• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
پنج شنبه 15 آبان 1399
کد مطلب : 114828
+
-

گفت‌وگو با هومن بالازاده، مهندس معماری که طراح بسیاری از پروژه‌های متفاوت کشور است

معماری تهران ناهمگون است

معماری تهران ناهمگون است

پرنیان سلطانی

اگر به‌تازگی از بزرگراه شهیدستاری گذر کرده باشید، حتما بین ساختمان‌های ریز و درشت کنار بزرگراه، نگاه‌تان روی یک بنای خاص و منحصربه‌فرد ثابت مانده است؛ ساختمانی که به کارخانه آجر کهن‌سرام تعلق دارد و معماری خاص آن  کار هومن بالازاده، آرشیتکت جوان و موفق کشور است. این ساختمان متفاوت و چشم‌نواز غرب تهران در سال 1398 جایزه معماری در بخش ساختمان‌های عمومی را به طراحش رساند و امسال نیز علاوه بر اول شدن در جایزه معماری «مَستر پِرایز»، در بخش ساختمان تجاری جایزه معتبر «دیزین» 2020 به‌عنوان نامزد نهایی معرفی شده است. سراغ هومن بالازاده رفته‌ایم؛ معمار نام‌آشنایی که کارشناسی‌ارشد معماری دارد و بیش از 100پروژه متفاوت و زیبا در سراسر کشور اجرا کرده  است.

  اساسا معماری تا چه اندازه می‌تواند باعث ایجاد حال خوب در شهر و شهروندانش شود؟
اگر شهر را به‌عنوان یک موجود زنده تصور کنیم که درون خودش پذیرای ما انسان‌هاست، باید بپذیریم که این موجود زنده اول باید حال خودش خوب باشد تا بتواند حال کسانی را که درونش زندگی می‌کنند، خوب کند. حالا چطور حال این موجود زنده خوب خواهد بود؟ از طریق زیبایی‌های بصری که درونش وجود دارد، سلامت هوایی که در آن جاری است، فضاهای عمومی موجود در آن و امکاناتی که می‌تواند در اختیار انسان‌ها قرار بدهد تا بتوانند با یکدیگر تعامل کنند.
  برخلاف بسیاری از شهرهای معروف دنیا که با معماری‌شان شناخته می‌شوند، معماری تهران، نظم و هارمونی خاصی ندارد. به‌نظرتان این مشکل چطور به‌وجود آمده؟
تهران به‌واسطه طرح‌های جامعی که بارها و بارها برایش ریخته شد و تغییراتی که در نتیجه اجرای این طرح‌ها به‌وجود آمد، ناهماهنگ و ناهمگون رشد کرد. اصلی‌ترین دلیلش هم این است که ما مدام لایه‌های تاریخی شهر را پاک کرده و اجازه می‌دهیم روی آن ساخته شود؛ درحالی‌که شهرهای مختلف دنیا توجه ویژه‌ای به لایه‌های تاریخی‌شان دارند و در هر تغییر و ساخت و‌سازی‌ مراقبت می‌کنند تا به بافت شهرشان آسیبی وارد نشود. به همین دلیل است که معماری تهران برخلاف بسیاری از شهرهای دنیا دارای هویت و کاراکتر خاصی نیست و ناهماهنگ رشد کرده است. حالا برای اینکه شهرمان هویت خودش را به‌دست بیاورد، نیازمند یک برنامه‌ریزی جامع و اصولی هستیم تا با ایجاد هماهنگی در مصالح، ارتفاع، الگوی همجواری‌ها، سبک و متد ساخت و... در آینده شاهد شهری با هماهنگی و هارمونی بهتری باشیم.
  مدیریت شهری را چقدر با جامعه آرشیتکت‌ها و معمارها همراه و همسو می‌بینید؟
تصویب طرح‌ها به‌صورت از بالا به پایین است؛ یعنی قاعده‌ای برای شهر تعریف می‌شود و تمام عناصر ساختمانی باید از آن الگو تبعیت کنند. قانون باید هوشمند و منعطف باشد و هرجا که نیاز به تغییر بود، خودش را تغییر دهد، در غیر این صورت با قانون‌های بسته سُلبی که از بالا به پایین تعریف شده و قادر به رصدکردن ساختارهای زیرین خودش نیست، نمی‌توان خیلی به‌دنبال تغییر بنیادین و مؤثری بود. برای دستیابی به این جریان باید فضایی شکل گیرد که در آن معماران بتوانند الگوهای جدیدی پیشنهاد دهند و از آن طرف سازمان‌های تصمیم‌گیرنده با استقبال و حمایت از این الگوهای جدید، زمینه‌ای فراهم کنند که سازنده‌ها هم نسبت به ساخت‌وسازهای اینچنینی ترغیب شوند.
  در وضعیت فعلی تهران با توجه به اینکه فضای بسیار کمی برای تفریح و گردش شهروندان وجود دارد، می‌توان از نگاه معمارانه استفاده کرد و کیفیت زندگی شهروندان را بالاتر برد؟
این موضوع همواره یکی از دغدغه‌های فکری خودمان هم بوده و هست. ما فضاهای خالی‌ای در شهر داریم که تکلیف آنها مشخص است؛ پارک‌ها یا فضاهای عمومی مانند سراهای محله. اما یک مدل از فضاهای عمومی هم هست که می‌توان آنها را درون ساختمان‌ها ایجاد کرد. به‌عنوان مثال ایجاد رستوران‌ها، کافی‌شاپ‌ها، محل‌های گردهمایی شهروندان و... در دل ساختمان‌های اداری و تجاری می‌تواند در این موضوع قرار گیرد. اما این اتفاق فقط با تلاش معمارانه رخ نمی‌دهد و نیاز به همان ساختار برد -بردی دارد که راجع به آن صحبت کردیم. درواقع ما باید اول ببینیم منافع شهرمان در چیست و بعد به‌دنبال راهکارهای دستیابی به این منافع باشیم. پویایی یک شهر به فضاهای عمومی آن است و اگر به‌دنبال شهری زنده و پویا هستیم، باید با تمام قدرتمان برای دستیابی به فضاهای عمومی بیشتر تلاش کنیم.
  معمولا وقتی از معماری زیبا و منحصربه‌فرد صحبت می‌کنیم، خانه‌های ویلایی و ساختمان‌های اداری و تجاری در ذهن‌مان نقش می‌بندد. در تهرانی که دارای آپارتمان و خانه‌های کوچک‌مقیاس است هم می‌توان به‌دنبال نگاه معمارانه و زیبایی‌شناسی بود؟
اصولا مسئله معماری در پروژه‌های شهری و عمومی، مسئله جدی‌تری است. اما این به آن معنا نیست که در تکدانه‌ها نتوانیم به‌دنبال نگاه معمارانه باشیم. اتفاقا پروژه‌های خیلی کوچکی هم وجود داشته‌اند که تبدیل به المانی برای نشانه‌گذاری محله‌شان شده‌اند و حتی توانسته‌اند خودشان را در سطح دنیا مطرح کنند. بدون شک اگر جامعه معماران بتوانند زمینه جغرافیایی، اقلیمی، تاریخی، فرهنگی و... این تکدانه‌ها را شناسایی کنند و از این منظر به آنها شخصیت دهند، آن‌وقت این پروژه‌های کوچک مقیاس هم تبدیل به پروژه‌های معماری منحصر‌به‌فردی خواهند شد.
  و این موضوع چقدر می‌تواند به تحقق هدفی که به‌دنبال آن هستیم، کمک کند؛ اینکه از طریق همین به‌اصطلاح تکدانه‌ها بتوانیم به یک معماری مشخص و شکل همگون در شهر برسیم؟
برای پاسخ دادن به این سؤال بیایید اول به این سؤال جواب دهیم که اساسا شکل یک شهر را چه عواملی می‌سازند؟ شکل یک شهر در ابتدا با جغرافیای آن ساخته می‌شود. به‌عنوان مثال تهران در قدم اول به‌واسطه کوه‌ها و شیبی که دارد شناخته می‌شود. اگر حفظ این شکل جغرافیایی برای ما ارزشمند باشد، آن‌وقت باید طوری برنامه‌ریزی کنیم تا شهرسازی‌مان در راه نمایش بهتر این شکل جغرافیایی قرار گیرد؛ اتفاقی که در برخی از شهرها افتاده و مزیتی به‌وجود آورده که باعث جذب توریست شده است. بعد از عامل اقلیمی، این تکدانه‌ها هستند که شکل کلی شهر را می‌سازند و اتفاقا به‌دلیل تکثرشان، تأثیر بسیاری بر شکل شهر دارند. اگر ما می‌خواهیم شهرمان را زیبا کنیم، باید به‌دنبال یک اتفاق هماهنگ باشیم و این اتفاق رخ نمی‌دهد مگر اینکه تکدانه‌های ما در بستر جغرافیایی و طرح جامع، زیبا و اصولی رشد کنند.
  به‌نظر می‌رسد در شهرهای بزرگی مثل تهران، نگاه زیبایی‌شناسی و معمارانه قربانی سرعت ساخت‌وساز شده است. با این ضرباهنگ تند توسعه شهر، باز هم می‌توانیم نگاه معماری را به ساختمان‌های شهر اضافه کنیم؟
بله، این موضوعی است که تا امروز خیلی کم‌اهمیت و کمرنگ بوده است، چون ارگانی وجود نداشته تا جریان برد -برد شهر و سازنده را توأمان درنظر بگیرد، اما هم‌اکنون نگاه جدی‌تری به این موضوع می‌شود. اگر ما بتوانیم معادله قوانین موجود را تغییر بدهیم، چرا که نه؟ می‌توانیم در همین ضرباهنگ تند گسترش شهر هم به‌دنبال نگاه معماری و زیبایی‌شناسانه باشیم که باعث شود بعد از 20سال شهرمان به‌گونه دیگری دیده شود.
  جایگاه معماری ما در مقایسه با معماری دنیا کجاست؟
این سؤالی است که پاسخ به آن نیاز به یک کار تحقیقاتی دارد. اما به هر حال ما در دوره‌هایی از تاریخ‌مان، صادرکننده معماری بودیم. حالا هم نه ما، هر کشوری که بخواهد در زمینه معماری حرفی برای گفتن داشته باشد، باید به‌دنبال معماری خاص خودش بگردد؛ یعنی بستر جغرافیایی محدوده خودش را شناسایی کند و براساس آن، طرحی معمارانه ارائه کند که این معماری کاملا مربوط به‌خودش است و با آن جریان بین‌المللی که همه‌جا در حال رخ دادن است، فرق دارد. اساسا قرن بیست‌و‌یکم معماری راجع به معماری بستر خواهد بود، نه الگوی بین‌المللی تکرار‌شونده در همه جای دنیا. برای همین اگر به‌دنبال پیدا کردن جایگاهی در معماری دنیا هستیم، باید سعی کنیم به بیان شخصی خودمان در معماری رسیده و آن را به دنیا ارائه بدهیم.
  تحصیلات
کارشناس‌ارشد معماری، مدرس دانشگاه و مؤسس دفتری معماری «هوبا طرح»

  متولد
 19مرداد 1357، تبریز

  فعالیت‌ها
طراحی قریب به 130پروژه معماری در کشور ازجمله ساختمان اداری شریف، ساختمان اداری کارخانه آپتوس، کارخانه ریسندگی و بافندگی احسان‌پود، کافه اسپریس، برج اداری -تجاری شاهکرم، ساختمان دفتر مرکزی کارخانه آجر کهن‌سرام و...

  افتخارات
کسب رتبه اول جایزه معماری «مستر پرایز» در سال 2020، کسب رتبه نخست بیستمین جایزه معمار سال 1399، برنده جایزه معمار سال 1398 در بخش ساختمان‌های عمومی، برنده اول مسابقه معماری «آرکیتایزر» نیویورک در سال2015، منتخب جایزه «وینربرگ» اتریش در سال2015، رتبه اول مسابقه معماری آسیا ترکیه در سال2015، برنده اول معماری داخلی در ایران و طرح منتخب در مسابقه بین‌المللی داخلی WAF در بارسلون در سال1389و... .

آموزش معماری را از کودکان شروع کنیم
هومن بالازاده به‌عنوان یک مهندس معمار که سابقه تدریس در دانشگاه را هم دارد، نسل جوان معماری کشورمان را این طور ارزیابی می‌کند: «من اگر جایگاهی داشتم که می‌توانستم برای این موضوع برنامه‌ریزی کنم، تمرکزم را روی آموزش می‌گذاشتم. متأسفانه ما در آموزش، کیفیت را فدای کمیت می‌کنیم. اگر به‌جای اینکه روی مسئله کمّی مانور دهیم و بگوییم مثلا این تعداد دانشجوی معماری داریم، تلاش کنیم چند دانشجوی معماری با توانمندی‌های بالا پرورش دهیم، قطعا تأثیر بهتری در جامعه معماری‌مان خواهد گذاشت. ضمن اینکه بشخصه معتقدم آموزش در حوزه معماری را باید از کودکان‌مان شروع کنیم. اگر برنامه‌ریزی‌های پایه‌ای داشته باشیم، کودکان‌مان از همان کودکی با مفهوم شهر، زیبایی یک شهر و نگاه معمارانه آشنا خواهند شد و وقتی به سن هجده‌سالگی برسند، نسبت به شهرشان بسیار آگاه‌تر هستند و سلیقه بالاتری در این زمینه پیدا می‌کنند. چنین افرادی می‌توانند آینده شهرشان را تغییر دهند». بالازاده توضیحاتی هم درباره پروژه طراحی دفتر مرکزی آجر کهن‌سرام که برنده جایزه مَستر پِرایز شد و در بخش ساختمان تجاری جایزه معتبر دیزین 2020  دریافت کرد می‌دهد: «پروژه کهن‌سرام هم پروژه‌ای مانند همه ساختمان‌هایی بود که در شهر ساخته می‌شود. وقتی سفارش این پروژه را از یک کارخانه آجر دریافت کردیم، به این موضوع فکر کردیم که شهر ما به چه چیزی نیاز دارد؟ یعنی شهر ما چه مشکلاتی دارد و چطور می‌توان از طریق یک پروژه به آن پاسخ داد؟ تهران در کنار نور زیادی که دارد، گاهی در انتقال درست نور به همه فضاها ناتوان است، ضمن اینکه شهر تهران مملو از مصالح و فرم‌های مختلف است که از کنار هم قرار گرفتن آنها، تصویر ناهمگونی ایجاد شده است. این دو عامل باعث ابداع متریال جدیدی شد که من اسم آن را «آجر‌عینکی» گذاشته‌ام؛ این محصول، ترکیبی از آجر و شیشه است که هم می‌تواند نور را از خودش عبور دهد، هم عایق است و هم همزمان دیواری را شکل ‌می‌دهد که درون و بیرونش یکی است. با استفاده از این مصالح جدید در پروژه کهن‌سرام، درواقع با یک تیر چند نشان زده شد.

این خبر را به اشتراک بگذارید