاح رئیسجمهور صحبت میکنند. البته نمیتوان با دقت و اطمینان گفت که مردم چه واکنشهایی نسبت به این قبیل مطالب دارند اما تا جایی که میدانم استقبال کاملی نمیشود. بهنظر میرسد که وقتی فضا فقط برای تخریب استفاده شود، تازگی خود را از دست میدهد و تمرکز بر ناامید کردن جریان حامی دولت کمکم ماجرا را بیمعنی میکند.
جریانهایی مرتبط با جنبشهای دانشجویی و فعالان رسانهای نیز تحت فشارهایی که وجود دارد پویایی خود را در توییتر از دست دادهاند. جریان اصلاحطلب با همراهی این دو جریان بود که به نوعی میتوانست اثرگذار باشد. اما این دو جریان مدتهاست که منفعل شدهاند. یک دلیل آن این است که آنها انرژی بالایی داشتند که بخشی از آن در انتخابات ریاستجمهوری گذشته تخلیه شد. امید داشتند که با رأی دادن میتوانند تحولی در جامعه ایجاد کنند اما اتفاقات آنطور که پیشبینی میشد پیش نرفت و حتی بهبود روابط خارجی نیز از سوی آمریکا متوقف شد. کارشکنیهای داخلی نیز این دو جریان فعال را ناامید کرد. جامعه ما قبلا سیاستزده بود. این سیاستزدگی باعث شده بود مردم بیشتر مسائل را از بعد سیاسی تحلیل کنند. اما الان مشکلات معیشتی برای همه تبدیل به چالشی اساسی شده است. عمده دغدغه مردم مسائل اقتصادی و معیشتی است. در نتیجه آنها به سیاست داخلی و خارجی نیز از همین زاویه نگاهمیکنند و نوع توجه آنها به شخصیتها و جناحها نیز بر اساس این است که کدام بخشی از کارها و گفتههای آنها قرار است منجر به کاهش فشار اقتصادی شود یا گشایشی ایجادکند.
سیاستمداران باید اصول و معیارهایی در توییتر داشته باشند که الزاماً ممکن است مطابق میل مردم نباشد. آنها باید با درنظرگرفتن اخلاق، رعایت حرمتها، احترام متقابل و احترام به نظر مخالف فعالیت کنند. چارچوب فعالیت آنها باید در جهت منافع ملی و امنیت ملی باشد. اما سیاستورزی میان سیاستمداران ما در توییتر تنزل پیدا کردهاست. بعضی از آنها به جای اصلاح امور دنبال این هستند که در کوتاهمدت محبوب شوند. کسب محبوبیت بدون توجه به معیارها و اصول نتیجهای برای جامعه ندارد.
اینکه مسئولان، چهرههای سیاسی، شخصیتها و افرادی که صاحبنظر هستند و دیدگاه مشخصی دارند دغدغههای خود را با مردم در میان بگذارند و نظرشان را به مردم بگویند چیز بدی نیست اما اگر نگاه ابزاری داشته باشند و بخواهند برای کسب محبوبیت از ابزار توییتر استفاده کنند کمکی به جامعهپذیری سیاسی و توسعه سیاسی نمیکند.
چهرههای رسمی در توییتر با مردم مرز ایجاد کردهاند
داوود سوری ـ اقتصاددان
در توییتر فضایی در اختیار همه قرار دادهشده که میتوانند در آن با تعدادی از افراد که شاید هیچ موقع آنها را در دنیای واقعی نبینند، تعامل کنند. فضایی که تجربه خود من در استفاده از آن مثبت بوده و با آن توانستهام نظراتم را به عدهای برسانم و با آنها در ارتباط باشم. نمیتوانم آن را با شبکههای اجتماعی دیگر مقایسه کنم چون در آنها ورود نداشتهام اما در اینجا با افراد مختلفی مواجهیم. تیپهای مختلف شخصیتی، مسئولان، افراد سیاسی و... نیز در این شبکه اجتماعی حضور دارند. البته این افراد معمولاً همان حرفهای مجامع رسمی خود را در اینجا هم تکرار میکنند و به نحوی آن نظرات را به دیگران انتقال میدهند. از این جهت که این مسئولان میتوانند عکسالعمل مردم را در برابر حرفهایشان ببینند، خوب است، چرا که مثلا همین صحبتها اگر از طریق رسانهای مثل صداوسیما منتقل شود، شاید واکنشهای مردم هرگز دیده نشود. البته خیلی از چهرههای مطرح سیاسی و اقتصادی هم ترجیح میدهند همچنان در توییتر هم ارتباط آنها یکسویه باشد و کامنتهای خود را میبندند تا کسی اجازه گذاشتن نظر برایشان را نداشتهباشد. خیلیها هم اهمیتی بهنظرات مردم نمیدهند و صرفاً دنبال گوش مجانی میگردند. بهنظرم این قبیل اشخاص در فضای توییتر مزاحم هستند و علاقهای به شنیدن آنها ندارم. اما بهطور کلی افرادی هم هستند که در این فضا معروف شدهاند و سؤالهایی میپرسند یا نکاتی را مطرح میکنند که به نوعی همه میتوانند از آن استفادهکنند. وقتی توییتر برای انتقال اطلاعات و نظرات و گرفتن بازخورد استفاده میشود، میتواند ابزار مفیدی باشد. مشکلی که چهرههای رسمی در این فضا دارند این است که یک نوع مرزبندی بین خود با سایر مردم دارند. و از همین نقطه تفاوت آنها با مسئولان و چهرههای رسمی کشورهای دیگر در توییتر مشخص میشود. مسئولان ما در این فضا راحت نیستند؛ راحت نمینویسند. در دنیا به این صورت نیست. بالاترین مقامات کشورها هم راحت در توییتر اظهارنظر و عقاید خود را مطرح میکنند. شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی یا هر چیزی که هست باعث شده چهرههای رسمی در ایران نتوانند در توییتر راحت ابراز عقیده کنند و حتی از این کار اکراه دارند.
بیشتر چهرههای مطرح درک درستی از توییتر ندارند
جواد افتاده ـ کارشناس رسانههای نوین
استفاده از ظرفیت توییتر بستگی بهخود چهرهها و اشخاص دارد. هر فردی بر اساس مسائل فرهنگی و اجتماعی و ارزشهای خود در این فضا فعالیت میکند. بعضیها بدون شناخت وارد این دنیا میشوند و حتی فکر میکنند میتوانند مانند فضای اینستاگرام با دنبالکنندگانشان ارتباط برقرارکنند. این در حالی است که پلتفرم توییتر اساساً با اینستاگرام و تلگرام متفاوت است. توییتر بیشتر جنبه خبری و البته فضایی غیررسمی دارد. در اینجا آدمها راحتتر صحبت میکنند و نسبت به اطراف دید منتقدتری دارند. در توییتر نمیشود با ادبیات و ساختار بقیه شبکههای اجتماعی صحبت یا رفتار کرد؛ باید مثل یک توییتری باشی و مثل یک توییتری رفتار کنی تا دیده شوی. در میان چهرهها نیز آنها که این فضای خاص توییتری را درک کردهاند توانستهاند موفق و تأثیرگذار باشند؛ بهعنوان مثال جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران این فضا و نوع مخاطبان آن را کاملاً درک کرده است و توانسته موفق باشد اما بعضیها فکر میکند توییتر یک تریبون تبلیغاتی است و فقط میخواهند حرف خودشان را بزنند؛ نمیتوان با آن بهعنوان یک رسانه یک طرفه رفتار کرد.
البته فضای توییتر ایرانی نیز با دنیا متفاوت است. در تحقیقی 32هزار کاربر فعال توییتر را بررسی کردیم و متوجه شدیم ایرانیها در توییتر که از اساس برای چت کردن طراحی نشده، بیشتر چت میکنند و همبستگی اجتماعی بالایی دارند. زیر توییتهای همدیگر با هم گپوگفت میکنند. فضای توییتر دنیا اینگونه نیست و بیشتر جنبه خبری و اطلاعرسانی دارد. علاوه بر آقای ظریف، آقای آذریجهرمی وزیر ارتباطات نیز تا حدودی توانسته فضای توییتر را درک کند اما اکثر چهرههای مطرح درک درستی از این فضا ندارند.
یکی از افرادی که عجیب و غریب فعالیت میکند آقای ترامپ است؛ جریان اصلی برایم مهم نیست و من خودم رسانهام. هر چی شما میگویید دروغ است و من راست میگویم. این تفکر باعث شده که عدهای فکر کنند میتوانند از توییتر این استفاده را ببرند اما توییتر نیاز به تعامل و صبر دارد.
بعضی از این چهرهها نیز برای گرفتن لایک و کامنت محتوا تولید میکنند که این خیلی بد است. برای شهوت رسانه و لایک شدن وارد این فضا میشوند. اما بهطور کلی فضای توییتر و میزان اثرگذاری و جنبههای مثبت و منفی آن بستگی زیادی به استفاده و نوع فعالیت در آن دارد. بهطور کلی میتوانم این فضا را میان چهرهها مثبت توصیف کنم چون به هر حال خیلی از مطالبات مردم در همین فضا دیده و شنیده شد.