زیر سایه فروغی
فرزانه ابرهیمزاده
پهلوی جوان یکماه و چند روز مانده است تا ۲۲ساله شود؛ آرام به آخرین توصیههای محمدعلی فروغی که یک روز است بهعنوان نخستوزیر انتخاب شده گوش میکند تا به داخل مجلس برود و سوگند وفاداری به قانون اساسی را در مقابل نمایندگان مجلس بخواند و رسما بهعنوان شاه ایران انتخاب شود.
او تا دو شب پیش که رضاشاه خسته و شکستخورده او را احضار کند فکرش را هم نمیکرد قرار است کنار نامش شاه ایران بیاید. اما پدر بعد از دیدار با فروغی او را نیمهشب به کاخ شهوند احضار کرده و گفته بود که استعفا میکند و او باید به جایش شاه شود. فردا صبح بود که فهمید رضاشاه و همه اعضای خانواده جز همسر مصریاش که هنوز فارسی بلد نیست و دختر 2سالهاش شهناز ایران را ترک خواهند کرد و او تنها خواهد بود. او در این لحظه همانطور که زیر سایه فروغی ایستاده و حرفهایش را میشنید تنهاترین ایرانی بود. فروغی ۱۶سال پیش پدرش را به تخت سلطنت رسانده و نطق تاجگذاریاش را نوشته بود. او بود که نام پهلوی را برای این خاندان انتخاب کرد تا نسبشان را به شاهان باستانی ایران برساند. اما سرنوشت آخرین شاهان قاجار دامن نخستین شاه پهلوی را هم گرفت و مجبور به کنارهگیری شد. حالا محمدرضا باید به جای پدر، شاه میشد. او در این تصویر بیشتر یک جوان بیست و یکساله خجالتی است تا شاهی که قصد داشت ژاندارم خلیجفارس باشد اما سیب بر آسمان رفته بود و چرخ میخورد.
شاه جدید به گفته برخی از نزدیکانش برای حفظ جانش با لباس شخصی درحالیکه در یک اتومبیل کرایسلر قدیمی بین صندلی جلو و عقب روی کف خودرو پنهان شده بود، از در خدمه مجلس به داخل پارلمان آمد و همانجا لباس نظامی خاکیرنگی که در چند سال آینده بیشتر اوقات به تن داشت را به تن کرد و آماده خواندن سوگند شد. از آن سو اعضای خانوادهاش تهران را ترک میکردند و او فقط توانسته بود هنگام خروج رضاشاه لحظهای او را در آغوش بگیرد. ساعت ۴ و ۴۵دقیقه بعدازظهر، ولیعهد محمدرضا پهلوی در برابر مجلس شورا و نمایندگان به قرآن سوگند خورد و بدون اینکه تاج سلطنت را به سرش بگذارد شاه ایران شد؛ شاهی که سرنوشتش سرنوشت سه شاه پیش از خودش بود.