شیرینی پیروزی
قنادی نوشین کیک تولد چرچیل را پخت
فرزانه ابراهیم زاده
آذر 1322 تهران در تب و تاب اشغال و قحطی و تیفوس میسوخت که بیخبر مهمانانی بیدعوت و ناخوانده به طور ناشناس از لندن و واشنگتن و مسکو با اسم رمز «یورکا» زیرسقف عمارتی قدیمی جمع شدند تا تهران را پل پیروزی بزرگ خود کنند. این عمارت که یادگار امینالسلطان در پارک اتابک بین فردوسی و یوسفآباد (حافظ) بود، سرنوشت جنگ جهانگیر را تغییر داد؛ عمارتی که چند سالی میشد روسها به جای بدهی مرحوم ارباب جمشید آن را مصادره کرده و با وجود اعتراض زیاد ایرانیان آن را محل سفارت خود کرده بودند.
در همین روزهای بیخبری بود که صبح ۸آذر۱۳۲۲ پیکی مخصوص آمد و سفارش کیکی را به قنادی نوشین داد. همان قنادی نوشین آقای آندرانیک و خواهرش که در نزدیکی میدان مخبرالدوله سر کوچه نوشین سالها بود که شیرینی فرنگی و ایرانی به مشتریها میداد. پیک آرام به آقای آندرانیک گفت این کیک برای جشنی مخصوص برای مهمانان ویژهای است که در ایران هستند. کیکی که شاید در آن روز کمتر کسی میدانست کیک پیروزی متفقین خواهد شد.
مهمانان ویژه وینستون چرچیل نخستوزیر انگلستان، مارشال یوزف استالین رهبر شوروی و فرانکلین روزولت بودند که آمده بودند درباره باز کردن راه جبهه دوم جنگ در خلال جنگ عالمگیر دوم مذاکره کنند. مدتی میشد که شوروی از جمع همراهان آلمان نازی بیرون آمده و به انگلستان پیوسته بود تا دولتهای متفق را در برابر متحدین آلمان نازی تشکیل دهند. آنها باید برای برگرداندن مسیر جنگ راه تازهای پیدا میکردند. برای این باید سران 3کشور با هم مستقیم و رودررو حرف میزدند. اما اینکه این قرار درست در وسط جنگی همهگیر کجا باشد که امنیت 3رهبر را تامین کند، جای سوال داشت. مشکل اصلی هماهنگی این قرار این بود که استالین در جبهه غرب هم درگیر جنگ با متحدین بود و نمیتوانست خیلی دور از مسکو باشد. از سوی دیگر او سوار هواپیما نمیشد و محل قرار را باید جایی نزدیک به شوروی میگذاشتند. از سوی دیگر جنگ همه جهان را گرفته بود و جاسوسان آلمانی در همه جا بودند و مکان جلسه باید جایی میبود که نیروهای متفق میتوانستند امنیت حضور این 3رهبر را تامین کنند. از آنجا که ایران در اشغال متفقین بود، حاکمیت مرکزی ضعیف و تحتتأثیر نیروهای نظامی بیگانه داشت و نزدیکترین کشور امن به شوروی محسوب میشد،پس تهران مورد توافق هر 3رهبر رسید. اما با این توافق مشکل دیگری هنوز وجود داشت و اینکه این جلسات در کجا برگزار شود؛ وضعیت جسمی روزولت مناسب نبود و او روی صندلی چرخدار مینشست. از سوی دیگر برخلاف 2سفارت شوروی و انگلیس که در خیابانی قابل کنترل بودند سفارت آمریکا دور بود.
استالین پیشنهاد کرد که جلسات را در سفارت شوروی برگزار کنند و برای مشکل روزولت هم او در بخشی از این سفارت به جای سفارت کشورش اقامت کند. استالین روزولت را راضی کرد فضایی از پارک اتابک که اتفاقا در ساختمان اصلی و کنار سالن برگزاری کنفرانس بود را به آمریکا بدهد و آنجا را چند روز خاک آمریکا اعلام کنند. با این توافق محل جلسات تهران مشخص شد. مأموران امنیتی متفق از چند ماه پیش از کنفرانس به لحاظ امنیتی تهران را کنترل و جاسوسان آلمانی را شناسایی کردند. حکومت ایران نیز تا 2روز پیش از برگزاری کنفرانس در جریان این کنفرانس قرار نگرفت و در زمان برگزاری آن حتی شاه جوان ایران نیز اجازه نزدیک شدن به محل کنفرانس را نداشت. با وجود عادی نبودن شرایط کمتر کسی میدانست که استالین، چرچیل و روزولت در ایران هستند. در این میان در روزهای کنفرانس یعنی سیام نوامبر شصت و نهمین سال تولد چرچیل هم بود و سفارت انگلستان در تهران تصمیم گرفت که جشنی برای او برگزار کند. تهران هنوز کامل پوست نینداخته بود و جدا از کمبود آرد، قنادی شاخصی هم نداشت که بتواند این کیک را درست کند. در میان همان چند قنادی، قنادی نوشین اسم و رسم بهتری داشت. این قنادی یکی از 3 قنادی حوالی لالهزار و چهارراه مخبرالدوله بود که به خاطر کافههای مدرن منطقه توانسته بودند خودشان را بهروز کنند. آن دو قنادی دیگر قنادی معیلی و قنادی مرکزی بودند. صابر صابری بنیانگذار قنادی مرکزی در حدود ۱۲۹۸ به همراه 3 برادرش در جایی که حالا پاساژ مرکزی هست، نانوایی داشتند. این سه برادر برای سفارت روسیه و انگلیس نانهای سیاه و سفید و نان شیرین میپختند. اما بعد از پایان جنگ جهانی اول از هم جدا شدند و هرکدام قنادی خودشان را زدند: حاج عباسعلی البته در سفر به مکه فوت شد. حاج قنبر قنادی نو را روبهروی باغ سپهسالار راه انداخت که حالا فقط ساختمانش باقی مانده، حاج تقی قنادی شعاع را تاسیس کرد که چند سال پیش شرکت مترو آن را خرید و حالا یکی از درهای ایستگاه سعدی در آن محل قرار دارد و صابر صابری هم قنادی مرکزی را در جای نانوایی راه انداخت که بعدها کمی به این سوتر چهارراه مخبرالدوله آمد. قنادی معیلی در حدود سال1310 توسط حاج نایب معیلی تاسیس شد و بعدتر پسرش فضلالله خان کارش را ادامه داد. این قنادی ابتدا در انتهای لالهزار جنوبی بود و بعدتر به بالای ضلع غربی خیابان لالهزار تغییر مکان داد. حدود 5سال پیش با فوت فضلالله خان، وضعیت قنادی هم سیر نزولی پیدا کرد تا آنکه در سال۹۳ به مغازه الکتریکی تبدیل شد و در نهایت در ساختوساز ساختمانی در کنارش این قنادی از بین رفت و حالا تبدیل به فستفود شده است. قنادی معیلی فقط یکی از نخستین قنادیهای تهران نبود و یکی از کافه قنادیهای محبوب تهران دهههای 30 و40 محسوب میشد. نویسندگان و هنرمندان قدیمی در بعضی خاطراتشان از آن به نام کافه لالهزار اسم میبرند. از آنجایی که این قنادی در همسایگی کافه پارس و تئاترهای لالهزار بود بیشتر طرفدار داشت و نان خامهای آن در تهران شناختهشده بود.
اما این قنادیها بیشتر قنادی شیرینیهای ایرانی بودند و برای همین خیلی مورد توجه سفارتخانهها نبودند. در میان قنادیهای تهران این قنادی نوشین بود که خارجیپسند بود و میتوانست کیک درست کند و شیرینیهای باب میل مهمانهای خاص را بپزد.
این قنادی را آندریک کوچیکیانی از ارامنه تهران همراه با خواهرش اداره میکرد. اینکه نام نوشین نام خواهرش بود یا نوشین را از نام شیرینی گرفتند اطلاعات زیادی در دست نیست. اما میدانیم که خواهر آقای کوچیکیانی از مهمانداران دربار بود و شیرینیپزی را در فرنگ آموخته بود. او کیکپز ماهری بود و کیک تولد شاه در زمان ولیعهدی را او پخته و امتحانش را پس داده بود. پس مدیران تدارکات سفارت انگلیس به سراغ آقای کوچیکیانی رفتند و کیک مهمانان خاص و ناشناس را به او سفارش دادند. حدود سال۱۳۸۲ در روزهای آخری که قنادی نوشین در چهارراه مخبرالدوله باز بود و کیکهای گرد و شیرینیهای مربایی میفروخت، پیرمردی آنجا بود که ادعا میکرد کیک تولد چرچیل را خانم کوچیکیانی نپخته و او کیک سفید بزرگ گرد تولد را خودش پخته است. او میگفت با وجود کمبود آرد سفید آنها توانستند برای این مراسم آرد سفید مناسب را با قیمت زیادی بخرند و این کیک را از صبح زود تا عصر بپزند. البته به عنوان نویسنده این مطلب، یکبار این آقا را دیدم و پای صحبتهایش نشستم. توصیفش از کیک دقیقا همان چیزی بود که در عکس معروف تولد چرچیل وجود دارد و در فیلمها هم دیده میشود. اما اینکه او واقعا آن را پخته باشد خیلی قابل تصور نبود. اما میشد باور کرد که آن روز که این کیک پختهشده آن مرد که نامش را هیچ وقت نفهمیدم چیست، در قنادی نوشین بوده. قنادی نوشین به اعتبار همین کیک معروف که پخت و بعدتر بهخاطر شیرینیهای متفاوتش در تهران برای سالها جزو قنادیهای صاحب سبک بود. هرچند با راهاندازی قنادی اوریانت و مینیون رونق قنادیهای لالهزار کمی کمتر شد اما باز هم نوشین و خانواده کوچیکیانی مشتریهای خودشان را داشتند. آقای کوچیکیانی بعد از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرد و به 3 برادر کاسب همین راسته وکالت داد تا قنادی را بفروشند. قنادی تا حدود سال۸۹ باز بود و بعد از آن برای همیشه تعطیل شد.
در حدود سال ۹۲ قنادی فروخته شد. همسایهها میگویند ۱۷میلیاردتومان قیمت این مغازه خاطرهانگیز بود که جایش را حالا به فروشگاه لباس داده است. از قنادی نوشین تنها نامی بر کوچهای مانده که در کنارش قرار دارد. کوچهای که پست آتشنشانی منطقه در آن قرار گرفته؛ آنها نخستین گروهی بودند که در روز آخر دی ۱۳۹۶، روزی که پلاسکو فروریخت، به آنجا رسیدند. کنفرانس تهران روز ۹آذر۱۳۲۲ با عکس یادگاریای که 3 رهبر متفق روی پلههای عمارت پارک اتابک گرفتند و حضور کوتاه شاه جوان ایران به پایان رسید و بعد از آن نام 3 خیابان تهران، شهری که پل پیروزی متفقین بود را به نام چرچیل، استالین و روزولت گذاشتند. پل پیروزی اما در تلخی طعم تخریب قنادی نوشین گم شد.
آذر 1322 تهران در تب و تاب اشغال و قحطی و تیفوس میسوخت که بیخبر مهمانانی بیدعوت و ناخوانده به طور ناشناس از لندن و واشنگتن و مسکو با اسم رمز «یورکا» زیرسقف عمارتی قدیمی جمع شدند تا تهران را پل پیروزی بزرگ خود کنند. این عمارت که یادگار امینالسلطان در پارک اتابک بین فردوسی و یوسفآباد (حافظ) بود، سرنوشت جنگ جهانگیر را تغییر داد؛ عمارتی که چند سالی میشد روسها به جای بدهی مرحوم ارباب جمشید آن را مصادره کرده و با وجود اعتراض زیاد ایرانیان آن را محل سفارت خود کرده بودند.
در همین روزهای بیخبری بود که صبح ۸آذر۱۳۲۲ پیکی مخصوص آمد و سفارش کیکی را به قنادی نوشین داد. همان قنادی نوشین آقای آندرانیک و خواهرش که در نزدیکی میدان مخبرالدوله سر کوچه نوشین سالها بود که شیرینی فرنگی و ایرانی به مشتریها میداد. پیک آرام به آقای آندرانیک گفت این کیک برای جشنی مخصوص برای مهمانان ویژهای است که در ایران هستند. کیکی که شاید در آن روز کمتر کسی میدانست کیک پیروزی متفقین خواهد شد.
مهمانان ویژه وینستون چرچیل نخستوزیر انگلستان، مارشال یوزف استالین رهبر شوروی و فرانکلین روزولت بودند که آمده بودند درباره باز کردن راه جبهه دوم جنگ در خلال جنگ عالمگیر دوم مذاکره کنند. مدتی میشد که شوروی از جمع همراهان آلمان نازی بیرون آمده و به انگلستان پیوسته بود تا دولتهای متفق را در برابر متحدین آلمان نازی تشکیل دهند. آنها باید برای برگرداندن مسیر جنگ راه تازهای پیدا میکردند. برای این باید سران 3کشور با هم مستقیم و رودررو حرف میزدند. اما اینکه این قرار درست در وسط جنگی همهگیر کجا باشد که امنیت 3رهبر را تامین کند، جای سوال داشت. مشکل اصلی هماهنگی این قرار این بود که استالین در جبهه غرب هم درگیر جنگ با متحدین بود و نمیتوانست خیلی دور از مسکو باشد. از سوی دیگر او سوار هواپیما نمیشد و محل قرار را باید جایی نزدیک به شوروی میگذاشتند. از سوی دیگر جنگ همه جهان را گرفته بود و جاسوسان آلمانی در همه جا بودند و مکان جلسه باید جایی میبود که نیروهای متفق میتوانستند امنیت حضور این 3رهبر را تامین کنند. از آنجا که ایران در اشغال متفقین بود، حاکمیت مرکزی ضعیف و تحتتأثیر نیروهای نظامی بیگانه داشت و نزدیکترین کشور امن به شوروی محسوب میشد،پس تهران مورد توافق هر 3رهبر رسید. اما با این توافق مشکل دیگری هنوز وجود داشت و اینکه این جلسات در کجا برگزار شود؛ وضعیت جسمی روزولت مناسب نبود و او روی صندلی چرخدار مینشست. از سوی دیگر برخلاف 2سفارت شوروی و انگلیس که در خیابانی قابل کنترل بودند سفارت آمریکا دور بود.
استالین پیشنهاد کرد که جلسات را در سفارت شوروی برگزار کنند و برای مشکل روزولت هم او در بخشی از این سفارت به جای سفارت کشورش اقامت کند. استالین روزولت را راضی کرد فضایی از پارک اتابک که اتفاقا در ساختمان اصلی و کنار سالن برگزاری کنفرانس بود را به آمریکا بدهد و آنجا را چند روز خاک آمریکا اعلام کنند. با این توافق محل جلسات تهران مشخص شد. مأموران امنیتی متفق از چند ماه پیش از کنفرانس به لحاظ امنیتی تهران را کنترل و جاسوسان آلمانی را شناسایی کردند. حکومت ایران نیز تا 2روز پیش از برگزاری کنفرانس در جریان این کنفرانس قرار نگرفت و در زمان برگزاری آن حتی شاه جوان ایران نیز اجازه نزدیک شدن به محل کنفرانس را نداشت. با وجود عادی نبودن شرایط کمتر کسی میدانست که استالین، چرچیل و روزولت در ایران هستند. در این میان در روزهای کنفرانس یعنی سیام نوامبر شصت و نهمین سال تولد چرچیل هم بود و سفارت انگلستان در تهران تصمیم گرفت که جشنی برای او برگزار کند. تهران هنوز کامل پوست نینداخته بود و جدا از کمبود آرد، قنادی شاخصی هم نداشت که بتواند این کیک را درست کند. در میان همان چند قنادی، قنادی نوشین اسم و رسم بهتری داشت. این قنادی یکی از 3 قنادی حوالی لالهزار و چهارراه مخبرالدوله بود که به خاطر کافههای مدرن منطقه توانسته بودند خودشان را بهروز کنند. آن دو قنادی دیگر قنادی معیلی و قنادی مرکزی بودند. صابر صابری بنیانگذار قنادی مرکزی در حدود ۱۲۹۸ به همراه 3 برادرش در جایی که حالا پاساژ مرکزی هست، نانوایی داشتند. این سه برادر برای سفارت روسیه و انگلیس نانهای سیاه و سفید و نان شیرین میپختند. اما بعد از پایان جنگ جهانی اول از هم جدا شدند و هرکدام قنادی خودشان را زدند: حاج عباسعلی البته در سفر به مکه فوت شد. حاج قنبر قنادی نو را روبهروی باغ سپهسالار راه انداخت که حالا فقط ساختمانش باقی مانده، حاج تقی قنادی شعاع را تاسیس کرد که چند سال پیش شرکت مترو آن را خرید و حالا یکی از درهای ایستگاه سعدی در آن محل قرار دارد و صابر صابری هم قنادی مرکزی را در جای نانوایی راه انداخت که بعدها کمی به این سوتر چهارراه مخبرالدوله آمد. قنادی معیلی در حدود سال1310 توسط حاج نایب معیلی تاسیس شد و بعدتر پسرش فضلالله خان کارش را ادامه داد. این قنادی ابتدا در انتهای لالهزار جنوبی بود و بعدتر به بالای ضلع غربی خیابان لالهزار تغییر مکان داد. حدود 5سال پیش با فوت فضلالله خان، وضعیت قنادی هم سیر نزولی پیدا کرد تا آنکه در سال۹۳ به مغازه الکتریکی تبدیل شد و در نهایت در ساختوساز ساختمانی در کنارش این قنادی از بین رفت و حالا تبدیل به فستفود شده است. قنادی معیلی فقط یکی از نخستین قنادیهای تهران نبود و یکی از کافه قنادیهای محبوب تهران دهههای 30 و40 محسوب میشد. نویسندگان و هنرمندان قدیمی در بعضی خاطراتشان از آن به نام کافه لالهزار اسم میبرند. از آنجایی که این قنادی در همسایگی کافه پارس و تئاترهای لالهزار بود بیشتر طرفدار داشت و نان خامهای آن در تهران شناختهشده بود.
اما این قنادیها بیشتر قنادی شیرینیهای ایرانی بودند و برای همین خیلی مورد توجه سفارتخانهها نبودند. در میان قنادیهای تهران این قنادی نوشین بود که خارجیپسند بود و میتوانست کیک درست کند و شیرینیهای باب میل مهمانهای خاص را بپزد.
این قنادی را آندریک کوچیکیانی از ارامنه تهران همراه با خواهرش اداره میکرد. اینکه نام نوشین نام خواهرش بود یا نوشین را از نام شیرینی گرفتند اطلاعات زیادی در دست نیست. اما میدانیم که خواهر آقای کوچیکیانی از مهمانداران دربار بود و شیرینیپزی را در فرنگ آموخته بود. او کیکپز ماهری بود و کیک تولد شاه در زمان ولیعهدی را او پخته و امتحانش را پس داده بود. پس مدیران تدارکات سفارت انگلیس به سراغ آقای کوچیکیانی رفتند و کیک مهمانان خاص و ناشناس را به او سفارش دادند. حدود سال۱۳۸۲ در روزهای آخری که قنادی نوشین در چهارراه مخبرالدوله باز بود و کیکهای گرد و شیرینیهای مربایی میفروخت، پیرمردی آنجا بود که ادعا میکرد کیک تولد چرچیل را خانم کوچیکیانی نپخته و او کیک سفید بزرگ گرد تولد را خودش پخته است. او میگفت با وجود کمبود آرد سفید آنها توانستند برای این مراسم آرد سفید مناسب را با قیمت زیادی بخرند و این کیک را از صبح زود تا عصر بپزند. البته به عنوان نویسنده این مطلب، یکبار این آقا را دیدم و پای صحبتهایش نشستم. توصیفش از کیک دقیقا همان چیزی بود که در عکس معروف تولد چرچیل وجود دارد و در فیلمها هم دیده میشود. اما اینکه او واقعا آن را پخته باشد خیلی قابل تصور نبود. اما میشد باور کرد که آن روز که این کیک پختهشده آن مرد که نامش را هیچ وقت نفهمیدم چیست، در قنادی نوشین بوده. قنادی نوشین به اعتبار همین کیک معروف که پخت و بعدتر بهخاطر شیرینیهای متفاوتش در تهران برای سالها جزو قنادیهای صاحب سبک بود. هرچند با راهاندازی قنادی اوریانت و مینیون رونق قنادیهای لالهزار کمی کمتر شد اما باز هم نوشین و خانواده کوچیکیانی مشتریهای خودشان را داشتند. آقای کوچیکیانی بعد از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرد و به 3 برادر کاسب همین راسته وکالت داد تا قنادی را بفروشند. قنادی تا حدود سال۸۹ باز بود و بعد از آن برای همیشه تعطیل شد.
در حدود سال ۹۲ قنادی فروخته شد. همسایهها میگویند ۱۷میلیاردتومان قیمت این مغازه خاطرهانگیز بود که جایش را حالا به فروشگاه لباس داده است. از قنادی نوشین تنها نامی بر کوچهای مانده که در کنارش قرار دارد. کوچهای که پست آتشنشانی منطقه در آن قرار گرفته؛ آنها نخستین گروهی بودند که در روز آخر دی ۱۳۹۶، روزی که پلاسکو فروریخت، به آنجا رسیدند. کنفرانس تهران روز ۹آذر۱۳۲۲ با عکس یادگاریای که 3 رهبر متفق روی پلههای عمارت پارک اتابک گرفتند و حضور کوتاه شاه جوان ایران به پایان رسید و بعد از آن نام 3 خیابان تهران، شهری که پل پیروزی متفقین بود را به نام چرچیل، استالین و روزولت گذاشتند. پل پیروزی اما در تلخی طعم تخریب قنادی نوشین گم شد.