مردم گرسنه اند
گروه تئاتر نان و عروسک در شیراز
مهرداد رهسپار
سال1349 برای تئاتر ایران سال مهمی است؛ سالی که یرژی گرتفسکی، پیتر بوروک، مرس کانینگهام، ویکتور گارسیا، آندره شربان و از همه مهمتر گروه تئاتر نان و عروسک به ایران میآیند. در میان نمایشهای ایرانی نیز «ویس و رامین» در جشن هنر شیراز به صحنه میرود، تعزیه مسلم ابن عقیل اجرا میشود، داوود رشیدی «در انتظار گودو» را اجرا میکند و محمدعلی کشاورز متنی از اسلاومیر مروژک. اما در این میان آنچه تأثیر خود را تا سالها بر تئاتر ایران حفظ میکند، حضور یرژی گرتفسکی و پیتر بوروک است. زیرا حضور این دو در ایران و همکاریشان با هنرمندان ایرانی، واژه «تئاتر تجربی» را باب کرده و گسترش میدهد. یرژی گرتفسکی که سیاق کار خود در تئاتر را «تئاتر آزمایشگاهی» گذاشته بود و پیتر بوروک که تجربههای بین فرهنگها را در زمینه آیین به هنر تئاتر نزدیک میکرد، بر تئاتر ایران تأثیر عمیقی گذاشتند. این تأثیر موجب شد که گروههای تئاتر تجربی ایرانی، بار دیگر همان تجربهها را تجربه کنند، و باز تجربه کنند و هنوز هم تجربه میکنند! اما آنچه در تئاتر 49 اهمیت داشت، حضور گروه تئاتر نان و عروسک بود. اعضای گروه تئاتر نان و عروسک که در کنار اجراهای خود نان میپختند و میان تماشاگران توزیع میکردند، با همین روش در شیراز نمایش خود را با عروسکهای بزرگ و ماسکهای ساده اجرا کردند. آنها با نمایش معترض و مشهور خود به نام «آتش» به شیراز آمده بودند. آتش یک هفته از زندگی و رنجهای زنان روستایی ویتنام را زیر حملات آمریکا برای تماشاگران به تصویر میکشید. اعضای گروه نان خود را پختند و میان تماشاگران ایرانی خود توزیع کردند و رفتند. بیشک این کار در قلب کشوری که ادعای ثروت و مکنت دارد، چندان خوشایند اهل قدرت نبودهاست. مجله سخن در همان سال مطلبی از پیتر شومان منتشر کرد که در اینجا به نقل از کتاب کارگاه نمایش، نوشته ستاره خرمزاده (1387) میخوانیم: «نیروی نان انکارناپذیر است. مردم گرسنهاند، حرفه نانوایی وظیفه دارد قرصهای نانی تهیه کند که برای جویدن خوب باشد و آنها را در دسترس همه بگذارد... ما میخواهیم به نانوایان بپیوندیم. نانهای خوب تهیه کنیم و آن را به رایگان بدهیم».