میراث بزرگ محمدمهدی کرباسچی
افشین امیرشاهی؛ عضو شورای سردبیری
محمدمهدی کرباسچی درحوزه مطبوعات بهترین بود. نمونه عالی یک مدیر فرهنگی که میتواند الگوی خوبی برای سایر مدیران حوزه رسانه در کشور باشد. او مدیری ایدهپرداز، خوشفکر، جامعنگر، صریح، قاطع و اجرایی بود که مباحث اقتصادی را به خوبی درک میکرد. کرباسچی نخستین مدیرعامل مؤسسه همشهری بود. نگاه او به نویسندگان و تولیدکنندگان روزنامه یکی از نابترین و منحصربهفردترین نگاههایی بود که همشهری درتاریخ انتشار خودش سراغ داشته است. او خیلی ساده توضیح میداد که اینجا روزنامه همشهری است. یک تحریریه دارد و نویسندگانی که باید فکر و ذهنشان آزاد باشد تا بتوانند تولیدات خلاقانه داشته باشند. به همین دلیل مرکز ثقل مؤسسه همشهری، تحریریه است و سایر بخشها باید کار کنند تا تحریریه بهخوبی ازعهده وظایفش برآید. او میگفت من هم بهعنوان مدیرعامل در خدمت تحریریه هستم تا بتواند بدون دغدغه کار تولیدی باکیفیت داشته باشد. با چنین نگاهی، کرباسچی به شکلی مدیریت میکرد که همه بخشهای اداری، مالی، خدمات، بازرگانی و... شرایط کار مطلوب و خلاقانه تحریریه را فراهم کنند. این نگاه، به تحریریه اعتماد به نفس میداد. فضا را شاد و بانشاط میکرد و این حس را بهوجود میآورد که همشهری نه صرفا محل کار که خانهمان است و باید برای اعتلای خانه خودمان تلاش کنیم.همین نگاه منحصر بهفرد باعث شد که کار روزنامه همشهری خیلی زود بگیرد و تبدیل به یک رسانه مطرح در ایران ، منطقه و حتی جهان بشود. نتیجه اینکه خیلی زود همشهری به پرتیراژترین رسانه کشور تبدیل شد. بنیانهای قدرتمند اقتصادی که کرباسچی به یادگار گذاشت ازجمله سازمان نیازمندیها، چاپخانه همشهری و سازمان آگهیها در کنار تحریریهای قدرتمند، باعث شد که همشهری از توان مالی بالایی برخوردار شود. کرباسچی ۵سال بعد مؤسسه همشهری را ترک کرد. معمولا وقتی مدیری توانمند ازجایی جدا میشود هر سال که میگذرد ارزش و احترام او نزد همکارانش بیشتر و بیشتر میشود. محمدمهدی کرباسچی از این دست مدیران بود که خلأ او همچنان حس میشود.
همشهری بهتدریج ازاهداف اولیه خود فاصله گرفت، دستخوش تغییر شد، روحیه کارمندی غلبه پیدا کرد، سازمانهای بزرگ و جزیرهای شکل گرفتند، واگذاریهای غیراقتصادی و غیرمنطقی مانند واگذاری بخش پولساز آگهیها و نیازمندیها صورت گرفت و تعارض جدی بین بخشهای اقتصادی و تولید محتوا بهوجود آمد. درعین حال بخشهای اداری همشهری درطول زمان حجیم و حجیمتر شدند، تعداد کارکنان افزایش پیدا کرد، روند بروکراتیزاسیون تشدید شد، چالشهای هویتی درهمشهری بهوجود آمد، نشریات و ضمائمی منتشر شدند که نسبت به روزنامه فاقد یکپارچگی و انسجام بود. فشار برمنابع مالی همشهری بیشتر شد. همشهری بیشتر از توان و امکانات مالی خودش بزرگ شد. اگر تا پیش ازاین هر یک از بخشهای همشهری براساس ارزیابیهای اقتصادی شکل میگرفتند اما همشهری به جایی رسیده بود که هر روز بخش جدیدی در آن ایجاد میشد که شکاف منابع و هزینهها را افزایش میداد. به این فهرست، تغییرات شهرداران و متعاقب آن تغییر پیدرپی مدیران همشهری را نیز اضافه کنید. هر مدیری که وارد همشهری شد گروهی تازه را به مجموعه اضافه کرد.پس طبیعی است که همشهری از تورم نیروی انسانی رنج میبرد. این امر خود به عامل مجزایی برای افزایش فشار برمنابع درآمدی همشهری تبدیل شده است. هرچند که میراث محمدمهدی کرباسچی به حدی قوی بود که سالهای بسیار طول کشید تا ادامه این روندهای غیراقتصادی به یک بحران تبدیل شود. اما بالاخره آن روز فرا رسید و مدیران همشهری اکنون میراثدار بحرانهایی هستند که چندسالی است گریبان همشهری را گرفته است و برای گذر از آن مشکلات فراوانی وجود دارد.
همشهری یاد و خاطره محمدمهدی کرباسچی را در خود حفظ خواهد کرد. محمدمهدی کرباسچی مدیری بود که درآمدهای فراوان همشهری را به شکلی هزینه میکرد که منجر به تولیدثروت بیشتری برای همشهری شود. او هیچوقت مانند بسیاری از مدیران دولتی، مدیر هزینه نبود. فرهنگ کشور نیازمند مدیرانی چون محمدمهدی کرباسچی است.