نقد و نظر
فقدان مهارت تابآوری
غلامحسن معتمدی- روانپزشک
روانپریشی و اختلالات روان رایج در جامعه، نشاندهنده بخشی از شرایط اجتماعی مردمان آن جامعه است؛ در واقع آنچه بر جامعه میگذرد به نوعی در این اختلالها و بیماریها نمایان میشود. به همین دلیل است که در میانه بحرانها، تعداد زیادی از مردم با علائم و اختلالات مشابهی ممکن است به روانپزشکان مراجعه کنند. در زمانه بحران، مسائلی مانند افسردگی، روانپریشی و تبعات منفی آن ازجمله خودکشی در جوامع نمود بیشتری پیدا میکند. در شرایط کنونی با وجود کرونا جامعه ما از نظر آسیبهای اجتماعی در وضعیت سختی قرار گرفته و به تبع آن، چالشهای روحی و روانی نیز در بالاترین حد خود قرار دارد.
روانپزشکان بر این باورند که بحرانهای اجتماعی خود را در همه شئون زندگی مردم نشان میدهد و به این دلیل است که در بررسیهای بینالمللی ارتباط مستقیمی میان بحرانهای اجتماعی با چالشهای روحی و روانی مردمی که با آن درگیر هستند، وجود دارد. در این شرایط آمار شیوع بیماریهای روحی و روانی و تبعات ناشی از آن مانند خودکشی از میانگین جهانی بالاتر میرود، هرچند ممکن است متولیان و مسئولان امور از ارائه آمارها خودداری کنند یا دستکم از شفافکردن آن بپرهیزند. هنگامی که چنین شرایطی رخ میدهد، احساس شرمندگی، سرخوردگی اجتماعی و اضمحلال روحی و روانی در افراد تقویت شده و برجسته میشود؛ بهگونهای که این موضوع میتواند منجر به تصمیمگیری برای خودکشی خصوصا در برخی گروههای سنی مانند جوانان و نوجوانان شود. اما چه باید کرد تا بتوان آمار مربوط به خودکشی کاهش یابد و تابآوری را افزایش داد؟ موضوع خودکشی و میل به آن مانند بسیاری دیگر از معضلات نیازمند ارائه برنامههای مدون پیشگیرانه و درمانی است. در حوزه پیشگیری باید مسئولانی که در این بخش فعالیت دارند، موضوع ارائه آموزشهای مشاورهای هدفمند، مستمر و گسترده را برای گروههایی که بیشتر از دیگران در معرض آسیبهای اجتماعی و روانپریشیهای پس از آن قرار دارند، در دستور کار خود قرار دهند. ازسوی دیگر، در حوزه درمان نیز باید کسانی را که تحتتأثیر بحرانهای اجتماعی و کاهش تابآوری دچار مشکل شدهاند، با استفاده از خدمات روانپزشکی تحت درمان قرار داد. در عین حال، باید پذیرفت تا زمانی که علتهای زیادی مانند فقر، آسیبهای اجتماعی، جنایت و جرم، فروپاشی اقتصادی و دهها عامل ویرانکننده روحی و روانی دیگر در جامعه وجود دارد و مردم آثار منفی ناشی از آن را هر روز در زندگی احساس میکنند، نمیتوان در حوزه پیشگیری از خودکشی به موفقیت زیادی دست پیدا کرد. وقتی ثروت و پسانداز مردم در یک لحظه نصف میشود، صحبت از اینکه به فکر پیشگیری و درمان و خدمات بهداشتی کنیم، شاید صحبت و ایده عملیاتی و قابلقبولی بهنظر نرسد. احساس امیدواری در چنین شرایطی رهاییبخش و نجاتدهنده است اما امید به عوامل زمینهای بسیاری نیاز دارد که ازجمله این عوامل زمینهای، اعتماد است. هنگامی که اعتماد به دلایل مختلف در جامعه کمرنگ شود، عوامل تخریبکننده پررنگتر شده و با افزایش بیاعتمادی بسترهای کافی برای وقوع پدیدهای مانند خودکشی که رفتاری خودویرانگرانه است، شکل میگیرد. متأسفانه در شرایط کنونی امید و اعتماد عمومی در جامعه ایران بسیار کاهش یافته؛ بهگونهای که ناامیدی را میتوان در سطوح جامعه احساس کرد. از آن تأسفبارتر اینکه عواملی مانند بحران اقتصادی و شیوع ویروس کرونا نیز به این موضوع بیش از گذشته دامن زده است. هرچه انباشت آینده در پیشرو بیشتر شود، نقش امید برای جوانها و نوجوانان که به آینده امیدوارترند، بیشتر میشود اما اگر جوانان و نوجوانان برای خود آینده خوبی پیشبینی نکنند، احساس امیدواری آنها نیز کاهش پیدا کرده و استمرار این وضعیت میتواند به ناامیدی عمومی در جامعه منجر شود. اگر امید به ناامیدی تبدیل شود، افراد دچار افسردگیشده و در مقابل هر پدیدهای تاب و تحمل خود را از دست داده و میتوانند مشکلات اجتماعی زیادی رقم بزنند. متأسفانه امروز صنعت سرگرمی جای عقل و اندیشه را گرفته است و تلویزیون نیز برنامهای برای آموزش عمومی به مردم برای افزایش مهارت تابآوری در مقابل ناهنجاریها و ناملایمات اجتماعی ندارد. ناهنجاریهایی که هر روز بیشتر میشود و در نبود مهارتهای مدیریت آنها، هر روز قربانی تازهای میگیرد.