کِلک
«لوچوپره دونتزاتی» 46ساله و استاد نقاشی، بیآنکه ناراحت شود، به ملایمت در تابوت را روی خودش فرود آورد. وقتی فقط درز کوچکی بازمانده بود، چند لحظهای مکث کرد که نکند کسی صدایش زده باشد. ولی نه، هیچکس او را صدا نکرده بود. آن وقت در تابوت را رها کرد تا کاملا بسته شود.
داستان زندهبهگور، از مجموعه «سفر به دوزخ» دینو بوتزاتی
ترجمه: پرویز شهدی، صفحه21