• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
شنبه 12 مهر 1399
کد مطلب : 111950
+
-

شایسته سالاری که موی دماغ شد

ابوالحسن ابتهاج 23بهمن 1337، از سازمان برنامه و بودجه رفت

شایسته سالاری که موی دماغ شد

  حمیدرضا محمدی  

بی‌جهت نبود که وقتی در حساس‌ترین جایگاه‌های اقتصاد ایران قرار گرفت، تکانی اساسی به آن داد. طبیعی هم بود دشمنانی چون جعفر شریف‌امامی داشته باشد که در خاطراتش نوشته است او «با وجود اینکه گرایش به استفاده از نظرات کارشناسان خارجی داشت و با متخصصان ایرانی سختگیری می‌کرد؛ اما فردی دارای حُسن‌نیت بود»؛ آنها که بر سر راهش سنگ‌ می‌انداختند، ستایشش هم می‌کردند؛ همان‌هایی که طرح «بانک صنعتی» ابتهاج را به نام خود زدند.
بر این پایه اگر بگوییم ابوالحسن ابتهاج یکی از مهم‌ترین مردان اقتصادی عصر پهلوی بود، سخن بیهوده‌ای نگفته‌ایم. او که فارغ از آنکه 8‌سال ریاست بانک ملی را برعهده داشت و 4سال‌ونیم رئیس سازمان برنامه و بودجه بود، 2سال مستقیما محل مشورت مدیرعامل صندوق بین‌المللی پول قرار می‌گرفت و این پایگاه جهانی داشتن شاید بسی مهم‌تر باشد از آنکه مثلا برنامه‌های 7‌ساله عمرانی کشور را ایجاد کرد. به همین واسطه هم بود که توانست وام 75میلیون دلاری برای ساخت سد دز و نیشکر هفت‌تپه بگیرد.
او یک شایسته‌سالارِ تمام‌عیار و پایبند به اصول بود و چون «در بانک ملی دستور داده بودم هیچ‌کس را استخدام نکنند مگر اینکه واجد شرایط باشد و تاریخ تقاضای استخدام هم از لحاظ تقدم در دفتر مخصوصی ثبت شود. داوطلبان باید امتحان می‌دادند و اگر قبول می‌شدند باید منتظر نوبت می‌ماندند تا به آنها خبر داده شود»، حتی به دستخط مؤتمن‌الملک پیرنیا هم وقعی ننهاد.
او بر سر برنامه‌های عمرانی کشور حتی با شاه هم صریح بود و وقتی تصمیم به جدایی از سازمان برنامه و بودجه گرفت، نزد شاه رفت و گفت که «به‌نظر من، نباید درآمد نفت را به هیچ مصرفی جز عمران مملکت برسانیم. ایران قادر نیست برنامه عمرانی مفیدی که در زندگی افراد ایران مؤثر باشد، اجرا کند و در عین حال مخارج سنگین ارتش را عهده‌دار باشد» و می‌خواست با پول نفت، سد و راه و کارخانه و آب لوله‌کشی راه بیندازد که موی دماغ شد!

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :