اینجا قربانیان، راوی جنگند
گزارشی از آدمها و حال و هوای موزه صلح تهران
سمیرا مصطفینژاد- روزنامهنگار
موزه صلح تهران، یکی از حلقههای زنجیره جهانی موزههای صلح- INMP- است. هدف آن تقبیح جنگ است و تکریم صلح. این مرکز بهصورت اختصاصی انواع سلاحهای شیمیایی و کشتارجمعی را با نمایش انواع اسناد، تصاویر و فیلمها معرفی میکند. آنچه بر قربانیان این سلاحها در جنگ گذشته را هم میتوان در این موزه، واقع در پارک شهر تهران، شنید. راویان این داستان، اسناد زنده جنگ هستند؛ افرادی که خود از انواع سلاحها آسیب دیدهاند، اما جان به در بردهاند تا سرگذشتشان را در راستای نمایش چهره زشت و خشونتبار جنگها برای بازدیدکنندگان نقل کنند. رئیس موزه صلح تهران معتقد است که ارتباط رودرروی بازدیدکنندگان با قربانیان سلاحهای کشتار جمعی، تأثیرگذاری زیادی دارد.
محمدرضا تقیپور مقدم، رئیس موزه صلح تهران حال و هوای این موزه را اینچنین توصیف میکند: موزه صلح تهران یکی از اعضای شبکه جهانی موزههای صلح است. هر موزه براساس داستانی از جنگ پا گرفته است؛ مثلا موزه صلح ژاپن براساس داستان بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در سال1945 بنا شده است یا موزه صلح گرنیکای اسپانیا براساس داستان بمباران هوایی سال1937. داستان شکلگیری موزه صلح تهران هم براساس چنین رویدادی است. صدام در اسفند سال1362 برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم در جزیره مجنون از گاز اعصاب استفاده کرد و در 8سال جنگ با ایران نزدیک به 3هزار تن سلاح شیمیایی را بر سر نظامیان و غیرنظامیان ایرانی ریخت که یک میلیون نفر از هموطنان ما در این حملات قربانی و 8500نفر در این حملات به شهادت رسیدند. موزه صلح براساس این ماجرا بنا شده است.
به گفته تقیپور مقدم، مهمترین ویژگی موزه صلح، راویان و راهنمایان موزه هستند که همگی قربانیان و آسیبدیدگان سلاحهای شیمیایی و جنگ به شمار میروند. مثلا احمد سلیمی 14بار و حسن حسنی سعدی 10بار پیوند قرنیه چشم انجام دادهاند. آقای علیرضا یزدانپناه، ۴بار پیوند قرنیه چشم انجام داده و کاندیدای پیوند ریه است. آقای حسن حسنتبار، ۸ بار پیوند قرنیه چشم انجام داده است. در حقیقت راویان این موزه، خود اسناد عواقب استفاده از سلاحهای کشتار جمعی و شیمیایی هستند.
قسمتهای مختلف این موزه به نمایش و توضیح عوارض استفاده از سلاحهای شیمیایی مانند آسیبهایی که این سلاحها به اعضای بدن مانند چشم و ریه وارد میکنند، یا آسیبهای زیستمحیطی این سلاحها اختصاص دارد. در قسمت دیگری از موزه، بازدیدکنندگان با جنایاتی که صدام انجام داده آشنا میشوند. همچنین تجهیزات و داروهایی که برای مقابله با آثار حمله شیمیایی در اختیار سربازان قرارمیگرفت مانند آمپول خودکار آتروپین که به رزمندگان داده میشد تا درصورت آلودهشدن به گاز اعصاب آن را بهخود تزریق کنند به بازدیدکنندگان معرفی میشود.
تقیپور مقدم در ادامه توضیح میدهد که در بخش سوم موزه به شرح بمباران شیمیایی مناطق درمانی و بیمارستانها که برخلاف تمامی پروتکلهای جنگی است و همچنین بمباران شهر سردشت در تیرماه سال1366 بهعنوان نخستین منطقه غیرنظامی که در دنیا بمباران شیمیایی شده است پرداخته میشود. روایت زندگی کودکانی که از این بمباران جان به در بردند و اکنون بزرگ شده و تشکیل خانواده دادهاند، اما هنوز درگیر آثار مخرب سلاحهای شیمیایی هستند در این بخش نقل میشود. برای مثال داستان علی جلالی را میگوییم؛ رزمندهای که در حلبچه مجروح شد و براساس زندگی او، مستندی به نام «18درصد» ساخته و سال گذشته رونمایی شد. آقای جلالی یک ریه خود را در اثر حمله شیمیایی از دست داده و با ریه دیگرش تنها 18درصد قدرت تنفس دارد. در این بخش همچنین درباره پزشک اتریشی گرهارد فرایلینگر صحبت میشود که در سال66 با وجود مخالفت دولت اتریش تعدادی از مصدومان شیمیایی ایرانی را در بیمارستان اتریش تحت درمان قرار داد. موزه صلح در سال95 این پزشک را دعوت کرد و با حضور هنرمندان ایرانی از او بهعنوان پزشکی که کاری بشردوستانه انجام داده است، قدردانی و تشکر کرد. معرفی کشورهایی که به صدام در تامین سلاح شیمیایی کمک کردهاند، برنامه دیگر این بخش هستند.
به گفته تقیپور مقدم که خود از جانبازان جنگ است، در قسمت چهارم موزه انواع سلاحهای نوین کشتار جمعی مانند گلولههای حاوی اورانیوم فقیر شده معرفی میشوند؛ گلولههایی حاوی زبالههای اتمی که از سرعت و نفوذپذیری بالایی برخوردارند و نیمهعمر آنها چهار و نیم میلیارد سال است. درباره این سلاحها با کمک موزه صلح تهران مستندی به نام «تولد در زمین سوخته» اثر آقای وحید فرجی ساخته شد. در این بخش همچنین به بررسی مینها، بمبهای خوشهای، بمبهای اتمی و فسفری پرداخته میشود. داستان ساداکو، دختربچه ژاپنی که پس از بمباران اتمی ژاپن زنده ماند اما بهدلیل ابتلا به سرطان خون در بیمارستان بستری شد هم در این بخش نقل میشود. این دختربچه پس از بستریشدن براساس افسانهای ژاپنی که میگوید اگر فرد بیمار، هزار درنای کاغذی بسازد شفا مییابد، شروع به ساخت درنای کاغذی کرد اما پس از ساختن 654 درنا، جانش را از دست داد و پس از آن درنای کاغذی به نماد ساداکو ساساکی تبدیل شد. خانم کونیکو یامامورا، داوطلب ژاپنی موزه صلح تهران مسئولیت آموزش ساخت این درناها را به بازدیدکنندگان بهعهده دارد.
رئیس موزه صلح میگوید که در بخش پایانی موزه به معرفی دین اسلام و چندین نفر صلحطلب مشهور میپردازیم، افرادی مانند ژان هانری دونان، نخستین برنده نوبل صلح و مؤسس سازمان صلیب سرخ، مهاتما گاندی، نلسون ماندلا، امام موسی صدر، مادر ترزا و مصطفی چمران. همکاران ما که به تازگی بهدلیل آسیبهای واردشده از سلاحهای کشتار جمعی به شهادت رسیدهاند نیز در این بخش معرفی میشوند.
تقیپور مقدم درباره دستاوردهای موزه صلح تهران میگوید: این موزه در سال2017 به نخستین سازمان مردمنهادی تبدیل شد که در گرفتن نوبل صلح توسط یک سازمان بینالمللی به نام I Can تأثیرگذار بود. این نهاد همچنین در اجرای طیفی گسترده از کارهای هنری در راستای گسترش فرهنگ صلح حضور داشته و دارد. از دیگر اقدامات موزه صلح یافتن مادر واقعی پسربچهای عراقی است که پس از بمباران حلبچه وارد ایران شد و تحت سرپرستی خانمی ایرانی قرار گرفت. موزه صلح تهران او را که به علی حلبچهای مشهور شده است، دعوت کرد و پس از مذاکره با مسئولان عراقی، از او تست دیانای گرفته و مادر واقعی علی در عراق پیدا شد. تقیپور معتقد است با همین فعالیتهای اجتماعی که در جهان توسط موزههای صلح صورت میگیرد میتوان تأثیرگذار بود. به گفته او هدف موزههای صلح، تقبیح جنگ و تکریم صلح است. با وجود فعالیتهای چنین سازمانهایی است که تا به امروز 193کشور جهان به پیمان عدماستفاده از سلاحهای شیمیایی پیوستهاند.
این موزه درنظر دارد در آستانه روز جهانی صلح، همزمان با سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق از فونت صلح و سکه صلح که به گفته تقیپور مقدم توسط خانه سکه ایران ضرب شده است رونمایی کند.