• سه شنبه 11 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 21 شوال 1445
  • 2024 Apr 30
سه شنبه 21 مرداد 1399
کد مطلب : 107333
+
-

موج‌هایی بلند که آسمان را شکافته‌اند

ستایش نقاشان جوان در تماشای 3 نمایشگاه «چند نمایش از یک پرده»، «آبرُفت» و «خاکزار»

گالری‌گردی
موج‌هایی بلند که آسمان را شکافته‌اند


مرتضی کاردر ـ روزنامه نگار

شماری از شخصیت‌های نامدار هنر ایران در هفته‌ای که گذشت کارهای خود را به گالری آوردند. نمایشگاهی از آثار غلامحسین امیرخانی، استاد بزرگ خوشنویسی ایران در گالری طراحی هنر برگزار شد. نمایشگاه عکس‌های محمد صیاد در عمارت نبشی هنوز دایر است. علی گلستانه، نقاش پیشکسوت صاحب‌سبک، نمایشگاهی از آثار خود را در گالری ۰۰۹۸۲۱ برگزار کرده است، اما آنچه فارغ از ارزش‌های هنری آثار پیشکسوتان به چشم می‌آید، هنرمندان جوانی‌اند که هر کدام می‌توانند آغازگرانی در هنر امروز ایران باشند. از میان نمایشگاه‌های هفته گذشته 3 نمایشگاه «چند نمایش از یک پرده»، «آبرُفت» و «خاکزار» را قدری بیشتر به تماشا نشسته‌ایم.

بدویت حرفه‌ای
چند نمایش از یک پرده، علی زند (رسام)، گالری سو

استفاده از مؤلفه‌های نقاشی مذهبی و شمایل‌نگاری سنتی ایران در نقاشی معاصر شکل‌های گوناگون داشته است. هر کدام از نقاشان امروز با رویکردی سراغ شمایل‌نگاری‌های مذهبی گذشته رفته‌اند و شکل‌هایی از نقاشی قهوه‌خانه‌ای دوره قاجار و نقاشی کتاب‌های چاپ سنگی و نقاشی‌های مذهبی دوره‌های گذشته را بازآفرینی کرده‌اند. علی‌اکبر صادقی بازآفرینی نقاشی‌های چاپ سنگی را در بوم‌های بزرگ خود به کمال رسانده است. محمود فرشچیان نوعی از نگارگری را به سبک خود که نمونه اعلای چنین هنری در ایران امروز است، در موضوعات مذهبی اجرا کرده است. نقاشی مثل حسن روح‌الامین که کارهای او در سال‌های اخیر اقبال بسیار یافته، براساس قرائت امروز شیعی به بازآفرینی شخصیت‌ها و وقایع مذهبی به سبک نقاشی‌های مسیحی قرون گذشته اروپا می‌پردازد. نقاشان دیگری مثل عبدالحمید قدیریان، علی‌محمد شیخی و علیرضا اسکندری نیز هر کدام به شکلی از شمایل‌ها و مؤلفه‌های نقاشی مذهبی بهره برده‌اند. گرافیست‌ها در طول سال‌های اخیر بسیار از شمایل‌نگاری‌ها و نقاشی‌های مذهبی بهره برده‌اند و اجزای گوناگون نقاشی‌ها را در کارهایشان استفاده کرده‌اند و... .
4 سال پیش در نهمین نمایشگاه سالانه منتخب نسل‌نو که به همت گالری هما و گالری شیرین برگزار شد، علی زند (رسام) 2نقاشی شمایل‌نگارانه ارائه کرد که چشمگیر بودند و در روز نخست به فروش رسیدند. حالا نخستین نمایشگاه انفرادی او را در گالری سو نقاشی‌هایی شکل داده‌اند که همه شمایل‌نگاری‌‌های حضرت علی(ع) است. به‌نظر می‌رسد نقاش در سال‌های اخیر یک شمایل‌نگار تمام‌وقت بوده و همه وقت خود را صرف شمایل‌نگاری کرده است. گوناگونی شمایل‌ها نیز نشان می‌دهد که نقاش همه گونه‌های ایرانی و عربی (عراقی) شمایل‌نگاری‌ها را به دقت دیده و در خلق هر کدام از آنها به اندازه کافی مهارت یافته است. از یک سو، رسام به‌رغم همه آگاهی‌ها و مهارت‌های خود به‌عنوان نقاش امروز، بدویت کارهای شمایل‌نگارانه را حفظ کرده و کوشیده است کارهایی که خلق می‌کند در حد امکان به شمایل‌نگاری عامیانه نزدیک باشد. نوع خط‌خوردگی‌ها و سادگی‌ها و تکرارِ به‌ظاهر ناشیانه مؤلفه‌هایی مثل «لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار» یا هاله نوری که دور شماری از شمایل‌نگاری‌هاست، بر حس بدویت کار می‌افزاید. از سوی دیگر، وقتی می‌بینیم نقاش در هر کدام از شمایل‌نگاری‌ها آگاهانه از رنگ استفاده کرده است، رنگ‌ها بازیگوشانه و هنرمندانه از چارچوب کالبد و اشیا بیرون می‌زنند و به بخش‌های دیگر بوم تسری می‌یابند و ترکیب‌بندی متفاوتی خلق می‌کنند؛ آن‌قدر که گاه به سمت نوعی انتزاع نقاشانه می‌روند، درمی‌یابیم که بدویت‌های نقاش آگاهانه است و او در جایی بالاتر از شمایل‌نگاری سنتی و رویکردهای امروزی به شمایل‌نگاری ایستاده‌ است. نقاشی‌های «چند روایت از یک پرده» هم می‌تواند تماشاگران حرفه‌ای نقاشی را به تأمل وادارد و هم عموم تماشاگران را جذب خود کند. علی‌ زند (رسام) هم از آنهاست که دیر یا زود آوازه‌ای بسیار می‌یابد و دوستداران هنر شیعی/ اسلامی/ ایرانی، به‌ویژه آنها که نگاهی مستشرق‌گرایانه دارند، او را کشف می‌کنند و یکی از نمایندگان چنین هنری در خارج از مرزهای ایران می‌شود.

سبزآبی، قهوه‌ای زنگ‌زده، خاکستری
آبرفت، زهرا امیریگانه، گالری شیرین 

زهرا امیریگانه نیز در شمار نقاشانی است که بازآفرینی واقعیت را در دستور کار خود قرار داده‌اند. او هم به سبک نقاشان هایپررئالیست‌ یا فراواقع‌گرای ایرانی زیبایی‌شناسی را در متروکه‌ها و بازآفرینی فضاهای فراموش‌شده جست‌و‌جو می‌کند و نمایشگاه به نمایشگاه پیش می‌آید. پس از «بازمانده روز» و «گذشته ن گذشته» حالا نمایشگاه تازه خود «آبرُفت» را در گالری شیرین دایر کرده است.
زهرا امیریگانه نقاشی شمالی است، نه فقط بدین خاطر که نقاشی‌های او در شمال ایران اتفاق می‌افتد، بلکه در ترکیب رنگ‌ها و رسیدن به سبزآبی درها و پنجره‌های چوبی و قهوه‌ای زنگ‌زده سقف‌ها و شیروانی‌های خانه‌های شمالی و آمیختن خاکستری‌ها‌ برای نشان دادن خانه‌های متروکه رطوبت‌زده و پرده‌هایی که از آسمان ابری حکایت می‌کنند، به تمایزی از آنِ خود رسیده است.
هدر رفتن آب خط اتصال آثار نمایشگاه «آبرُفت» به همدیگر است. نمایشگاه در حقیقت قصه‌ای تصویری است. نقاشی‌ها در کنار هم پازل‌های قصه را کامل می‌کنند. آب‌ راه به خانه متروکه باز می‌کند و کم‌کم اتاق‌ها را در خود غرق می‌کند. در یکی از نقاشی‌ها که انگار قرار است پازل اصلی برای رمزگشایی قصه باشد، آدم‌هایی از بالا به درون خانه آب می‌ریزند که احتمالاً قرار است بگوید منشأ همه هدر رفتن‌های آب، انسان است. طبیعی است که چنین بیانی قدری گل‌درشت و تصنعی به‌نظر می‌رسد. نقاشی‌ها، فارغ از قصه، آن‌قدر قدرتمندند که او را در میان نقاشان فراواقع‌گرای سال‌های اخیر متمایز کند؛ همچنان‌که «گذشته ن گذشته» نیز می‌توانست مستقل از قصه بایستد.

دشوار و سهمگین
خاکزار، مجتبی خسروی، گالری اُ

شبیه جنگلی سوخته که خاکستر و خاک از آن به جا مانده، شبیه موج‌هایی بلند که آسمان را شکافته‌اند و بعد در هم پیچیده‌اند که گردابی را شکل دهند، شبیه مزرعه‌ای بی‌حاصل که چشم‌اندازی عقیم را به تماشا گذاشته، شبیه خاکی سخت که شکاف خورده و لایه‌های ژرف رنگارنگش به چشم آمده‌اند و... . نقاشی‌های مجتبی خسروی چنین تصویرهای دشوار و سهمگینی را تداعی می‌کند.
نقاش می‌داند زیبایی‌شناسی او در ترکیب رنگ‌های سرد و مکدر شکل می‌گیرند، می‌داند که خلق مناظر و مرایا در رنگ‌های سردِ سنگینِ مکدر دشوار است، می‌داند که چنین نقاشی‌هایی نمی‌تواند عموم تماشاگران را به‌خود جلب کند، اما راه خود را انتخاب کرده و با همه دشواری‌ها کنار آمده است. «خاکزار» روایت سوختن، بی‌حاصلی و سرگردانی است و رنگ‌ها و بافت‌های نقاش به‌کار چنین روایتی می‌آیند.
نمایشگاه، مجموعه‌ای از کارهای گوناگون مجتبی خسروی است که در حقیقت می‌توانست 2 یا 3 نمایشگاه باشد. شماری از طراحی‌های روی کاغذ که در قاب‌های کوچک در گوشه‌ای از نمایشگاه گرد آمده‌اند و در کنار کارهای بزرگ به چشم نمی‌آیند، می‌توانند بعدها نمایشگاه مستقلی را شکل دهند.
اما برگ آخر نقاش 3 پرتره در انتهای نمایشگاه است. باز رنگ‌های سرد و مکدرند که پرتره‌ها را شکل داده‌اند. نقاش در خلق خطوط صورت‌ها و نگاه‌ها استادانه عمل کرده است. صورت‌های پیر سرد است و بدون نگاه یا «کورسویی ز نگاهی رنجور» دارد. اجزای صورت‌ها در خدمت بافت نقاشی درآمده‌اند و مثل نقاشی‌های نخست نمایشگاه بافت بر نقاشی غلبه دارد، اما حسی که می‌آفریند تلخ‌تر و تکان‌دهنده‌تر از همه نقاشی‌هاست. خاکزار از ظهور نقاشی خبر می‌دهد که در ترکیب رنگ‌های سرد و مکدر و خلق جهانی تازه می‌تواند یکی از متفاوت‌ترین نقاشان آینده ایران باشد؛ نقاشی که هم خلق خطوط و صورتگری را به‌خوبی بلد است و هم برخلاف بسیاری از نقاشان می‌تواند به‌راحتی بافت‌های سنگین روی بوم بیافریند. شگفت‌انگیزتر و ستایش‌برانگیزتر از همه آنچه گذشت این است که مجتبی خاکزاد اکنون ۲۲ ساله است.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید