دوو سییلو
فرورتیش رضوانیه ـ روزنامهنگار
حدود ۱۵ سال قبل وقتی در حال خرید لباس بودم از یک کمربند خیلی خوشم آمد. قیمت آن را پرسیدم. مناسب بود. وقتی گفتم که آن را میخواهم، فروشنده برای این که من را خوشحال کند، گفت: «اتفاقا این کمربند الان مد است.» آن را از داخل کیسه برداشتم و کنار گذاشتم و گفتم: «ممنون، نمیخواهم!» با تعجب پرسید چی شده. گفتم چیزی را که مد باشد نمیخواهم. هیچوقت از مد خوشم نیامده. خیلیها با اشتیاق به دنبال چیزی میگردند تا آن را بخرند، فقط چون مد شده. امسال این رنگ مد است. این مدل مد است. پاچه باید کوتاه باشد.
دور کمر باید گشاد باشد. مو باید اینجوری باشد. چه کسی این باید را تعیین کرده؟ کسی که از فروش آن کالا یا خدمات نفع مالی میبرد.
خیلیها تیپ شلخته دارند، اما به این میبالند که کیفشان طبق مد است. در ۲۰ سال اخیر این ویژگی رفتاری به عرصههای دیگر هم سرایت کرده. ناگهان مد میشود تا مخاطب فلان برنامه تلویزیون باشند. مد میشود که مقابل فلان ساندویچفروشی صف بکشند، فلان پیج اینستاگرام را دنبال کنند، لوستر خانهشان این شکلی شود، از فلان اپلیکیشن موبایل استفاده کنند، فلان دسر را بخورند، از فلانجا خرید کنند. امروز بازار لوازم خانگی و صوتی و تصویری پر از برندهای بزرگ و کوچکی است که از نظر کیفیت و دوام و حتی ظاهر با یکدیگر برابری میکنند، اما قیمتشان متفاوت است. خیلیها اگر لوگوی برندهای مطرح روی لوازم منزلشان نباشد احساس شرم میکنند و اعتماد به نفس خود را از دست میدهند. کسی که داشتن یک دوو سییلو هم نیازهایش را برطرف میکند، با این حال سالها در رویای خرید اتومبیل غوطهور میماند و به خودش رنج میدهد و هرقدر پول دارد خرج تاکسی اینترنتی میکند، چون میخواهد فقط فلان برند خودرو را داشته باشد تا بتواند مقابل همسایه و دوست و فامیل سرش را بالا بگیرد، آن دوو سییلو برایش مایه خجالت است. خیلی از ما تمام کار و زندگیمان را به این موضوع معطوف کردهایم تا چشم بقیه را از حدقه دربیاوریم. در این میان وقت و اعصاب و سرمایهمان از بین میرود و در نهایت به چیزهایی میبالیم که هیچ افتخاری ندارد.