• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
شنبه 12 مهر 1399
کد مطلب : 111971
+
-

همچون مرغی در پی دانه در دام افتادم...

جوانمرگی داریوش رفیعی در اثر ابتلا به هرویین

همچون مرغی در پی دانه در دام افتادم...

  حسین عصاران   
هنگامی که مجله «موسیقی رادیو» خبر جوانمرگی داریوش رفیعی ۳۱ ساله را در شماره بهمن سال۱۳۳۷ اعلام کرد او را از «خانواده‌ای اهل ذوق و هنر» معرفی کرد و بلافاصله از شماره‌های بعدی‌اش، در بخش اخبار مربوط به تصمیمات کمیسیون موسیقی رادیو، از پیگیری و درمان کارورزان موسیقی رادیو برای رهایی از اعتیاد خبر داد. گزارش جوانمرگی داریوش رفیعی، بعد از خبر ابتلای قمر به مورفین- که در سال۱۳۳۸ به مرگ او انجامید، درحالی‌که چهره‌اش بسیار فرتوت‌تر از سن ۵۴‌ ساله‌اش نمایانده می‌شد- بار دیگر مسئله‌ اعتیادکارورزان و هنرورزان موسیقی را بر سر زبان‌ها آورد.
بی‌توجهی معمول کارورزان موسیقی به کیفیت زندگی شخصی‌شان، خود محتاج واکاوی و تحلیل جامعه‌شناسانه است؛ اما دلیل مسئله هر چه که باشد، نمودهای بیرونی آن ‌را می‌توان در کیفیت قضاوت جامعه نسبت به اهالی موسیقی مؤثر دانست که به ‌طور معمول به بی‌توجهی و قدرناشناسی جامعه نسبت به هنر آنها منجر شده است. آن‌چنان که داریوش صفوت - که بر حسب نگرش شخصی‌اش هیچ‌گاه دل‌خوشی از اتفاقات تازه عرصه موسیقی و ترانه نداشت-2‌ماه پس از مرگ داریوش رفیعی در سرمقاله‌ای با عنوان «درگذشت انسانی که از پیش مرده بود» در ماهنامه‌ «موزیک ایران» کل زندگی هنری داریوش رفیعی را زیر سؤال برد و چنین نوشت: «معروف است که مرحوم رفیعی آدمی هرزه و نادرست بود و در مسائل مربوط به عفت و اخلاق پایبند مقررات اجتماعی نبود... وقتی مطبوعات ما از کسی که نه «هنرمند» - به معنای واقعی کلمه- بوده و نه در رشته خود معلومات و معارفی داشته است و ضمناً مظهر فساد اخلاقی و ناپاکی هم به شما می‌رفته تا این حد ستایش و تجلیل نماید، مانند آن است که دانسته یا ندانسته فساد اخلاقی و بی‌هنری را بین مردم رواج دهد...».

این خبر را به اشتراک بگذارید